راک و جیسون استتهام در موقعیتی که پیش از این هرگز ندیده بودید!
اف گری گرِی پس از کارگردانی موفق فیلم «مستقیم بیرون کامپتن» در مورد گروه «گنگستا رپ، ان.دابلیو،ای» و زندگی خوانندگان این گروه در سال ۲۰۱۵ و کسب موفقیت تجاری و در عین حال به دست آوردن جایگاهی موفق در فصل جوایز سینمایی، برای ساخت قسمت هشتم فیلم «سریع وخشمگین» انتخاب شد.
به نقل از هالیوود ریپورتر، گری گری در حالی روی صندلی کارگردانی ادامه یکی از پرفروشترین مجموعههای تاریخ هالیوود انتخاب شد که این مجموعه حدود ۴ میلیارد دلار فروش کرده بود. قسمت قبلی این فیلم یعنی «خشمگین۷» در سال ۲۰۱۵ ساخته جیمز وان موفق شده بود تا به تنهایی ۱٫۵ میلیارد دلار بفروشد.
علاوه بر همه فشارها گری باید اولین فیلم از فیلمهای این استودیوی بزرگ را پس از این که کوبا از تحریم آمریکا خارج شده بود، در این کشور میساخت.
قسمت هشتم از این مجموعه که با عنوان «سرنوشت خشمگینها» ساخته شد و از روز جمعه راهی سینماها شد شاهد بازگشت دواین جانسون، جیسون استتم، تیرس گیبسون، میشل رودریگز و لوداکریس است. ضمن این که شخصیت اصلی این مجموعه یعنی وین دیزل در نقش «دام» نیز همچنان نقش اصلی را به عهده دارد. این فیلم برشخصیت دام متمرکز است. او تصمیم میگیرد سرکشی کند و به دلایلی که برای خانوادهاش نامشخص است با یک هکر با نام سایفر با بازی شارلیز ترون همراه شود.
گری میگوید علاقهمندان «سریع» ممکن است از لحن دراماتیکتر این قسمت اندکی شگفتزده شوند، اما او امیدوار است که توانسته باشد این ویژگی را با طنز و انفجار یکی دو تا مخزن گاز متعادل کرده باشد. او در این باره میگوید: هرگز دلت نمیخواهد که تماشاگران بگویند: نمیفهمم این چی بود که تماشا کردم. «شام من با آندری» بود یا «ترمیناتور» با یک عالم ماشین؟
درباره این فیلم کارگردان به صحبتی با «هیت ویژن» نشست و از مسایل مختلف از ساخت فیلم در کوبا تا شخصیت محبوبش در این مجموعه حرف زد.
|«سرنوشت خشمگینها» اولین تولید این استودیوی مهم در کوبا پس از خروج آن از تحریمها بود. بزرگترین چالش شما که با آن مواجه شدید چه بود؟
– این یک تعهد بزرگ بود که بخواهی صدها نفر را از آمریکا به کوبا ببری، حتی اگر سادهترین کار یعنی اسکان آنها در یک هتل مد نظر میبود. یا این که بخواهی ایمیل بفرستی که با توجه به محدودیتهای اینترنتی و این که بیشتر وقتها اینترنت نداشتیم میتوان متوجه شد چه کار سختی میشود. بردن یک فیلم و عواملش به کوبا یک چیز است و بردن یک فیلم با چنین ابعادی یک چیز دیگر. وقتی قرار است یک مسابقه اتومبیل با سرعت ۱۰۰ مایل در ساعت برگزار کنی و در خیابانهای شهر صدها هزار نفر از مردم ایستادهاند و میخواهند این رویداد را تماشا کنند، دیگر یک چیز دیگر است. وقتی بازیگران و بدلها باید با این سرعت رانندگی کنند آن هم با این اتومبیلهای قدیمی، و باید از هلیکوپتر برای فیلمبرداری استفاده کنی، آن هم در شهری که هرگز یک هلیکوپتر این شکلی ندیده بود، این دیگر واقعا سخت میشود. اما ارزشش را داشت.
| آن مسابقه ماشین افتتاحیه فیلم که در کوبا میگذرد به نظر میرسد دقیقا برنامهریزی شده بود و طراحی خاصی داشت مخصوصا وقتی با موزیک هم ترکیب میشود. موسیقی همیشه نقشی عظیم در این مجموعه فیلمها داشته- چارلی پیوت و ویز خلیفا با موسیقی «دوباره میبینیمت» حتی نامزدی گلدن گلوب را به دست آوردند- و به نظر میرسد این فیلم هم همان مسیر را ادامه داد.
