نقد فیلم اتاق تاریک؛ سوژه کودک آزاری جنسی در قاب تصویر سینما
فیلم اتاق تاریک یکی از شجاعترین آثاری است که در چند سال اخیر در سینمای کشورمان تولید شده و با رد شدن از تابوها و تابو شکنی که میکند؛ جای پای خودش را محکم کرده و تحسین آمیز میشود. موضوع فیلم حتی در سینمای اروپا و هالیوودی هم چندان سابقه ندارد و در همین کشورها هم تا حد زیادی روی این مقوله خودسانسوری صورت گرفته است. داستان آزار و اذیت جنسی کودکان سوژهای است که روح الله حجازی روی آن انگشت گذاشته و خودش با نوشتن فیلمنامه فیلم و کارگردانی داستانی که از ذهنش برآمده، یک اثر کاملا شخصی ولی قابل توجه را خلق کرده است.
موضوع فیلم به تنهایی میتواند حس کنجکاوی بسیاری از افراد را به کار بیندازد و آنها را وادار به دیدن آخرین اثر حجازی کنند. او کارگردانی است که گزیده کار میکند و الان هم بعد از گذشت حدود چهار سال با اتاق تاریک به سینماها بازگشته است. فیلمی که در بین آثار ساخته شده توسط او جایگاه ویژهای دارد چرا که جدا از موضوع تابوشکنانهاش، گام رو به جلویی برای حجازی و دنیای فیلمسازیاش است. حجازی پیشرفت فنی بسزایی در فیلم جدیدش داشته و هنر کارگردانیاش در کنار هنر نویسندگیاش را به خوبی نشان میدهد و حالا بعد از چند سال فیلمسازی میتوان امیدوار بود که با کارگردانی صاحب سبک روبرو هستیم.
فیلم اتاق تاریک برخلاف آثار گذشته او نه تعدد بازیگر دارد و نه لوکیشنهای متعدد برای روایت داستان آن انتخاب شده و فیلمی است که نود درصد آن در یک لوکیشن میگذرد و با دو بازیگر قوی جمع شده است. حجازی این بار از بازیگرانش بازی خوبی را نگرفته و ساعد سهیلی و ساره بیات شیمی درستی با یکدیگر ندارند، اما در هر حال میتوانند زوجی باور پذیر را خلق کنند و دغدغههای این زوج را در قبال موضوع حساس فیلم نشان دهند.
داستان فیلم روایتگر زندگی زوجی به نام فرهاد (با بازی ساعد سهیلی) و هاله (با بازی ساره بیات) است که توانستنهاند بعد از چند سال کار و تلاش، از پایین شهر به یک منطقه بهتر اما در اطراف پایتخت کوچ کنند. پسری به نام امیر حاصل زندگی این زوج است که ۵ سال دارد و در همان بدو شروع فیلم، با گم شدن این کودک در میان تپههای کنار ساختمان روبرو میشویم. دقایقی از فیلم نمیگذرد که داستان مانند پتک بر سر مخاطب کوبیده میشود و فیلم به جای آنکه ماجرا را کش دهد، سریعا وارد ضرباهنگ اصلی خود میشود. زمانی که امیر توسط پدرش در حمام در حال شستشو است و به پدرش از دیده شدن عضو جنسیاش توسط یک غریبه میگوید؛ غریبهای که حاضر نیست نامش را برای پدرش افشا کند و راست یا دروغ، میگوید که اسمش را نمیداند.
فرهاد بعد از شنیدن این حرف پسرش، به زمین و زمان شک میکند و میخواهد بداند که پسر کوچکش توسط چه کسی مورد آزار جنسی قرار گرفته. او سعی میکند ماجرایی که امیر برایش تعریف کرده را از همسرش (که چند سالی از او بزرگتر است) پنهان کند و خودش به تنهایی به دنبال سرنخ این ماجرا باشد. فرهاد پدر مهربانی است و رابطه خوبی هم با امیر دارد و از همین رو از فرزند خردسالش میخواهد که این موضوع بین آنها یک راز باقی بماند. فرهاد البته قرار نیست که این راز را مانند قشر بزرگی از جامعه کنونی به خاک بسپارد و قصد دارد با روشن شدن زوایای تاریک ماجرا، آن را حل و فصل کند…
گل سر سبد تیم بازیگری نه ساره بیات هست و نه ساعد سهیلی و علیرضا میرسالاری که ایفاگر نقش بازیگر خردسال فیلم است، در اتاق تاریک میدرخشد. او بازی خارقالعادهای از خود به جای میگذارد و در تمامی سکانسهایی که حضور دارد صحنه را از آن خود میکند. به شخصه پیش از این چنین بازی قوی از یک کودک ندیده بودم و میتوان بازی میرسالاری را همچون کودکیهای داکوتا فانینگ مقایسه کرد که در پرده سینما بینظیر ظاهر میشد و این موضوع را بدون اغراق به آن واقف هستم.
ساعد سهیلی و ساره بیات اما مشکلات زیادی در اجرای بازیگری خود دارند و با اینکه هر دو بازیگر توانایی هستند و پیشتر این موضوع را نشان دادند، ولی در فیلم اتاق تاریک نه به یکدیگر میآیند و نه به فضای فیلم. ساعد سهیلی مصنوعیتر از ساره بیات نقش آفرینی میکند و با وجود اینکه قرار است نقش پررنگی داشته باشد و پیشینه کاراکترش را در طول فیلم نشان دهد؛ بیشتر از یک کاراکتر مقوایی ظاهر نمیشود.
