نوسان کیفی تلویزیون، در جذب مخاطب موثر است
کلیشه، تکرار، یکنواختی و … از جمله مواردی اند که گاه با شنیدن یک جمله، دیدن یک فیلم، نمایش و اتفاقاتی از این دست، در ذهن آدم شکل می گیرند. مدتی است که این مسئله در دنیای هنر، آن هم در حوزه تصویر به شدت رواج پیدا کرده و گریبان گیر آن شده است. اتفاقی که با یک دور چرخاندن شبکه های تلویزیونی، هر کسی می تواند به آن پی ببرد. مدت ها است که عده ای در دنیای بازیگری انگار با نقشی گره خورده اند و مدام در هر کاری اولین و راحت ترین گزینه انتخابی برای فیلمسازان هستند. این افراد شامل بازیگرانی اند که اغلب در هر شبکه و فیلمی، ردی از آن ها وجود دارد و مخاطب هم با دیدن آن ها جمله (بازهم فلانی!) را تکرار می کند!
در این بین علاوه بر خود بازیگر که با پذیرش مکرر یک نقش در کلیشه شدنش مقصر است، سازندگان فیلم و سریال ها نیز در این امر بی تقصر نیستند. در واقع انتخاب غلط و یکنواخت آن ها است که عامل اصلی این موضوع شده، چرا که بعد از ارائه چندین پیشنهاد یک شکل به بازیگر، او در نهایت ناچار می شود که برای بهره مندی از توانایی اش و تأمین مخارج زندگی خود تعدادی از آن ها را بپذیرد. تلویزیون هم از این قائله مستثنی نیست و در همین روزها، همزمان با پخش سه سریال از شبکه ها یک تا سه، در آن شاهد حضور یک بازیگر در بعضأ دو مجموعه، آن هم به طور همزمان بودیم. در سوی دیگر این ماجرا بازیگرانی هستند که در سکوت، گوشه ای بیکار هستند و از نبود پیشنهاد جذاب برای کار، گله منداند، موضوعی که این بار ما در بانی فیلم با حضور منتقدان به آن پرداختیم.
در بخش اول این گزارش طهماسب صلح جو، شهرام خرازی ها و محمدتقی فهیم به عنوان منتقدان سینما و تلویزیون صحبت هایی را در این مورد بیان کردند. صلح جو معتقد بود که مسئولین باید استعدادهای موجود را کشف کنند. وی در این خصوص بیان کرد: وقتی ترجیح کسانی که تصمیم می گیرند بر حاکم کردن روابط به جای ضوابط است، تلویزیون هم به دنبال کشف نیست و نتیجه آن اتفاقی می شود که مدت ها است در این رسانه رخ داده است. علاوه بر این، شهرام خرازی ها نیز در این باره با تأکید روی اهمیت بازیگر گزینی گفت: مسئله انتخاب بازیگر، عامل مهمی در ساخت هر کاری است، اما متأسفانه در کشور ما کم تر به آن توجه می شود و اهمیت چندانی ندارد. این اوضاع در تلویزیون به چارچوب ها موجود در آن برمی گردد و در سینما نیز به خرید و فروش نقش ها و وجود روابط شدید، وابسته است.
در پایان بخش اول محمد فهیم هم عنوان کرد: بازیگران نیاز دارند تا حمایت شوند و حداقل با بازی در فیلم هایی که وجود دارد، از توانایی خود و مزیت هایی که این کار دارد، بهره مند شوند. در این مسیر لازم است تا یک صنف دلسوز برای حمایت از آن ها تشکیل شود. در بخش دوم این گزارش نیز منتقدانی چون جبار آذین و حسین سلطان محمدی صحبت هایی را مطرح کردند که در ادامه آن را می خوانید.