– من قبلا با برایان یتلر کار کرده بودم که آهنگساز این فیلم بود. ما با هم برای فیلم «شهروند مطیع قانون» کار کردیم و او در عین حال بخشی از فیلمهای «سریع و خشمگین» هم بود و به نظر میرسد این یک جور تصادف معنیدار بود که ما دوباره با همدیگر برای ساخت «سریع و خشمگین» کنار هم قرار گرفتیم. شیوه کار با موسیقی این بود که مطمئن باشی به حد کافی جالب است، سرگرم کننده و دعوت کننده و گرم است، اما در عین حال در یک قالب و با لحن متعادل با فیلمی است که بار درام آن کمی بیشتر از فیلم قبلی یعنی «سریع ۷» است که شاید بار طنز آن بر درام آن میچربید. بنابراین موسیقی باید همه چیز را با هم گره میزد . وهمین طورهم شد این موسیقی مثل یک چسب همه اجزا را به هم چسبانده است.
| شخصیت محبوب بین دواین جانسون و جیسون استتم در موسیقی مبارزه در زندان هم مطرح است…
– انتخابهایی وجود داشت که من انجام دادم تا با موسیقی درست مخاطب را تحت تاثیر قرار دهیم. در سکانس زندان، شما این موسیقی را دارید و شما را دقیقا وادار میکند فکر کنید: «ای لعنتی! انگار برای همین اینجا هستم» حتی یک نفر سر صحنه نمایش فیلم فریاد زد: «آره لعنتی».
واقعا؟ خب نکته همین بود. شبیه همین که تو هم راک را داری و هم جیسون استتم را و آنها در زندان در موقعیتی هستند که پیش از این هرگز بر پرده بزرگ دیده نشده بود و تو میخواهی با این تصویر کاری کنی که مخاطبان هم دقیقا این موقعیت را تجربه کنند. و موسیقی کمک میکند تا مخاطب را درست وارد این سکانس کنی. مثل این که «من اینجام، من توی این صحنهام».
| لحن فیلمهای «سریع» خیلی یگانه و منحصر به فرد است. قسمتهای مساوی و از نظر هنری جالب با اکشن قوی و با صمیمیتی دلگرم کننده. خب، به عنوان کارگردان، چطور روی خطی چنین باریکی حرکت کردید؟
– بیشتر مردم به این حقیقت آگاه هستند که باید روی این خط ظریف راه بروی و کاملا متوجه لحن فیلم باشی زیرا یک لغزش کوچک میتواند تعادل را برهم بزند. من میدانم هواداران انتظار چه چیزی را میتوانند داشته باشند. آنها این اکشن عظیم و همیشه در اوج را میخواهند و این آنها را کاملا به هیجان میآورد و تخلیه شده به خانه میفرستد و آنها را وادار میکند تا بروند و دوباره فیلم را تماشا کنند. اما وقتی این عناصر دراماتیک را دارید، که این محرک را دارد که دام میرود که سرکش شود، طنز به عنوان یک عامل توازن وارد میشود. یک چیزی که نمیخواستم این بود که حسی شبیه این وجود داشته باشد که این فیلم که اینقدر اکشن است بعد شبیه یک نمایش شود. فیلمهایی که انتظار میرود خیلی موفق باشند به این کار تمایل دارند. ابتدا یک نمایش و بعد داستان…
| تدوین فیلم چقدر برای رسیدن به این بالانس اهمیت داشت؟
– ما از اواخر آگوست(مرداد) شروع به تدوین کردیم و چند ماه را صرف این کار کردیم. کریس و پل تدوینگران من واقعا عالی بودند. این یک کار خیلی چالشی بود که همه چیزهایی را که تولید کردی بتوانی حذف کنی.
| آیا در این مسیر یک سکانس خاص مورد علاقه شما بود؟
– بله، من پاسخی را میدهم که فیلمسازان معمولا میدهند. عاشق همه بودم. اما خب سکانسی که در نیویورک از شارلیز ترون گرفتیم و هزاران وسیله نقلیه و حتی یک جت یک میلیون دلاری بالای منهتن خیلی خاص بود. پرواز بر فراز همه ساختمانها ، خیلی خلاقانه بود.
| و از همه مهمتر یک سوال آخر: ماشین محبوب شما کدام بود؟
– آره، Corvette Stingray مدال ۱۹۶۶٫ واقعا محشر بود.