چگونه با کودکان حرف بزنیم؟ / چیزهایی که نباید بگویید
به گزارش بهداشت نیوز، هر کلمه شما در رفتار با فرزندتان میتواند در او اثرگذار باشد پس سعی کنید در هنگام رفتار با آنها مراقب باشید.
والدین معمولا آگاهی دقیقی از سطح شناختی کودک خود ندارند، آن را نادیده میگیرند و فکر نمیکنند که حرفهایشان تا چه اندازه میتواند بر روح و روان فرزندانشان اثر بگذارد. در حالی که کودک با همان سطح شناختی که در هر مرحله از رشد خود به دست میآورد، به تعبیر و تفسیر آنچه میشنود، میپردازد. بنابراین بهتر است مراقب کلماتی که به کودک خود می گویید، باشید. در اینجا به چند موقعیت که والدین بیهیچ توجهی حرفها یا عباراتی را به کودکان خود میگویند که تأثیر مخربی بر روحیه آنها میگذارد، اشاره شده است.
تنبیه عاطفی نکنید
کودک را از خودتان محروم نکنید، حتی در کلام. هرگز از جملات زیر برای کودکتان استفاده نکنید:
«من دیگه دوستت ندارم»، «من دیگه مامانت/ بابات نیستم»، «تو دیگه بچه من نیستی»، «میذارم از دستت میرم»، «مامان از دست تو غصه خورده، مریض شده»، «من میخوام مامان یکی دیگه بشم».
به جای اینکه به کودک بگویید دیگر دوستت ندارم، به طور مشخص و مصداقی به او بگویید آن کار زشت یا نادرستی که انجام دادی را دوست ندارم، چون به این دلایل اشتباه بود؛ پس دیگر نباید آن را تکرار کنی. با این روش، کودک متوجه میشود با شخصیتِ او مشکلی ندارید، بلکه کار اشتباه او را نمیپسندید. والدین باید دقت کنند که برای تربیت فرزند خود از مهر و عاطفه و محبتی که میان آنهاست ،مایه نگذارند و به اصطلاح ماجرا را احساسی نکنند؛ بلکه با منطقی در سطح فهم کودک، نادرستیِ کارش را برای او توضیح دهند و درخواست خود را به طور روشن بیان کنند.
عزت نفسش را بالا ببرید
برای بالا بردن عزت نفس کودکان، بارها و بارها از جملات زیر در طول روز استفاده کنید:
«من مامان یا بابای تو هستم و همیشه مراقبت هستم»، «من تو رو دوست دارم»، «من به تو افتخار میکنم».
سعی کنید این جملات را بدون قید و شرط به کار ببرید، نه به علت انجام کاری. یعنی اگر تنها وقتی کودک شما نمره بیست گرفت و یا اتاقش را تمیز کرد، به او بگویید دوستت دارم یا به تو افتخار میکنم؛ معنیاش این است که به شرط اینها من دوستت دارم و به تو افتخار میکنم، نه در هر حالتی.
غیر واقعی تعریف نکنید
«تو بهترین پسر دنیایی»، «تو زیباترین دختر دنیایی»، «تو حتما یه پیانیست و یا یه نقاش معروف میشی«، «تو یه پزشک ماهر و زبردست میشی».
کودک با این جملات همیشه از خود چنین انتظاراتی خواهد داشت. بعد بزرگ میشود و میبیند از او زیباتر و باهوشتر و بهتر هم هست، در نتیجه عزت نفس او پایین میآید؛ چون همیشه از خودش انتظار بهترین را دارد و این موضوع مدام او را آزار میدهد.
تحقیرش نکنید
«تو هیچی نیستی»
کودک میگوید میخواهم در آینده مهندس و یا دکتر بشوم. والدین در جواب میگویند «آره!! حتما با این درس خوندنت مهندس هم میشی! با این نمرههای ریاضیت، تو دیپلمت رو بگیری ما جشن میگیریم! بیچاره اون مریضهایی که زیر دست تو باشن.»
این جملات، بازدارنده انگیزه هستند و عزت نفس کودک را پایین میآورند. او مدام به این جملهها فکر میکند و به خود میگوید که «من هرچه قدر هم که تلاش کنم، به اینها نخواهم رسید»، پس دیگر تلاشی نمیکند.
در چنین شرایطی، بهتر است بگوییم: «آره حتما، اگر تلاش کنی، میتونی یک پزشک یا یک فوتبالیست خوب بشی.»
به او لقب ندهید
والدین قادرند هرچیزی، هر اصطلاح و یا لقب و برچسبی را از محیط برداشته، تبدیل به رفتار و بعد به عادت و سپس آرام آرام تبدیل به ارزشها و باورهای کودک و در نهایت تبدیل به هویت او کنند.
بنابراین برچسب زدن به کودک باعث میشود شما ناخودآگاه آن لفظ را به هویت و شخصیت کودکان تبدیل کنید. مثلا والدینی که به کودک خود برچسب خجالتی، دروغگو، دزد، نق نقو یا شلخته میزنند، باعث میشوند کودک به تدریج باور کند که این گونه است و این صفت را جزئی از شخصیت خود بداند. در نتیجه کودک پس از چندی باور میکند که شلخته یا دست و پا چلفتی است.
با توجه به تأثیر تکرار واژهها و صفتها در شکل گیری شخصیت کودکان، والدین میتوانند ویژگیها یا رفتارهای مثبت همچون سلام کردن، مسواک زدن و یا کتاب خواندن را مرحله به مرحله از محیط وارد هویت کودک کنند (تو اهل مطالعهای، تو کتابخوانی و…)
خوب با هم دعوا کنید
والدین باید در هنگام بحث و مشاجره از به کاربردن جملاتی که باعث اضطراب کودک میشود، خودداری کنند. آنها باید دقت کنند که همانطور که مجاز هستند تنها بخشی از رابطه عاشقانه خود با همسرشان را جلوی کودک نشان بدهند و بیش از آن اجازه ندارند و باید در خلوت خودشان به عشق ورزی به دور از چشم کودکانشان بپردازند، در مورد جروبحث و دعواهایشان نیز باید به همین صورت عمل کنند. والدین مجاز نیستند اوقات خوش خود را دور از چشم کودک سپری کنند و بحثهای خود را تمام قد جلوی کودک بیاورند. کودک نیازمند محیطی امن در خانه است و نیاز دارد بتواند به والدین و صمیمت بین آنها و خودش اطمینان کند. وقتی مادری جلوی فرزندش به همسرش میگوید «آخه تو منو میکشی با این کارهات» و یا «از دست تو آخر من دق مرگ میشم»؛ کودک همیشه اضطراب این را دارد که بابا، مامان را خواهد کشت؛ حال با یک سرماخوردگی ساده مادر، کودک دچار ترس و دلهره میشود که مامان گفته بود آخر از دست بابا میمیرد؟ برای همین مریض شده و کودک در چنین شرایطی، پدر را مقصر مریضی مادر میداند. در نتیجه نه تنها اضطراب بیپایه و اساسی را تجربه میکند، بلکه رابطه او با پدرش نیز آسیب میبیند.
زود بزرگش نکنید
از جملاتی مثل «تو دیگه بزرگ شدی!»، «خانم شدی، آقا /مرد شدی»، «این کار بچه کوچولو هاست، تو دیگه بچه نیستی» استفاده نکنید، چرا که او را از دنیای کودکی، به دنیای بزرگسالی میبرید و کودک دیگر از خود انتظار کودکی ندارد و این در حالی است که رفتار بزرگسالانه هم خارج از حد و توان اوست؛ بنابراین اعتماد به نفسش پایین میآید.