دمپاییهایی به قیمت پراید
«لاکچری» حالا کلیدواژه ای است که نمودش نه صرفا در شبکه های مجازی که در متن زندگی بسیاری از افراد وارد شده است و آفتی است برای خودشان و دیگران.«سبک زندگی لوکس» ترجمه راحت تری از این واژه فرانسوی است. زندگی که بسیاری را حتی وادار می کند تا خودروی زیرپایشان را بفروشند تا بتوانند یک کفش معمولی بخرند!
لاکچری چگونه مد شد؟
همین چند سال پیش صفحه ای در شبکه اینستاگرام به راه افتاد با عنوان « بچه پولدارهای تهران» ـ rich kids of Tehran ـ ، که عکس های منتشر شده در آن حکایت از زندگی شاهانه برخی از افراد در پایتخت داشت. خیلی زود بچه پولدارهای دیگر شهرها هم با تاسیس چنین صفحاتی سعی کردند از حیثیت زندگی شاهانه در شهرشان دفاع کنند و به دیگران فخر بفروشند. گرچه صفحه «بچه پولدارهای تهران» بسته شد ولی گسترش شکاف طبقاتی درایران و نابرابری در توزیع درآمدها و منابع واقعیت هایی هستند که دیگر کسی زحمت انکار یا حتی حمله به آن ها را به خود نمی دهد. جالب اینکه پیش از بسته شدن این صفحه یکی از گردانندگان آن در یادداشتی از شهروندان درخواست کرد که «آنها را درک کنند»! او نوشت: « لطفا ما را درک کنید! هر کشوری در جهان غنی و فقیر دارد. میدانم شاید این تصاویر از نظر احساسی برای افرادی که از داشتن چنین زندگیهایی که ما در عکسهایمان نشان میدهیم محروم هستند، خوشایند نباشد، بنابراین نیازی نیست ما را دنبال کنید. ما فقط جوانانی هستیم که کاری برای سرگرمیمان انجام میدهیم. هر موضوعی را جدی نگیرید!»
اما این قصه چند سال پیش بود چرا که حالا دیگر دیدن جلوه های ثروت و تجمل در شهرهای ایران عادی شده است. قاب عکس ایرانی این روزها شامل دور دور کردن ماشین های آخرین سیستم در خیابان «ایران زمین» و کافی شاپ هایی است که منوی آن ها از کافه های پاریس و نیویورک گران تر هستند و مراکز خرید لوکس، پر از مغازه هایی است که مشتریان آن ها بدون خم آوردن به ابرو، از چند صدهزار تا چند ده میلیون تومان در یک نوبت خرج می کنند.
از جنون دیده شدن تا افسردگی لاکچری
فاصله طبقاتی متهم ردیف اول است. آن طور که امان الله قرایی مقدم به جام جم آنلاین می گوید در جامعه بیمار وقتی فرد در برابر زحمت بسیارش مزد کمی می بیند و در کنارش افرادی را می بیند که بی زحمت چند صد برابر او درآمد دارند چنین پدیده هایی شیوع پیدا می کند. این جامعه شناس معتقد است این یک جنون است که بسیاری از افراد جامعه به آن مبتلا شده اند و برای تفاخر و رسیدن به مرحله دیده شدن دست به هر کاری می زنند. او حتی پرونده پزشک تبریزی را مثال می زند که شاید او هم برای دیده شدن حتی دست به جنایت زده باشد.
مجید ابهری، رفتارشناس اجتماعی هم با اشاره به چرایی نفوذ سبک زندگی مصرفگرایی در میان مردم و نمایش آن در شبکههای اجتماعی، می گوید: سبک زندگی مردم هر جامعه تعیین کننده مسیر نگاه مصرفی آنها، سلیقه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آنهاست؛ متأسفانه در سالهای اخیر با گسترش شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی سبک زندگی اصیل اسلامی ایرانی مردم جامعه ما مسیر خود را به سبک زندگی مصرفزده و اشرافیگری تغییر داده است.
