جان بویگا؛ از محله فقیرنشین لندن تا ستاره مرگ و تئاتر اولدویک
بازیگر جوان بریتانیایی که با نقشآفرینی در فیلم «جنگ ستارگان» توانست در سطح جهان به شهرت برسد، حالا قرار است نقش اول نمایشی در یکی از مهمترین تئاترهای بریتانیا را ایفا کند.
مثل بسیاری از کسانی که یک شبه به موضوع صحبت همه بدل شدند، جان بویگا هم مدتی طولانی پیش از اینکه معروف شود روی حرفهاش کار میکرد. وقتی این بازیگر بریتانیایی نخستین بار متوجه شد که عاشق اجرا کردن است، تنها پنج سال داشت و در یک نمایش مهدکودکی نقش یک پلنگ را بازی میکرد. هجده سال بعد، در حالیکه به خاطر نخستین نقش سینماییاش انتخاب می شد، این بازیگر متولد منطقه پکام واقع در لندن متوجه شد که دارد به بازیگر نقش اصلی یکی از فیلم هایی تبدیل می شود که مردم آنقدر منتظرش بودند که شاید در تاریخ سینما بیسابقه بود. او نقش فین، یکی از استورم تروپرهای «جنگ ستارگان: نیرو بیدار میشود» را به دست آورده بود.
ماه آینده هم بویگای ۲۵ ساله یک افتخار دیگر کسب میکند و نقش شخصیت اصلی را در نمایش کلاسیک آلمانی جورج بوشنر به نام «وویزک» بازی میکند که در لندن روی صحنه خواهد رفت و نسخه جدید آن به طور خاص برای او نوشته شده است. این نخستین نقشآفرینی تئاتری این بازیگر در تقریبا هشت سال گذشته و نخستین نقش اول تئاتر او است؛ شاید این جهشی ترسناک برای کسی باشد که حالا باید رهبری یک نمایش بزرگ را در صحنه مهم تئاتر اولد ویک بر عهده بگیرد.
اما مرد جوانی که وزن فرنچایز جدید «جنگ ستارگان» را بر دوش داشت، آن هم در حالیکه اعتراضهای نژادپرستانه در مورد انتخاب یک بازیگر سیاه پوست به عنوان یک استورم تروپر را تحمل می کرد، به گفته جو مورفی کارگردان نمایش «ووزیک» شانه های بسیار پهنی دارد. مورفی می گوید: «نمی توان از تاکید روی فشار دیوانه وار «جنگ ستارگان» دست برداشت. مقابله کردن با آن فشار باعث شده او قدرت روانی بسیار بالایی داشته باشد و بتواند واقعا عضلههای احساسی را که میدانند چطور با فشار روبه رو شوند و چطور مرد اول باشند، قدرتمند کند.»
او در ادامه می گوید: «البته، درجهای از عدم تجربه هم هست چون او پیش از این چنین نقشی را ایفا نکرده است. اما به نظرم تجربههای چند سال گذشته او را به خوبی آماده کردهاند تا این نوع چالش را بر عهده بگیرد.»
این تئاتر تاریخی در کرانه جنوبی لندن و تنها چند مایل با جایی فاصله دارد که بویگا در آن بزرگ شد، اما او در مصاحبه ای همین هفته گفت که اگر در کهکشانی دیگر می بود هم فرقی نمی کرد. او گفت: «وقتی بزرگ می شدم، سوار اتوبوس خط ۱۷۱ می شدم و از مقابل اولد ویک رد می شدم و با خودم فکر میکردم چه کسانی برای تماشای نمایشها آنجا می روند؟ حس خیلی دوردستی برایم داشت.»
اما با وجود اینکه خانواده بویگا به هیچ وجه مرفه نبود، او همیشه مقابل تلاشهایی که میخواستند دوران کودکی او را سخت و پرتنش و در محلهای به تصویر بکشند که پر از گانگستر و جنایت است، ایستاد. بویگا سال ۱۹۹۲ در کمبرول به دنیا آمد و کوچک ترین فرزند و تنها پسر سمسون- یک کشیش- و مادرش ابیگیل بود که کارش مراقبت از کودکان معلول بود. این زوج چند سال پیش از آن از نیجریه به بریتانیا نقل مکان کرده بودند.
ترسا ارلی، مدیر هنری گروه درام محلی تئاتر پکام است که نخستین بار بویگای هشت ساله را در حین نقشآفرینی در نمایشنامهای در دبستان دید. او می گوید: «من به آن پسر کوچک نگاه کردم و با خودم فکر کردم که چیزی در او در حال جریان است. چون حضور خیلی خاصی داشت. او یک انرژی بسیار بالا و قدرتمندی دارد و روی کارش تمرکز می کند.»
با استناد به گفتههای ارلی، بویگا وقتی پسری جوان بود بیشتر و بیشتر در نمایشهای مختلف بازی میکرد، «نمی توانست دور بماند»، و این مسئله باعث شده بود این نیاز به وجود بیاید که خانواده او را راضی کنند که این کار می تواند آینده او را بسازد. او چنین به یاد می آورد: «به نظرم آرزوهای والدینش خیلی به این سمت گرایش نداشت که او بازیگر شود. پدرش کشیش و واعظ است، بنابراین به نظرم او میخواست جان هم جا پای او بگذارد. راستش به نظرم این مسئله کاملا قابل تصور است که پدرش به عنوان یک الگو به جان ایدهای خوب از جلب توجه مخاطب داده باشد.»
