چگونه تفاوت غمگین بودن و افسردگی را تشخیص دهیم؟
تریتا نیوز ، ما تعداد بی نهایتی از احساسات را در زندگی خود تجربه می کنیم: شادی، ترس، هیجان، شادی، سردرگمی، غم و اندوه. اکثر آنها کاملا طبیعی هستند، حتی آنهایی که ناراحت کننده یا ناخوشایند هستند.
به گزارش تریتا نیوز ، غم و اندوه احساسی است که همه ما به هر دلیلی احساس و تجربه می کنیم. شاید آن شغلی را که واقعاً میخواستید به دست نیاوردید، یا با یکی از دوستانتان مشاجره داشتید، یا یکی از اعضای خانواده درگذشت – همه این موارد میتواند باعث شود ما درجات مختلفی از اندوه را احساس کنیم. در حالی که احساس غم و اندوه خوشایند نیست، بیشتر اوقات این یک واکنش کاملا طبیعی به موقعیتی است که تجربه می کنیم.
اما چگونه بفهمیم که فقط غمگین هستیم، یا اینکه چیزی بزرگتر و جدی تر است؟ چگونه تفاوت غمگینی و افسردگی را تشخیص دهیم؟
از برخی جهات، غم و افسردگی ممکن است همین احساس را داشته باشند. وقتی غمگین یا افسرده هستید، ممکن است خیلی بیشتر از حالت عادی گریه کنید، ممکن است احساس کنید نمی خواهید از رختخواب بلند شوید، می خواهید تنها بمانید و ممکن است انرژی کمی داشته باشید. تفاوت بزرگ بین غمگین بودن و افسرده بودن مدت زمان ماندگاری این احساسات است. غم و اندوه اغلب در عرض چند روز از بین می رود یا از بین می رود. نشانه ای مبنی بر اینکه ممکن است افسردگی را تجربه کنید این است که احساس غم و اندوه دو هفته یا بیشتر طول بکشد و هیچ بهبودی در احساس خود مشاهده نکنید.
در موارد خاص، غم و اندوه می تواند کمی بیشتر طول بکشد، برای مثال، اگر در غم از دست دادن کسی هستید که دوستش دارید. تلفات بزرگ یا تغییرات زندگی می تواند باعث طولانی شدن احساس غم و اندوه شود. این دوباره می تواند یک واکنش طبیعی به این تجربه باشد، اما احساسات باید با گذشت زمان فروکش کنند.
تفاوت دیگر این است که در حالی که غم و اندوه معمولاً توسط یک حادثه یا تجربه خاص ایجاد می شود، افسردگی اغلب لزوماً منشأ ندارد. ممکن است در مورد یک رویداد یا موقعیت خاص افسرده نباشید. ممکن است نتوانید مشخص کنید که چرا دقیقاً این احساس را دارید که هستید.
افسردگی اغلب بخش های مختلف زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد. افسردگی می تواند بدون توجه به اینکه کجا هستید، با چه کسی هستید یا هر رویداد خاصی در زندگی شما ایجاد می شود.
هنگام تجربه افسردگی می توانید افکار، احساسات و علائم فیزیکی زیادی را پشت سر بگذارید. آنها عبارتند از:
· گوشه گیری و کناره گیری از خانواده و دوستان
· افکار پایان دادن به زندگی
· عدم علاقه به فعالیت هایی که قبلاً از آنها لذت می بردید
· خستگی و کم انرژی بودن
· احساس غم، بی ارزشی، ناامیدی و اضطراب
· مشکل در تمرکز یا تمرکز
· بی خوابی یا خواب زیاد
· اشتهای کم یا زیاد
چه فکر می کنید ممکن است غمگین یا افسرده باشید، همیشه بهترین کار این است که به دنبال کمک باشید.
اولین قدم خوب این است که با پزشک خود صحبت کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا بفهمید که آیا چیزی که احساس می کنید غمگینی است یا چیزی کمی جدی تر. پزشکان همچنین می توانند کمک کنند تا بفهمند که آیا خلق و خوی شما تحت تأثیر یک مشکل فیزیکی قرار گرفته است یا خیر. بسیاری از بیماری های جسمی می توانند علائم روانی داشته باشند.
با خودت مهربان باش؛ تغییرات را در یک مرحله کوچک انجام دهید. اگر چیزی که تجربه میکنید باعث میشود شما احساس خستگی کنید و انگیزهای برای ترک تختتان یا صحبت کردن با کسی ندارید، عمداً یک کار کوچک را هر روز انجام دهید که شما را به سمت احساس بهتر سوق دهد. حتی اگر احساس خستگی می کنید بیرون بروید. سعی کنید با یک دوست تماس بگیرید حتی اگر احساس سختی کنید. سعی کنید روی آن سرگرمی یا فعالیتی که قبلاً دوست داشتید کار کنید، حتی اگر به نظر می رسد که در حال انجام این حرکت هستید. انجام فقط یک کار کوچک در روز می تواند به شما احساس موفقیت بدهد.
اگر خلق و خوی شما بهبود نمی یابد، کمک بگیرید و با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید، حتی اگر مطمئن نیستید که احساس غمگینی یا افسردگی می کنید. و زیاد منتظر نمانید افسردگی بسیار قابل درمان است. در واقع، این مشکل در بین تمام مشکلات سلامت روان قابل درمان است و مانند هر چیز دیگری در زندگی، هر چه زودتر درمان شوید، نتایج بهتر و سریعتر خواهد بود.