جبار آذین:
باند بازی و رانت به تلویزیون هم سرایت کرده است
در بخش دیگری از این گزارش جبار آذین، از منتقدین بنام حوزه تلویزیون و سینما در گفت و گو با بانی فیلم پیرامون مسئله ای که این شب ها در مجموعه های تلویزیونی دیده می شود و آن تکرار بازیگران در کارهای تولیدی است بیان کرد: ما در عرصه سینما و تلویزیون از منظر وجود بازیگران توانا و مستعد، چیزی کم نداریم، اما مشکلی که وجود دارد، شیوه استفاده و انتخاب این افراد است. مسئله ای که مدتی است موجب استفاده از بازیگران خاص توسط گروه های خاص در مجموعه های خاص تر شده است! در واقع باندبازی هایی که در عرصه سینما وجود داشت به همراه رانت هایی، در تلویزیون نیز گسترش پیدا کرده است. این موجب می شود تا تولید فیلم ها و سریال ها به دست کسانی سپرده شود که چندان حرفه ای نیستند و با زد و بند وارد این عرصه شده اند. وی ادامه داد: آنها برای این که کمتر هزینه کنند، از بازیگران متوسط و دم دستی استفاده می کنند. این اتفاق تبعأ در ساختار و کیفیت کار، تأثیر منفی می گذارد. از سوی دیگر مدام عده ای خاص در فیلم ها و سریال ها حاضر می شوند و وجود این افراد بدون نوآوری تنها صدمه به یک سریال محسوب می شود. برای گریز از این مسئله باید از بازیگران توانمندی که داریم بیشتر در تولیدات استفاده شود تا علاوه بر ایجاد فضای شغلی مناسب برای آنها از تکرار و کلیشه شدن عده ای، برای مخاطب جلوگیری شود. در صورت ادامه و تکرار این روال بیننده از دیدن آثار تولیدی دلسرد و دلزده می شود.
در ادامه آذین در خصوص سریال های در حال پخش این شب ها و ماجرای تکرار بازیگران عنوان کرد: رونق تلویزیون در ساخت برنامه های عامه پسند است، اتفاقی که چندی پیش شاهد برهوت آن در این رسانه بودیم. تا مدتی پیش تلویزیون از شدت کمبود تولیدات به تکرار روی آورده بود و بعد از آن هم به بهانه کمبود بودجه و مشکلات مالی موجود در سازمان، مجموعه های تولیدی آن کیفیت ندارند. سه سریال در حال حاضر مجموعه هایی هستند که بهترین آنها از حد متوسط بالاتر نرفته است. در این مورد باید گفت که اگر مشکل مالی وجود دارد، شاید بهتر باشد که به جای چند مجموعه یک کار قوی، با محتوی و پر مخاطب تولید شود.
این منتقد در تشریح سریال «پرستاران» توضیح داد: «پرستاران» با وجود این که از نمونه غربی خود الگو گرفته، اما در آن چیزهایی می بینیم که در واقعیت غربی اش نیز به این شکل وجود ندارد. در این سریال پزشکان و پرستارانی به تصویر کشیده شده اند که کمتر دغدغه بیمار و جامعه را دارند، در صورتی که در نمونه خارجی آن توجه و خدمات بسیاری را از سوی پرستاران نسبت به بیماران می بینیم. از سوی دیگر برخی موضوعات و مشکلات موجود در حوزه کاری پرستارها در سریال وجود ندارد و نتیجه این می شود که مخاطب با دروغ هایی مواجه می شود، وقتی او دروغ می بیند آن را باور نمی کند و زمانی که باور نکند، جذب کار نیز نمی شود. این ها برخی از مواردی اند که در خصوص این کار و داستان های ریز و درشتی که در آن گنجانده شده، وجود دارد.
ساختار و نحوه تصویربرداری رخدادهایی که در سریال «پرستاران» وجود دارد، از موضوعات دیگری بود که وی در خصوص آن گفت: این سریال از لحاظ هنری نیز دارای کیفیت چندان و خاصی نیست. در واقع ساختار هنری آن نیز ویژگی هایی که موجب جذب حرفه ای مخاطب شود را ندارد. از نظر فیلمبرداری و ضبط تصاویر موجود هم، به نظرم اتفاق جذابی که مردم پسند باشد، وجود ندارد. این ها مواردی بودند که کم و بیش در مورد این مجموعه به چشم می خوردند.
در ادامه صحبت از سریالی شد که این شب ها با عنوان «روزهای بی قراری» از شبکه سوم سیما پخش می شود. آذین درباره این مجموعه نیز از تکراری بودن محتوای آن و در ادامه عنوان کرد: درباره سریال «روزهای بی قراری» در درجه اول می توان گفت ضبط این سریال در خارج مرکز به گونه ای مثبت است، اما با وجود چنین تغییری در شکل کلی و روند تولید کار، ما بازهم شاهد رخداد یک داستان تکراری هستیم. بازهم موضوع یک مرد دو زنه که نمی داند با هر یک از آن ها در مسیری که دارد چه باید کند! این داستان کلیشه ای این بار در اصفهان در حال رخ دادن است. به عقیده من این تکرار باعث بی انگیزگی در مخاطب برای پیگیری مداوم کار و جذب او می شود. در واقع روزهای بی قراری حرف تازه ای که مخاطب را درگیر کند ندارد و از این نظر در سطح متوسطی قرار می گیرد که نمی توان به آن امتیاز چندانی داد.
