آیا شما هم تسلیم مشکلات زندگی شده اید؟
پایگاه خبری تریتا نیوز ،سمیرا سرایلو ، اگر تا به حال پیش آمده که از زندگی خسته شده باشید یا دست از زندگی بکشید، تنها نیستید. برخی بیماری ها، حوادث غیرمترقبه، سختی های طولانی مدت، یا حتی این حس که زندگی تان آنگونه که می خواستید نیست، دلیل برای برخی از افرادی است که ممکن است این احساس را داشته باشند.
گرچه داشتن چنین احساسی در زمان های خاص امری غیرمعمول نیست، اما این وضعیتی است که شما و عزیزانتان باید آن را بسیار جدی بگیرید. احساس پوچی و کلافگی می تواند احساسی زودگذر باشد، اما همچنین می تواند پیش درآمدی برای خودکشی باشد. به همین دلیل مهم است که وقتی این احساس در شما ایجاد می شود با یک خط تلفن، ارائه دهندهٔ مراقبت های بهداشتی، مددکار اجتماعی ، مشاوران، معلم، دوست یا یکی از اعضای خانواده تماس بگیرید. با درمان و پشتیبانی مناسب، اراده شما برای زندگی دوباره می تواند برگردد.
درک ایدهٔ خودکشی
یک تصور غلط عمده در مورد ایدهٔ خودکشی این است که صرفاً برداشتن قدم هایی برای پایان دادن به زندگی فرد را در پی دارد. این نوعی افکار خودکشی است که به عنوان افکار خودکشی فعال شناخته می شود، اما تنها نوع آن نیست.
همچنین یک فرد می تواند خودکشی منفعلانه را تجربه کند، به این معنی که شخص می خواهد بمیرد یا احساس می کند از زندگی دست کشیده بدون اینکه هیچ برنامهٔ مشخصی برای مرگ داشته باشد. نباید به فکر خودکشی منفعلانه توجه کرد زیرا افرادی که اراده زندگی را از دست داده اند ممکن است شروع به فکر کردن در مورد خودکشی کنند و طرحی را برای گرفتن جان خود بریزند مثلا اینکه امید داشته باشد تا تصادف کند یا اینکه دیگر هرگز از خواب بیدار نشود.
علائم افکار خودکشی شامل تعدادی از رفتارهای زیر است:
- تمرکز روی مرگ و مردن
- بخشش اموال
- بحث دربارهٔ خودکشی یا پشیمانی از به دنیا آمدن
- احساس ناامیدی
- خداحافظی با اطرافیان
- تهیه کردن اسلحه، قرص یا سایر موارد برای پایان دادن به زندگی
- افزایش مصرف مواد و سایر اشکال خودآزاری
- منزوی شدن
- نوسانات خلقی و سایر تغییرات شخصیتی
- تغییر در برنامه های روزمره
- تغییر در برنامه های عادی روزانه
اختلالات همایند با خودکشی
افکار خودکشی اغلب از اختلالات خلقی مانند اختلالات اضطرابی، اختلال دو قطبی، افسردگی اساسی و اختلال افسردگی مداوم ناشی می شود (که به آن دیستیمیا نیز گفته می شود). این بیماری همچنین با اختلالات شخصیت، به ویژه اختلال شخصیت مرزی ، و شرایط هورمونی از جمله افسردگی پس از زایمان، یائسگی و اختلال دیسفریک قبل از قاعدگی مرتبط است. علاوه بر این، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) با افکار خودکشی مرتبط است.
ممکن است بدون داشتن چنین اختلالاتی یا بدون تغییر هورمونی احساس تسلیم و درماندگی در زندگی کنید. شرایط زندگی ممکن است باعث شود فرد اراده زندگی را از دست بدهد. ممکن است شخصی به دلیل از دست دادن یکی از عزیزان خود غم و اندوهی را تجربه کند. ممکن است بازمانده دیگر نخواهد در دنیایی بدون آن فرد عزیز باشد. تجربه جدایی یا طلاق زمان دیگری است که زندگی ممکن است بیش از حد تاریک به نظر برسد. و از دست دادن شغل ، به ویژه اگر هویت شخص به شدت در این نقش پیچیده باشد ، می تواند برخی افراد را به از دست دادن اراده زندگی سوق دهد.
افرادی که پس از تجربهٔ تغییرات عمده در زندگی، منفعلانه به فکر خودکشی هستند ممکن است دچار افسردگی موقعیتی شوند. افسردگی موقعیتی یک اختلال رسمی نیست ، اما ارائه دهندگان خدمات بهداشت روان این اصطلاح را برای توصیف بیمارانی که در سازگاری با حوادث چشمگیر زندگی مشکل دارند، به کار می برند. آنها ممکن است این بیماران را به عنوان اختلال تنظیم با علائم افسردگی تشخیص دهند.
