مروری بر رمان «جسدهای شیشهای» به بهانه زادروز مسعود کیمیایی/ خاطره، خیابان و خیانت!

رمان «جسدهای شیشهای» یکی از همان آثاری است که کیمیایی را با تمام جهان ذهنی و هنریاش معرفی میکند. اگر به سینمای او علاقمند باشید، خواندن این رمان نسخه مکتوب همان تفکراتی است که او در پلانهای سینماییاش سعی دارد به تصویر بکشد.
به گزارش تریتا نیوز به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رویا سلیمی؛ هفتم مردادماه زادروز مسعود کیمیایی یکی از موثرترین و به یادماندنی ترین فیلمسازانی است که کارنامه کاریاش گواه این مدعاست. اما او علاوه بر کارگردانی، طبع خود را در نویسندگی نیز آزموده است. علاوه بر آثار بسیاری سینمایی خود، چندین رمان و مجموعه شعر نیز منتشر کرده که با اقبال بسیاری روبرو و آثار مکتوبش بارها تجدید چاپ شده است. به این بهانه مروری بر رمان «جسدهای شیشهای» به عنوان یکی از مهمترین آثار مکتوب او داشتیم.
عناصر مشترک خیانت، رفاقت و پرسهزنی در دل خیابانهایی که میخواهد پیوند میان دیروز و امروز را با تلاقی تاریخ استوار کند، مسعود کیمیایی را به ذهن متبادر میکند. سینمای کیمیایی از همان سالهای ابتدایی خود که نقطه عطفی در چشمانداز سینمای ایران شد تا به امروز، خط سیر مشخصی را طی میکند. مفاهیمی که همواره در دل چند موتیف ثابت پیوند خود را با جامعه و البته سیاست برقرار کرده و چند ضلعی خود را جزو عناصر مشترک در آثارش محسوب میشود، حالا برای مخاطبان سینمای ایران آشناست. اما این عناصر تنها در پرده نقرهای نمود پیدا نکرده و در چندین رمانی که از او منتشر شده نیز حضور تعیین کنندهای دارد.
نسخه مکتوب تفکرات سینمایی کیمیایی
رمان «جسدهای شیشهای» یکی از همان آثاری است که کیمیایی را با تمام جهان ذهنی و هنریاش معرفی میکند. اگر به سینمای او علاقمند باشید، خواندن این رمان نسخه مکتوب همان تفکراتی است که او در پلانهای سینماییاش سعی دارد به تصویر بکشد. تقابل و تضاد میان شخصیتهای اصیل و ریشهدار با کاراکترهای بی تعلق و بی گذشته، شخصیتهای متعهد و یاری رسان با کاراکترهای خائن و مزدور، شخصیتهای عاشق و دلداده با کاراکترهایی سنگدل و ناراست، فضای کلی اغلب آثار او را شکل میدهند.
در میان چند رمان و مجموعه شعر مسعود کیمیایی، «جسدهای شیشهای» نیز از این قاعده مستثنی نیست. روایت رفاقت کاوه و احمد و زنی فم فتال به اسم ثریا که سه مرد را در باتلاق عشق خود فرو میبرد؛ آغاز داستانی است که نویسنده برای بیان مفاهیم مورد نظر خود برمیگزیند. اما اینها همان مهرههای مشترک کارنامه کیمیایی هستند که قرار است بهانهای باشند برای تحلیلها و مواضع سیاسی و اجتماعی او که در تجربه زیسته فردی او نمود بسیاری دارند.
او از دل این روایت پر از خیانت و خشونت که البته کاملاً دراماتیک بوده و مخاطب را با خود همراه میسازد، نقبی به اتفاقات گذشتگان تاریخ زندگی کاوه به عنوان شخصیت اصلی میزند. وقتی که او زخمخورده و تنها برای مرهمی سراغ خاله پیرش میرود و او همان نقطه اتصال کاوه با وقایع گذشته و ارتباطش با خانواده پر اصل و نسبش دارد. این اتصال بهانه را برای مواضع ضد تودهای و حمایت تمام قد کیمیایی از محمد مصدق فراهم می کند.
در دل فلش بکی که برای واکاوی گذشته و شناخت پدر و مادر اصلی کاوه رخ می دهد؛ کودتای بیست و هشت مرداد و سپس محاکمه محمد مصدق نیز راه خود را در این داستان پر کشش و تعلیق باز میکند. خواندن رمان «جسدهای شیشهای» ضمن جذابیتهای داستانی و تعلیقات بسیاری قابل پیشنهاد است. شاید هم بتوان آن را نسخه مکتوبی از سینمای مورد علاقهاش دانست که مخاطبان سینمایی او نیز آن را دوست داشتهاند.
تاریخ منهای داستان
روایت خیانت و قتل و بی خبری با دیالوگهای فکر شده و ریتمیک همیشگی کیمیایی، به خوبی قابل پیگیری و خواندن است. اما از وقتی بنا را بر فلش بک و تعریف تاریخ و انتقاد به گروههای مختلف سیاسی در قبال محمد مصدق آغاز میشود، داستان از «جسدهای شیشهای» حذف شده و با تاریخ صرف روبرو میشویم. حتی دیگر خبری از کاوه و روزگار پر از محنت او نداریم.
گویی روایت تاریخ به تنهایی می تواند بار داستان را به دوش بکشد و داستان تاریخی کودتای بیست و هشت مرداد، به نظر مولف به قدر کافی قابلیتهای کشش داستانی را دارد. تا جایی که راوی دانای کل رمان، بدون اینکه لازم ببیند در هر فصل از روایت خود، دو شخصیتی که به مرور تاریخ گذشته نشستهاند را ترسیم و توصیف کند، به یکباره روایت خود را آغاز میکند بدون اینکه فضاسازی و جایگاه شخصیتها در دل این روایت تاریخی تعیّن یابد. ضمن اینکه پرداخت غیرداستانی به واقعهای تاریخی در دل رمان، آن را به رمان تاریخی بدل نمیکند. بلکه اتفاقات تاریخی در دل زیست روزمره شخصیتها قابل پیگری و روایت خواهد بود.
این نوع روایت رمان را واجد ویژگیهای لازم برای توجه به یک رمان جدی از دست میدهد. در این فصول مذکور اگر مانند فیملنامه زمان مکان و موقعیت سکانس ها را ذکر می کرد، به طرحی برای فیلمنامه نزدیک تر میشد. فصولی که مانند یک سکانس در چند موقعیت متغییر به موضوع ثابتی پرداخته میشود و سپس با دیدن سکانس بعدی گویی فصل دیگری از کتاب آغاز میشود.
اما «جسدهای شیشهای» علیرغم عدم پایبندی به برخی اصول رماننویسی، اثری خواندنی و جذاب است. نویسنده در نثر و زبان خود، لحن شخصیتهای متفاوت را به خوبی رعایت کرده و دیالوگهای تاثیرگذار و به یاد ماندنی کیمیایی در آثارش، یکی از ویژگیهای برجسته این کارگردان مولف است. کارگردانی که در رمانهای خود نیز سینمایی فکر میکند و با زبان سینما تاریخ و جامعه و سیاست را زندگی و روایت می کند.