جاده صاف کن های خلاق!

نظام سینمای ایران دست کم در حوزه کارگردانی میدان وسیعتری در اختیار مردان قرار داده و زنان سینماگر بشدت در اقلیت قرار گرفته اند. جدای از این، مروری بر مضامین فیلم های کارگردانان زن سینمای ایران از سیطره شرایط غالب بر جریان فیلمسازی آنان و یا شاید تعلق خاطر اغلب شان بر تمرکز روی آثار اجتماعی حکایت دارد. در واقع میانگین موضوعی فیلم های سینماگران زن تکیه شدیدی بر درام های اجتماعی و خانوادگی دارد و در معدود نمونه هایی، تجربه هایی گذرا در سینمای جنگ و کمدی هم می توان در کارنامه آنان دید. ولی واقعاً چه شرایطی در شکل گیری این نگاه غالب موثر بوده است و چرا سینماگران زن از ورود به دیگر ژانرهای فیلمسازی خودداری کرده و یا بی علاقگی نشان داده اند؟! از سوی دیگر مروری بر شاخص ترین فیلم های ایرانی که پرسوناژ زن داشته اند، این حقیقت را تائید می کند که سینماگران مرد نگاه دقیق تر و دراماتیک تری به شخصیت های زن در فیلم هایشان دارند. گرچه در این میان فیلمسازانی همچون رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، پوران درخشنده و… در آثار متعددی موفق به ارائه فیلم هایی اثرگذار و مهم به ویژه در حوزه مسائل زنان شده اند، اما این مقدار در مقایسه با کلیت جریان فیلمسازی در سینمای ایران چندان چشمگیر و راهگشا نیست. خصوصاً آنکه در آثار برخی از این فیلمسازان مونث هم ایدئولوژی مشهود فمینیستی و اغراق های غیر سینمایی، بیان فیلم را الکن می کند و سطح اثر را تنزل می دهد. حال آنکه چنین مشکلاتی در بهترین فیلم های کارگردانان مرد درباره زنان محلی از اعراب ندارند. از جمله «لیلا»، «پری»، «سارا» و «درخت گلابی» ساخته های داریوش مهرجویی، کاراکترهای مقتدر زن در فیلم های مسعود کیمیایی یا اصغر فرهادی و… ..
اکران اخیر فیلم های «زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده و «ویلایی ها» به کارگردانی منیر قیدی ما را بر آن داشت تا با مروری بر سینمای کارگردانان زن و سوژه غالب آثارشان، کند و کاوی در ویژگیهای فیلم های آنان داشته باشیم.
رخشان بنی اعتماد، همیشه معترض!
رخشان بنی اعتماد را بی تردید باید معترض ترین کارگردان زن در حوزه سینمای اجتماعی و سیاسی تلقی کرد. این نکته را می توان با نگاهی به کارنامه او دریافت.
ضمن آنکه بنی اعتماد در مقایسه با سایر همنسلانش به ژانر گرایی علاقه بیشتری نشان داده است و اغلب هم موفق ظاهر شده. اتفاقاً بنی اعتماد اگرچه به ژانر اجتماعی دلبستگی خاصی دارد، ولی در دو فیلم کمدی خود هم تلاش کرده پیوندی میان طنز و جدی برقرار کند که حاصل یک کمدی تلخ است. «خارج از محدوده» و «زرد قناری» دو فیلم اول این کارگردان هر دو از این قانون تبعیت کرده اند. شرایط دشوار زندگی برای قشر متوسط رو به پایین در هر دو فیلم در عین گره هایی که روی زندگی آنان انداخته، بسترساز ایجاد موقعیت های طنزی هم بوده که کلافگی زجر آور ناشی از آن، مخاطب را پس نزند. در هر دو فیلم، مهدی هاشمی نمایندگی طبقه هایی را می کند که چشمشان به روزی حلال و مشیت الهی است، ولی گرفتار سودجویانی می شوند که اعتقادی به این چیزها ندارند و به فکر پر کردن جیب خود هستند. این توصیف هر چند روی کاغذ بشدت ایده آل گرایانه و شعاری به نظر می آید، اما درخشنده با فیلمنامه هایی حساب شده که طنز و گزندگی به موازات یکدیگر در تار و پود قصه تنیده شده، جنسی از سینمای رئال را به دنیای فیلمش تزریق کرده تا دُز واقعیت نمایی اش را برای تأثیر بهتر بالا ببرد. مرحوم بهمن زرین پور نویسنده «زرد قناری» و فرید مصطفوی نویسنده «خارج از محدوده» هر دو در حوزه سینمای اجتماعی دیدگاه های جالب توجهی دارند که در همگرایی با گرایش های بنی اعتماد نتیجه جذابی داشته است. با این حال دو فیلم مذکور در دسته بندی آثار کمدی، هیچگاه آنگونه که شایسته شان بوده