او معتقد است: تحت تأثیر شبکههای فضای مجازی شاهد ظهور «بچه پولدارها» هستیم که در مورد قیمت گوشیهای تلفن همراه یا ساعت خود مصاحبه میدهند و آن را به عنوان زندگی «لاکچری» معرفی میکنند. همچنین به نمایش گذاشتن رفتن به ورزشهای گرانقیمت و همین سفرهای خارجی، نمایش خودروها، از چند میلیارد به بالا، نمایش مهمانیها و کفشها در این گونه صفحات باعث شده کسانی که توانایی اقتصادی ندارند، دچار افسردگی میشوند و خود را به آب و آتش بزنند تا بتوانند آنها هم بخشی از زندگی لاکچری را برای خود تهیه کنند.
پولدار یا قربانیان پول
سالار اجتهد کارشناس مطالعات فرهنگی اما نکته جالب توجهی درباره این افراد دارد. او معتقد است که اتفاقا طبقه ای که میل به نمایش دادن ثروت خود دارند معمولا از طبقه ثروتمند جامعه نیستند. البته او تحلیلش را مستثنی می کند و به جام جم آنلاین می گوید: بسیاری از این افراد ثروتشان را از راه های غیر معمول به دست آورده اند، ثروت هایی که با رانت های غیرقانونی تحصیل شده است یا دارای پدرانی بوده اند که توانسته اند با نفوذشان در قدرت به چنین ثروتی دست یابند که نمونه هایش هم کم نیست و جالب اینکه حتی در این مورد هم این افراد در شبکه های مجازی فخر می فروشند.
به گفته او اما نکته غم انگیز این داستان در جایی است که بسیاری از این افراد قربانی رویای زندگی لاکچری هستند. به این مفهوم که برای رسیدن به این رده حاضرند خودروی زیرپایشان را بفروشند و وام بگیرند تا بتوانند یک تی شرت ۷ میلیون تومانی به تن کنند.
پیژامه دو میلیونی و دمپایی ۱۷ میلیونی
در شهری که آدم ها کلیه شان را با قیمت ۱۵ میلیون تومان روی دیوارهای شهر حراج می کنند ۸ هزار نفر عضو کانالی در تلگرام هستند که در آن دمپایی ۱۷ میلیون تومان و ساعت ۱۰۸ میلیون تومان معامله می شود. این در حالی است که این کانال یکی از هزاران کانال و سایتی است که بی پروا سبک زندگی لاکچری را ترویج می کند. وگرنه در برابر بسیاری از قیمت ها شاید این رقم ها محلی از اعراب نداشته باشد. کافی است سری به خیابان های شمال تهران بزنید و بد تر این که جرات کنید در پاساژهای این مناطق قیمت لباس و کفش بگیرید تا متوجه شوید که به پا کردن یک شلوارک معمولی دو میلیون تومانی چندان زندگی لاکچری هم نیست!
آرایشگاه ۵۰۰ هزار تومانی و باشگاه ۷۰ میلیونی
دستمزد عادی یک آرایشگاه مردانه برای اصلاح سر حدود ۳۰ هزار تومان است. چراکه نیازهای پیرایشی آقایان بیش از این هم نیست. با این حال شاید باورتان نشود در آرایشگاههایی در همین نزدیکی، دستمزد یک پیرایش مردانه بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان است!
اگر می خواهید باشگاه هم بروید باشگاه های لاکچری فراوان است. در یکی از این باشگاههای نمونه به نام «الف» حق عضویت سالانه ۷۰ میلیون تومان یعنی هر ماه حدود ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است. تازه مقررات باشگاه طوری است که عضویت ماهانه یا چند ماهه ندارد. عضویت فقط سالانه و با پرداخت کامل وجه به طور یکجا امکانپذیر است.