شفای زخم عاطفی
زخم عاطفی,زخم بر عواطف ماست که در جریان روابط ما ایجاد می شود,بسیاری از زخم های عاطفی در سالهای اول کودکی مان در خانواده ای که به دنیا آمده ایم و در سالهایی که بزرگ می شویم ایجاد می شوند. دکتر پروانه صفایی مقدم،روانشناس بالینی دراین رابطه گفت : برخی از زخم های عاطفی نیز بعدها در روابط دوستانه مان,در زندگی مشترک با همسرمان,در جریان روابط باخانه و خانواده و محیط زندگی و با انسان های دیگرکه رابطه برقرارمی کنیم بوجود می آیند.هرجا که دو یا چند نفر نزدیک هم قرار می گیرند امکان زخم خوردن وزخم زدن هم هست.شاید ما نتوانیم از زخم خوردن اجتناب کنیم اما قطعا می توانیم راه روبرو شدن با زخم و شفا یافتن و از نو پیش رفتن در زندگی مان را یاد بگیریم.
وی افزود:ما می توانیم از زخم های عاطفی مان شفا بیابیم همانطور که برای دردهای جسمی ما داروهایی هست,برای زخم های عاطفی مان نیز درمان هایی هست.
زخم های عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس هستند:
هرچه این زخم ها عمیق تر باشند این ضعف ها نیز شدیدتر است,آنها اغلب مایلند به احساسات خود عمیقا آسیب برسانند و به همین علت تمام زندگی خود را در انتظار معجزه ای برای درمان می گذرارند.از طریق هفت مرحله قابل پیش بینی ما می توانیم مرحله به مرحله,خودرابرای درمان زخمهای روانی کمک کنیم۱)بررسی ۲)بیان ۳)آرامش ۴)جبران ۵)نگرش ۶)راه یابی ۷)بخشش
طلاق,زخم بی وفایی والدین بر قلب فرزندان,قلب هایی که با اضطراب جدایی ها می تپند.
دکتر صفایی مقدم ابراز داشت:زمانی که در خانواده ای روابط زوجین به وسیله طلاق گسسته می شود اثرات جبران ناپذیری روی روح و روان فرزندان می گذارد و آنها را سر راه ترسناک تک سرپرستی قرار می دهد و کابوس جدایی از مادر و پدر در فرزندان تبدیل به عقده های روانی می شود.
طلاق در جامعه ما رشد منفی هشدار دهنده ای را دارد و والدین برای رهایی خود از مشکلات,بدون در نظر گرفتن عواقب آن راه آسان تر و مناسب تر که طلاق نام دارد را انتخاب می کنند و تبعات آن درجامعه را فرزندان متحمل میشوندرفتارهای خشونت آمیزفرزندان طلاق در جامعه آسیب های جبران ناپذیر روحی و روانی را در جامعه به دنبال خواهد داشت.
کودکان پس از جدایی پدرومادرهایشان از اضطراب عاطفی رنج می برند.
اثرات یا زخم های عاطفی طلاق بر کودکان بسیار دشوار است و کشمکش میان پدرومادر قبل از جدایی پیامدهای متعددی برای کودکان دارد.
کودکان پس از جدایی پدرو مادرهایشان,در واقع اغلب از اضطراب عاطفی رنج می برند و با ازدواج مجددوالدین که فرزندان خود را به این خانواده های جدید منتقل می کنندمسائل و مشکلات آنها دوچندان می شود.افرادی که طلاق گرفته اند در ازدواج دوم انتظار بیشتری دارند و در نتیجه وقتی این انتظارات برآورده نمی شود مسائل و مشکلاتی را برای فرزندان بوجود می آورند.
دکترصفایی مقدم درمورد سوءاستفاده عاطفی عنوان کرد :ماهیتأ عاطفی وهیجانی است نه جسمی،سوءاستفاده عاطفی هرچیزی را شامل می شود.
سوءاستفاده کلامی و اعمال ظریف تری چون سرزنش وترش رویی همه ،مثال هایی ازسوء استفاده عاطفی هستند،سوء استفاده عاطفی مثل شستشوی مغزی است که درآن به طور منظم اعتمادبه نفس ،ارزش شخصی وخود پنداره افراد تخریب می شود درواقع سوء استفاده شونده ،هویت وارزش شخصی خودرا ازدست می دهد،سوء استفاده عاطفی به هسته ی درونی شخص آسیب وارد می کند.زخم هایی ایجاد می کند که عمیق تر ومزمن تر از جراحت های بدنی است.
انواع سوء استفاده عاطفی
سوء استفاده عاطفی اشکال مختلفی دارد، عبارتند از پرخاشگری ،انکاروناچیز شماری:
پرخاشگری :بدزبانی ،متهم سازی، تهدید و دستوردادن ،شکل های پرخاشگرانه ی سوءاستفاده می باشند.رفتارهای پرخاشگرایانه معمولا مستقیم واشکارهستند.این نوع سوء استفاده عاطفی ،گاهی مانند نوع رفتار والدوکودک (شایع ترین شکل سوء استفاده)است.گاهی این رفتار سوء استفاده عاطفی به صورت غیر مستقیم است ،مثلا به صورت یاری کردن ،انتقاد ،نصیحت ،موشکافی وپرسش های یک شخص دیگر ،می تواند تلاش های صادقانه برای کمک تلقی شود ،ولی دربرخی موارد این رفتارها تلاشی درجهت تحقیر وکنترل یاخوارسازی است نه کمک ،مثلا سوء استفاده کننده وقتی میگوید” من این رابهتر ازبقیه میدانم ” درلحن اوقضاوت پنهانی است که برای ان موقعیت نامناسب است.
انکار:
گاهی سوء استفاده شونده ،اظهار می کند که سوء استفاده کننده به او توهین کرده است و سوء استفاده کننده می گوید ،مصرانه که من منظوری نداشتم ،یامن هرگز این کاررا نکردم یاتوداری درمورد چی صحبت می کنی.گاهی به صورت امتناع ازرابطه برقرار کردن و قهرکردن می شود. این شیوه انکار،گاها اصلاح ازطریق سکوت خوانده می شود
ناچیز شماری :
ناچیز شماری افراطی شکل دیگری از انکار است .دراین شیوه سوء استفاده کننده حادثه ای راکه اتفاق افتاده انکارنمی کند ولی واکنش عاطفی شخص سوء استفاده شونده رادرقبال آن حادثه زیر سوال می برد.مانند اینکه ” توبیش ازحد حساسی” و “توخیلی اغراق می کنی” همگی بیانگر این نکته هست که عواطف واحساسات سوء استفاده شونده به نوعی معیوب است ونباید به آن اعتماد کرد
همچنین درپایان این را خطر نشان کرد :انکارکردن وناچیز شماری ،آسیب زننده هستند.این دو روش علاوه برپایین آوردن عزت نفس ،ایجاد تعارض ونامعتبر ساختن واقعیت،احساسات و تجارب ،درواقع می تواننددریافت ها وتجربه عاطفی شمارازیر سوال ببرند وبی اعتبارسازند.