مورد اعتنا قرار نگرفته اند و شاید همین برخورد، موجب شد تا بنی اعتماد دل از کمدی بکند. او در ادامه جریان فیلمسازی اش دیگر هیچگاه به حوزه طنز باز نگشت و ترجیح داد اندک چاشنی های طنز را در گسترده درامهای اجتماعی نیشدارش داشته باشد. خودش در گفت و گویی گفته: «ریسک بزرگی است که آدم بعد از این همه سال و ساختن این همه فیلم و در این سن و سال باز هم خطر کرده و به سمت تجربه های تازه برود. کار آسانی هم نیست، ولی خوشبختانه این روحیه را هنوز حفظ کرده ام. دلیل این تلاش آن است که هر چه بیشتر در ساختار داستانگویی به واقعیت نمایی نزدیکتر شوم، جاهایی بیشتر موفق بوده ام و جاهایی هم کمتر. به هر حال چگونگی بیان یک موضوع اهمیتش کمتر از خود موضوع نیست». یازده فیلم بعدی بنی اعتماد همگی درام اجتماعی هستند. حتی «گیلانه» که به تبعات جنگ می پردازد، در واقع یک درام اجتماعی است. سعید عقیقی در کتاب «زیر پوست قصه ها: سینمای رخشان بنی اعتماد» (انتشارات روزنه، ۱۳۹۴) دنیای فیلمسازی بنی اعتماد را متکی بر «جست و جوی شیوه ای شخصی از طریق تجربه الگوهای رایج و عمومی داستان پردازی» می داند. با تکیه بر همین صحبت، می توان دغدغه های اجتماعی بنی اعتماد را دست کم در طول دوران فیلمسازی اش چنان پررنگ تلقی کرد که روی دوربین او را از عنایت به ژانرهای دیگر گریزانده است. به ویژه آنکه بدانیم او سالها در حوزه مستندهای اجتماعی فعالیت داشته و پیش از ورود به عرصه کارگردانی در دو فیلم مهم این ژانر در دهه ۶۰ «تنوره دیو» (کیانوش عیاری) و «گلهای داودی» (رسول صدرعاملی) به عنوان دستیار حضور داشته است.
پوران درخشنده، فیلم های خانواده محور
پوران درخشنده بر خلاف بنی اعتماد در تمام طول دوران فیلمسازی اش متمرکز بر سینمای اجتماعی بوده و هیچگاه از این حوزه خارج نشده است. سینمای او خانواده را در اولویت نگاه خود دارد و بحران ها و معضلات جامعه، اغلب تأثیر خود را بر کانون های خانوادگی تحمیل می کنند و سپس در اجتماع رشد خزنده دارند. عدم انعطاف درخشنده در مواجهه با ژانر گرایی موجب شده تا او با نگاهی کارشناسانه در قبال مسائل اجتماعی فیلم بسازد و درام را در خدمت آسیب شناسی اجتماعی و خانوادگی به خدمت بگیرد. حال در مواردی این نگاه چنان پر نفوذ و تکان دهنده از آب درآمده که حاصل آن «رابطه» یا «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» شده و یا گاه در دام شعار غلطیده که به «عشق بدون مرز» رسیده است. با این وجود درخشنده تلاش آشکاری داشته تا در فیلم هایش در عین جدال برای احقاق حقوق کاراکترهای زن، اثری صرفاً ضدمرد ارائه ندهد و در جبهه فمینیسم نجنگد. این رعایت عدالت در بیان موضوع، شاید دلیل اصلی باشد که فیلم های درخشنده با بازخوردهای منفی از سوی مخاطبان مرد مواجه نشوند.
او درباره دنیای فیلم های خود در مصاحبه ای گفته است: «من نسبت به آدمهای دور و اطرافم بی تفاوت نیستم. وقتی جوانی را می بینم که به مسیر اشتباه می رود، دغدغه من می شود. من در این جامعه زندگی می کنم و در کنار این جامعه فیلم می سازم؛ بنابراین نمی توانم دردهای جامعه ام را ببینم و بروم مثلاً در مورد ورزش اسکی فیلم بسازم. مردم برایم ارزشمند هستند و فکر می کنم اگر بشود تغییری ایجاد کرد، اگر بشود ریشه هایی را تکان داد، اگر بشود هشدار یا تلنگری به وجود آورد، باید آن را انجام داد». همین دیدگاه، مبین جنس و شالوده اصلی سینمای درخشنده است. حال اگر در بسط دراماتیک این نگاه با پشتوانه دقیقی وارد شود، اغلب شاهد توفیق و اثرگذاری آن بوده ایم. درخشنده این روزها فیلم «زیر سقف دودی» را روی پرده دارد که باز هم نگاهی آسیب شناسانه به خانواده و بحث طلاق عاطفی و چند همسری دارد. درخشنده قطعاً در فیلم های آینده خود نیز از پیگیری همین خط مشی تخطی نخواهد کرد و به سینمای اجتماعی پایدار خواهد ماند.