وی پس از این درباره سریال پر بازیگر و پر تعداد «آرام می گیریم» بیان کرد: در قیاس با دو سریال مذکور، مجموعه «آرام می گیریم» وجود دارد، سریالی ارزشی، اجتماعی و خانوادگی که در آن سعی شده تا با دوری از کلیشه ها، موضوعات و موارد جدیدی را مطرح کنند. نمایش جزئیات زندگی سرداران سپاه به شکل گسترده از جمله مواردی است که در این سریال وجود دارد. از طرفی قصه پدرسالاری از زاویه دیگری در این کار به تصویر کشیده شده است. تلاش پدرسالار برای گریز از بحران ها و ایجاد فضایی که در راستای این گریز شکل گرفته، از جمله دیگر نقاط قابل توجه این سریال است.
او افزود: در «آرام می گیریم» با وجود شخصیت هایی که غالب آن ها برگرفته از دل جامعه هستند به موضوعات و مسائل گوناگونی پرداخته شده که به دور از تکرار و کلیشه در پی رساندن و پرداخت به این موضوعات هستند. داستان هایی که هر کدام روایتگر قصه و ماجراهای مردم این روزگار است.
آذین با اشاره به کمبود عنصر شادی در همه سریال های موجود عنوان کرد: در غالب این مجموعه ها، یعنی «آرام می گیریم»، «روزهای بی قراری» و حتی «پرستاران» امید وشادی کمتر از هر چیزی به چشم می خورد. در «آرام می گیریم» با وجود مشکلات گوناگونی از ام اس و بیماری های خاص گرفته تا موضوعات مالی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، مدام بستری برای دامن زدن به غم و اندوه های پی در پی فراهم است. شادی در این کارها کوتاه، سطحی و بسیار کم، موقتی و زودگذر است و حتی در مواقعی به چشم نمی خورد. این مسئله در حالی است که یکی از نیازهای اساسی جاری امروز، بویژه در کشور ما، امید و شادی است. موضوعی که باید در تولیدات هنری با پرداختن به آن، مورد تأکید و گسترش قرار گیرد. تلویزیون باید متناسب با نیازهای تماشاگر پیش برود و در این برهه زمانی لازم است که شادی آفرین باشد، نه این که مدام غم و اندوه های گوناگونی را یادآوری کند. هر سه سریال دارای این مشکل هستند و در هر سه قصه های تلخ و بحران های گوناگونی وجود دارد که در برخی مثل همان «آرام می گیریم»، سعی شده با نمایش این موارد به شکل واقعی، به گونه ای امید را نیز در کنار مشکلات موجود بگنجاند. اما در کل این که چرا رسانه ملی کمتر آثار شادی بخش و جذاب می سازد جای سوال باقی است. تلویزیون این توان و پتانسیل را دارد تا با بهره گیری از بازیگران و چهره های حرفه ای، کارهایی را تولید کند که علاوه بر جذب مخاطب با شادی آنان را به دنبال خود بکشاند. این ظرفیت قطعا در تلویزیون وجود دارد، به شرط این که همان باندبازی های مذکور وجود نداشته باشد.
حسین سلطان محمدی:
تکرار بازیگران برای مردم عادی شده است
حسین سلطان محمدی، از منتقدان سینما و تلویزیون در ادامه این گزارش درباره مسئله تکرار بازیگران در حوزه کاریشان به بانی فیلم گفت: بخشی از این گزینش ها به سلیقه کارگردانان بر می گردد. گاهی به جهت ارتباط و روابطی که بین بازیگر با مسوولان شبکه و تولید کنندگان فیلم ها و سریال ها وجود دارد. آنها با عده ای از بازیگران راحت تر هستند. با وجود همه دلایلی که در مورد این قضیه مطرح می شود، به نظرم مسئله تکرار بازیگران و این که یک فرد همزمان در چند شبکه مشغول است، برای همه عادی شده، زیرا مدت هاست که گروهی از بازیگران در فیلم ها و سریال ها مشغول اند و هر از گاهی تعدادی بازیگر جدید به جمع آنها اضافه می شوند. به همین دلیل تماشاگر عادت کرده هر بازیگر را در نقشی که غالباً ایفا می کند، ببیند.