او همچنین به یاد می آورد که با پدر این بازیگر ملاقات کرد و او میخواست مطمئن شود آیا آدم میتواند در حین بازیگر بودن انسان خوبی هم باشد یا نه… بعدها و بعد از اینکه جان در نخستین فیلم هایش بازی کرد، پدرش به او زنگ زد و این بار گفت واقعا چیز خوبی است که جان بازیگر شده است. «بنابراین حالا او کاملا پشت سر پسرش قرار گرفته که چیز خیلی خوبی است.»
بعد از دبستان، بویگای جوان مدرک هنرهای اجرایی از کالج تمز جنوبی دریافت کرد و بعد وارد مدرسه بازیگری آیدنتیتی در هکنی شد. بعد از آن او نقشی کوچک در نمایشی به نام «طبقه بی» در تئاتر ترای سیکل در کیلبرن واقع در شمال لندن به دست آورد. این منجر شد که او نقشی در نخستین فیلم سینمایی اش «حمله به بلوک» سال ۲۰۱۱ به دست بیاورد. کورنیش از نمایشنامه تئاتر ترای سیکل گفت: «جان حدود ۱۰ دقیقه روی صحنه بود و نقش پسر یکی از شخصیت های بزرگسال را بازی می کرد. حرف زیادی نزد اما حضوری واقعی داشت و چهره اش خیلی بیانگر بود. توجه ها را جلب می کرد، هرچند چیز زیادی نمیگفت.»
به گفته کورنیش، امتحانش برای پرده سینما هم خیلی تاثیرگذار بود. «در «حمله به بلوک» به نحوی تمام بازیگران دیگر را حول محور او چیدیم چون او خیلی خوب بود و جذبه خاصی داشت.»
یکی از جاه طلبی های کورنیش برای این فیلم این بود که «سکوی پرتابی بشود» برای بازیگران جوانش که شامل بویگای ۱۹ ساله هم میشد. او می گوید «می دانستیم داریم پنج ناشناخته را برای فیلم انتخاب میکنیم و می خواستیم به آن ها شانسی بدهیم. هدایت کردن یک فیلم سینمایی در آن سن فرصت خیلی خوبی است.»
البته همین اتفاق هم افتاد چون این فیلم بسیار بامزه، که در آن گروهی از نوجوانان لندنی با هم گروهی را تشکیل می دهند تا آدم فضایی هایی را شکست بدهند که به خانه شان حمله کرده اند، بازخورد بسیار مثبت و گرمی در ایالات متحده داشت. «به محض اینکه شروع به پخش فیلم کردیم، مردم در مورد بویگا گفتند این بچه چیز دیگری است.»
یکی از هواداران غیرمنتظره فیلم، کارگردان و تهیه کننده آمریکایی جی جی آبرامز بود. به گفته کورنیش، همسر آبرامز که تازه فیلم را تماشا کرده بود او را از خواب بیدار کرد و گفت حتما مرد جوانی را ببیند که نقش اصلی فیلم را بازی می کند. در سال ۲۰۱۱، بویگا که در لس آنجلس بود خیلی تصادفی به آبراز و تام کروز برخورد کرد که با هم روی یکی از فیلم های «ماموریت غیرممکن» کار می کردند.
آبرامز به این بازیگر جوان گفت «تو را وارد یک فیلم سینمایی میکنم» و همین کار را هم چند سال بعد کرد و بعد از هفت ماه تست بازیگری سخت و طاقت فرسا، به بویگا خبر داد که نقشی کارساز در «نیرو بیدار می شود» را به دست آورده است. اگر «جنگ ستارگان» مسلما دنیای بویگا را زیر و کرد، این مرد جوان در مقابله با توفان رسانه ای که پس از آن به وجود آمد با درجه ای قابل تحسین از وقار و کنترل با آن برخورد کرد.
در پاسخ به نیویورک تایمز در مورد اینکه وقتی نقش استورم تروپر را به دست آورد چه حسی نسبت به آزارهای نژادپرستانه مردم داشت، او گفت: «باعث شد حالم خوب شود. من میدانم چه کسی هستم و به عنوان یک مرد سیاه پوست اطمینان به نفس دارم… آن ها احمق هستند و من قرار نیست برای آن آدمها خواب شبم را از دست بدهم.» به جای این کار، او حضورهای ناگهانی در سالنهای سینمایی که فیلم به نمایش درمی آمد داشت و هواداران را خوشحال میکرد.
مورفی می گوید در مورد نمایش «وویزک» بسیار مشتاق این مسئله بود که بتواند از یک بازیگر غیرسفیدپوست و متعلق به طبقه کارگر در نقش اصلی استفاده کند، نمایشی که نخستین بار سال ۱۹۱۳ روی صحنه رفت و حالا داستانش به دهه هشتاد در شهر برلین منتقل شده و نویسنده آن جک تورن، نویسنده «اینجا انگلستان است» و «هری پاتر و کودک نفرین شده» است.
مورفی چنین هدفی برای انتخاب بازیگرش داشت چون میگوید «به نظرم طبقه اجتماعی مسئله بسیار بزرگی در تئاتر است که به اندازه کافی در مورد آن بحث نمیشود.» بنابراین حالا او مشتاق روی صحنه رفتن بویگا است چون می داند او می تواند مخاطبان جدیدی را از پکام و دیگر جاهای «بسیار بسیار دور» به اولد ویک بیاورد.
او اضافه کرد: «ما واقعا در مورد جمعیتی که در اولد ویک حاضر می شوند از نظر طبقه اجتماعی، نژاد، تجربه های زندگی، جنسیت و سن مشتاق هستیم. این حس به وجود می آید که هر چقدر آن جمیعت از این نظرها گوناگون و متنوع تر باشد، تجربه بهتری حاصل می شود.»