نفوذ کارتونی به دنیای اینترنت
«رالف خرابکار» و «رالف اینترنت را خراب میکند»، دو قسمت از انیمیشنهای منحصر به فرد دیزنی هستند که این کمپانی بدون مشارکت پیکسار ساخته است و آن را با بهترین کیفیت ارائه داده است.
اگر فکر میکنید میتوان از یک انیمیشن خوش ساخت و درجه یک از کمپانی دیزنی صرفنظر کرد، باید گفت در اشتباه هستید!
به گزارش مهر- «رالف خرابکار» و «رالف اینترنت را خراب میکند»، دو قسمت از انیمیشنهای منحصر به فرد دیزنی هستند که این کمپانی بدون مشارکت پیکسار ساخته است و آن را با بهترین کیفیت ارائه داده است. این کیفیت هم در ایده و فیلمنامه اثر دیده میشود و هم در روایت کارگردانی آن. باید این را اعتراف کرد که محصول جدید ریچ مورو جانستون ما را نه یاد «زوتوپیا»، بلکه به یاد «درون بیرون» میاندازند.
ریچ مور و فیل جانستون نابغه
همکاری و نبوغ ریچ مور و فیل جانستون در خلق «زوتوپیا» عیان شد و نام این دو را بر سر زبانها انداخت، رالف خرابکر شاید جذاب و دیدنی بود اما در حد زوتوپیا نبوغ آمیز نبود، اما حالا همکاری این دو در مقام کارگردانی، بیش از حد به عملکرد خلاقانه در ساخت انیمیشن تحسینشده «درون بیرون»، اثر ماندگار دیزنی و پیکسار نزدیک است.
در آنجا اگر قرار بود سیستم روانی انسان به زبان ساده، خلاقه و داستانی قدرتمند به تصویر در بیاید در اینجا، یعنی در «رالف اینترنت را خراب میکند»، اینترنت و دنیای امروز آن به راحتی شرح و تفسیر میشود و از آن به روانکاوی شخصیت اصلی میرسیم.
قرار است با رالف نه تنها ساختار اینترنت را بشناسیم و آن را داستانی ببینیم، بلکه قرار است به روانکاوی و مسئله وابستگی رالف به دوست خود آگاهی بیابیم. ریچ مور و فیل جانستون بخوبی توانستهاند این دو فضا را برای ما بسازند. اما تنها معرفی این دو فضا کافیست؟ گمان نمیکنم.
چرا خوب؟ چرا بد؟
هنگامی که قرار است جهان مجازی که موجودیتی فیزیکی از منظر قابل لمس بودن ندارد به تصویر بکشیم، اولین تصمیم ساخت یک شهر فیزیکال است، تصمیمی که خالقان این فیلم برای معرفی اینترنت گرفتهاند، حتی «دارک وب» را نیز به شکل پایین شهر و محله خرابکارها به تصویر کشیدهاند؛ اما به خوبی میدانیم که یک سوی مخاطبان این فیلمها کودکان قرار دارند و باید در ریت بندی (درجه بندی سنی) به شکلی استاندارد تصویرسازی کرد، والا میدانیم که اگر این ایده قرار بود بهدست کمپانی سونی بیتفد که رعایت مسئله سنی را نمیکند، فضاسازیها میتوانست نزدیک تر به واقعیت کنونی به تصویر کشیده شود. واقعیتر، خشنتر و نزدیکتر به چیزی که میبینیم.
اما دیزنی یک گام درباره به پارودی کشیدن شخصیتهای خودش نیز به جلو گذاشته است. او تمام پرنسسهای خود را به تمسخر گرفته و توسط یک موجود ویدئو گیمی آپدیت کرده است، این هم یکی دیگر از نقاط عطف فیلم محسوب میشود.
بهترین سکانس
وقتی ونلوپه تبدیل به یک «پاپ آپ» غیرمجاز تبلیغاتی در سایت دیزنی میشود، تحت پیگیرد قرار میگیرد و به صورت اتفاقی به اتاق پرنسسهای دیزنی میرود. تمام پرنسسهای دیزنی از سیندرلا تا قهرمان شجاع دل و فروزن در آن حضور دارند و سفید برفی و پوکوهانتس نیز هستند، و آنها از ونلوپه معاصر تی شرت پوشیدن را یاد میگیرند. و به قول خودشان از شر لباسهای رسمی شخصیتهای خود خلاص میگردند.
این ایده ساده اما درست در اجرا و موقعیت بهشدت جذاب و دیدنی از آب در میآید. سکانسی که رفاقت ونلوپه با پرنسسها را تبدیل به خلق موقعیت نجات رالف در آخر قصه میکند.
منتقد واشنگتن، کریستین پیج کربی، داستان «رالف اینترنت را خراب میکند» را بیشتر متعلق به ونلوپه میداند و نه رالف و بیلگی ایبری منتقد نیویورک تایمز نیز این فیلم را اینطور توصیف میکند: «دیزنی با رالف اینترنت را خراب میکند به مکانی خطرناک میرود.»