تهمینه میلانی، موفق در ژانر گرایی
نام تهمینه میلانی و فیلم هایش در سینمای ایران همیشه با فمینیسم پیوند خورده است. خود او نیز جدا از تعبیرهای افراطی که برای دنیای آثارش به کار می برند، کمابیش دیدگاه های سفت سختش را در مبحث حقوق زنان همیشه دنبال و مطرح کرده است. این نگرش در شریان فیلمسازی میلانی به وضوح قابل لمس و درک است. در واقع میلانی حتی در تجربه گرایی های ژانری اش هم کوشیده این دیدگاه های خود را در اولویت داشته باشد که گاه به جهت تندروی هایش به اغراق رسیده و زمانی که تا حد معقول و منطقی آنها را به فیلم افزوده، فیلم های قابل توجهی ساخته است. آثاری که مخاطبان و منتقدان همزمان به استقبال آنها رفته اند. در عین حال بی شک میلانی را با توجه به آنکه فیلمنامه تمام ۱۴ ساخته اش را خودش نوشته و جلوی دوربین برده، می توان ژانر گراترین فیلمساز زن ایرانی دانست که در این عرصه دستاوردهای تجاری و هنری خوبی داشته است. ضمن اینکه او نیز همانند همسلفانش، به ویژه پوران درخشنده و رخشان بنی اعتماد ـ که در سطور قبلی ذکرشان رفت ـ دغدغه های اجتماعی پررنگ و عمیقی دارد. میلانی این تفکر را چه در فیلمنامه هایی که برای دیگران نوشته «عشق و مرگ» (در همراهی با کارگردان فقیدش محمدرضا اعلامی) و «شب های تهران» (داریوش فرهنگ)، چه در تهیه کنندگی آثار دیگران «بمانی» (داریوش مهرجویی) و حتی چه در دوران دستیاری اش «ای ایران» (ناصر تقوایی) «خط قرمز» (مسعود کیمیایی) داشته است. میلانی با «بچه های طلاق» در سال ۶۸ نخستین فیلم خود را تجربه کرد. اثری تلخ درباره دختر نوجوانی که گرفتار تبعات متارکه والدینش است. فیلم اگرچه در رشته بهترین فیلم سیمرغ بلورین گرفت، ولی این مسئله موجب نشد تا میلانی ساخته بعدی اش را هم با همین حال و هوا بسازد. اتفاقاً میلانی یک سال بعد فیلمی با مایه های خیال پردازانه به نام «افسانه آه» ساخت. قصه فیلم درباره بیوه زنی ثروتمند بودکه به پوچی رسیده و روزی از سر دلتنگی «آهی» می کشد که در ادامه «آه» در قامت یک انسان سفیدپوش بر او ظاهر می شود. فیلمی که نشان از علاقه این فیلمساز به تخیل گرایی داشت و این دلبستگی در دو فیلم بعدی او «دیگه چه خبر» و «کاکادو» با فانتزی های شیرینی هم همراه شد. میلانی دو فیلم پرفروش «آتش بس ۱» و «دیگه چه خبر» را در ژانر کمدی دارد که جزو محبوب ترین ساخته های وی هستند. در عین حال از این فیلمساز «دو زن» به عنوان فیلمی گزنده و خوش ساخت درباره زنان و «سوپر استار» در باب بی اخلاقی های یک ستاره سینما هم همیشه جزو فیلم های به یادماندنی وی در حوزه سینمای اجتماعی شمرده شده اند. میلانی سه سال پیش هم دوباره «آتش بس ۲» را در ژانر کمدی ساخت و سال گذشته نیز فیلم «ملی و راه های نرفته اش» را به عنوان یک درام اجتماعی ساخت. او همچنین سالهاست اعلام کرده قصد ساخت فیلم در حوزه سینمای دفاع مقدس را دارد که هنوز به نتیجه نرسیده است. مروری کلی بر کارنامه این فیلمساز ثابت می کند سرک کشیدن ها و ذوق آزمایی هایش در ژانرهای مختلف، احتمالاً فیلم های آینده او را به آثاری غیر قابل پیش بینی و متنوع بدل خواهد کرد.