مشکلات مزمن، فرسودگی شغلی، و تروما
گاهی اوقات افرادی که قید زندگی را می زنند، تحمل تغییر چشمگیری در زندگی را ندارند. در عوض، آنها ممکن است از برخورد با شرایط مزمن، فرسودگی و ضربه خسته شده باشند.
مشکلات مزمن
فردی که دارای یک مشکل و بیماری مزمن سلامتی است، دیگر ممکن است تمایلی به کنار آمدن با آن شرایط را نداشته باشد. همچنین ، فردی که از هم گسیخته است ممکن است نه تنها از این جدایی افسرده باشد بلکه از رشته روابط ناموفق که قبلاً از هم پاشیده بودند، احساس افسردگی کند. داشتن رابطهٔ پایدار با کسی ممکن است کاملاً دور از دسترس به نظر برسد و باعث شود فرد نسبت به آینده ناامید شود یا مانند یک شکست باشد.
متناوباً، ممکن است افرادی که در یک رابطه یا شغل به بن بست می رسند نیز احساس کنند زندگی دیگر ارزش زندگی ندارد. ممکن است دیگر تمایلی به تحمل و ادامه وضع موجود نداشته باشند. داشتن شغلی که فرد معمولاً چندان علاقه ای به آن ندارد، بی ارزش می داند، دستمزد کم می گیرد، یا به چالش نمی کشد، می تواند دلسرد کننده باشد.
ادامه ازدواج بد به خاطر فرزندان، دین و مذهب یا هر نوع تعهد دیگری می تواند منجر به از بین رفتن جلوهٔ زندگی شود.
فشار زیادی
فرسودگی شغلی مورد دیگری است که می تواند باعث ایجاد افکار خودکشی شود. بسیاری از والدین ممکن است در طول روز کار کنند تا به خانه بیایند و “شیفت دوم” کاری خود را انجام دهند که شامل پخت و پز، نظافت و مراقبت از فرزندان است، در حالی که همسر یا شریک زندگی آنها هیچ کمکی نمی کند. داشتن زمان استراحت و آرامش محدود، و وقت برای تأمل در خود، می تواند زندگی را تبدیل به یک سری کار تمام نشدنی و بی پایان کند.
افرادی که در مشاغل پر فشار مانند درمان هستند نیز فرسودگی شغلی زیادی را تجربه می کنند . با ساعت کاری طولانی و کم خوابی، ممکن است برای کنار آمدن با این روند کاری به مواد مخدر یا الکل روی آورند.
در طی بیماری همه گیر COVID-19، برخی از ارائه دهندگان خدمات بهداشتی خودکشی کردند زیرا آنها تحت فشار حجم بالای کار و یاس و عجز از کمک به بیماران بودند.
ترومای حل نشده
آسیب های لاینحل دوران کودکی همچنین می تواند باعث شود افراد بخواهند از زندگی دست بکشند. افرادی که در تمام دوران کودکی مورد سو استفاده قرار گرفته اند و اکنون از PTSD پیچیده (C-PTSD) رنج می برند، ممکن است دچار فلش بک، کابوس، مشکل در اعتماد به دیگران و تفکراتی شوند که جهان مکان امنی نیست.
آنها همچنین ممکن است ایمان خود به دین را از دست بدهند، و در نتیجه آنها سوال می کنند آیا زندگی واقعا ارزش زندگی را دارد.
البته ، افرادی که در بزرگسالی آسیب دیده اند ممکن است علائم مشابهی داشته باشند ، اما ضربه روحی در دوران کودکی به مراتب شدیدتر است زیرا بر مغز در حال رشد تأثیر می گذارد.
درمان افکار خودکشی
اگر احساس می کنید دیگر نمی خواهید زندگی کنید، با یک مشاور، و روان شناس متخصص صحبت کنید.
آنها می توانند به شما تشخیص، دارو ، گفتگو درمانی و سایر گزینه های درمانی را بدهند. آنها همچنین می توانند نکاتی در مورد مدیریت احساسات یا شرایطی که باعث شده شما بخواهید زندگی را تمام کنید ارائه دهند.
چگونگی ادامه کار متخصص بهداشت روان در درمان شما به علائم و علت آنها بستگی دارد. تمایل به ترک زندگی به دلیل فرسودگی شغلی ، اختلال شخصیت مرزی یا افسردگی موقعیتی ، همه به برنامه های درمانی متفاوتی نیاز دارند. یک متخصص می تواند به شما در یافتن پروتکل مناسب کمک کند. به همه ما یک بار فرصت زندگی کردن داده شده است پس آن را قدر بدانیم و برای زندگی و زنده ماندن بجنگیم! زود تسلیم نشوید زندگی ارزش زیستن دارد!