وی افزود: مدت ها است که دیگر بازیگر همزمان با سنی که دارد همراه مخاطب در یک قالب پیش می رود و به مرور این روال برای مخاطب عادی می شود. در تلویزیون به جز موارد خاص چون مجموعه های مهران مدیری این تکرار چندان برای بیننده جلب توجه نمی کند و حساسیت خاصی در مخاطب در این خصوص وجود ندارد. سلطان محمدی با اشاره به عواقب این شیوه انتخاب بیان کرد: این شیوه گزینش باعث می شود که آدم فکر کند تنها همین چند نفر باید این نقش ها را بازی کنند و این شبهه پیش می آید که تنها چند بازیگر مجاز به حضور در فضای فیلم ها و سریال ها هستند. از سوی دیگر خیلی از بازیگران این عرصه گاهی شاکی می شوند، اما این روند تا جایی ادامه داشته که حتی برای بازیگران هم عادی شده است. سریال های موجود در این شب ها موضوع دیگری بودند که وی ابتدا در خصوص مجموعه «پرستاران» عنوان کرد: «پرستاران» نمونه تجربه شده یک مجموعه خارجی در عین تخصصی بودن داستان اصلی که مدعی آن است قصه هایی فرعی را برای جذابیت بیشتر کار در آن گنجانده است. اگر بخواهیم شایعه ای بین نسبت نزدیکی این کار با نمونه اصلی اش داشته باشیم باید بگویم که این نسبت برابر نیست و پرستاران استرالیایی یک الگوی آرمانی برای پرستاران در ایران است. این نمونه آرمانی نیز شاید فرصتی برای شیوه کار پرستاران و برخورد افراد در چنین فضاهایی را با فرهنگ سازی ایجاد کند.
در سوی دیگر داستان، همانطور که مشاهده می شود، قصه هایی فرعی وجود دارند که چندان قدرتمند نیستند و مخاطب بیش از قضیه درمان با همان قصه ها رو به رو می شود.
او همچنین درباره سریال «آرام می گیریم» گفت: در این مجموعه از این نظر که خانواده ها و روابط زیادی در آن وجود دارد، شاهد اتفاق خوبی هستیم. اما نمایش غم، اندوه و بدبختی های مداوم در این کار باعث شکل گیری داستانی شده که مملوء از رخدادهای غم انگیز است. این مسئله برای تلویزیون اصلاً خوب نیست. ما مدت هاست به ندرت در این فضا فیلم ها و سریال های شادی آفرین می بینیم و «آرام می گیریم» نیز در این شرایط خالی از بدبختی های مکرر نیست. در خانواده ای دختر ام اس می گیرد، خانواده دیگر به مشکلات مالی شدید بر می خورند، یکی دیگر پایش می شکند، دامادی قرار است انتقام بگیرد و… ، همه این رخدادهای ناگوار سراسر کار را در بر گرفته اند و مخاطب را مدام با موضوعات ناراحت کننده درگیر می کنند.
این منتقد ادامه داد: در کنار همه این موضوعات می توان گفت که حتی حضور برخی از شخصیت ها در کار اضافه است و بود و نبود آنها تفاوتی را در قصه و اصل ماجرا ایجاد نمی کند. نمونه این کاراکتر را می توان در خصوص نقش مجید صالحی و همسرش دید که اگر نبودند نیز در مجموعه اتفاق خاصی نمی افتاد. از این موقعیت های پراکنده در کار کم نیست و هر چه به آخر داستان نزدیک می شویم، می توان بیشتر به آنها پی برد. همچنین نمایش فردی مثل سردار و توصیف آن گونه آن توسط ماهان، پسرش خیلی جا نیفتاده و پرداخت به این موضوع تا حدی نشان دهنده تلاش کارگردان برای جلب رضایت اسپانسر است. به طور کلی همانطور که ذکر شد، کل سریال از لحاظ غم در درجه بالایی است و منطق ندارد.
سلطان محمدی درباره فضای کلی سریالهای موجود نیز یادآور شد: زمانی تلویزیون در حوزه سریال سازی و جذب مخاطب به گونه ای عمل می کرد که همه را وادار به دنبال کردن کارها می کرد. اما این روند دارای نوساناتی است که هر از چند گاهی در نقطه اوج قرار می گیرد و گاهی دچار افت می شود. در این مقطع نیز تولیدات بعد از مدتی که تلویزیون سوت و کور بود پشت سر هم روی آنتن شبکه های اصلی سیما رفتند. به عنوان مثال شبکه یک قبل از «پرستاران» مجموعه «معمای شاه» را داشت که بازخورد چندانی از جانب مردم نداشت. در این نوسان کیفیت سریالهای فعلی خوب نیست. سازمان باید طی برنامه ریزی این فضا را ثابت نگهدارد تا مردم سراغ همان رسانه های معاندی چون ماهواره نروند.