ساره بیات نیز سعی خودش را دارد تا مادری دلنگران باشد و در سکانسهای پایانی بهتر از اول فیلم بازی میکند و بازی یکنواختی از خود نشان نمیدهد. یکدست نبودن بازی او لطمه بدی به فیلم وارد کرده و مشخص نیست که حجازی چطور نتوانسته دو بازیگر اصلی خودش را کنترل کند؛ جدا از اینها افرادی که نقشهای کمتری هم دارند مثل مروارید کاشیان؛ بازی بسیار بدی از خود به جای میگذارند و میتوان ادعا کرد که اتاق تاریک ضربه سختی را از تیم بازیگری خود به ارث برده است. این نقطه ضعف در سکانس پایانی که جمع بازیگران گردهم میآیند تا ضربه نهایی به فیلم وارد شود بیشتر از تمام دیگر ۱۰۰ دقیقه فیلم به چشم میآید و با وجود تسلط نسبی ساره بیات در این سکانس، عدم همراهی دیگر بازیگران با او باعث شکست نسبی تاثیرات این صحنه میشود.
اما همانطور که در ابتدای صحبت اشاره کردم، اتاق تاریک از حیث کارگردانی و نکات فنی یک پله رو به پالا برای حجازی محسوب میشود و او توانسته در اجرای نکات فنی فیلمسازی خود، درست عمل کند. فیلمبرداری بینظیر فیلم که با حال و هوای مرموز و رازآلود داستان جور میشود و میتواند تا حدی نقصان اجرای بازیگران را جبران کند. دوربین در فیلم اتاق تاریک به مثابه بازیگری دیده میشود که شخص جدیدی در بین خانواده فرهاد و هاله است و بهتر از آنها میتواند به اطراف نگاه کند و نورپردازی مناسب حاکم بر این صحنهها، نقش فیلمبرداری را پررنگ تر کرده است. فیلم اتاق تاریک همانطور که از اسمش بر میآید از صحنههای تاریک متعددی برخوردار است که به لطف همین نورپردازی، زیبا آفریده شدهاند.
طراحی صحنه نماهای داخل فیلم نیز نکته مثبت دیگری از لحاظ بصری برای اتاق تاریک حساب شده و موسیقی متن بهجا روی این صحنهها، کار را تمام میکند و تماشاگر را از دیدن لحظهها سر شوق میآورد به طوری که میتوان ضعف بازیگران را تا حد زیادی فراموش کرد. متاسفانه نشانهشناسیها و بحثهای معناگرایی که فیلم تا حدی وارد آن میشود و با کمک همین جلوههای بصری که گفته شد، به بهترین نحو هم آنها را نشان میدهد (حضور سگها در طول فیلم) با پیشرفت داستان به بیراهه میرود و درست پردازش نمیشود. معلوم نیست که آیا حجازی خواسته زیاد به سینمای معناگرا نزدیک نشود و یا اینکه خودش هم از تفسیر و توضیح بیشتر این نشانهها عاجز مانده و صرفا پز روشنفکری را به فیلم خود وارد کرده است. در هر حال اتاق تاریک میتوانست در کنار تابوشکنی خود، فیلمی باشد که از لحاظ بصری جدا از چشم نوازی، عمق و مفهوم داشته باشد و به مراتب با فیلم ماندگارتری روبرو بودیم.
حجازی با پیشروی در داستان به جای آنکه خلاقیتهای خود را پرورش دهد، اسیر کلیشههای رایج میشود و فیلم خود را تبدیل به اثری میکند که تقریبا هر بینندهای میتواند آن را حدس بزند. اینکه پدر فرهاد به فراش مدرسه و یا کارگر افغانی مجتمع مسکونیشان شک کند و ظن خود را ادامه دهد و به سرنخی برسد یا نرسد، در کنار بازی بد ساعد سهیلی قابل حدسترین صحنههایی است که هر بینندهای منتظر آنهاست و بارها و بارها این موضوعات را در اخبار و کتابها خوانده است. حجازی با اینکه پرش خوبی از حیث کارگردانی داشته ولی در مبحث فیلمنامهنویسی میتوان گفت درجا زده (و یا حتی پسرفت داشته) و ریسک نمیکند تا بتواند از کلیشهها رها شود و ذهنیت خودش را در داستان فیلم جاری کند.
فیلم اتاق تاریک برخلاف سایر فیلمهای اجتماعی این روزهای سینمای ایران نه پایان بازی دارد و نه از سیاهنماییهای اغراق شده در آن خبری است. این مسائل سبب شده که فیلم قاطی جو سینمای نو ایران (به ویژه بعد از گل کردن آثار اصغر فرهادی) نشود و اصالت خود را حفظ کند. سیاه نمایی حاکم در فیلم منطقی است و شعارزده نیست و مخاطب امروزی آن را غلوآمیز نمیپندارد. موضوع تاریک و صحنههای تاریک فیلم دست به دست هم دادهاند تا این سیاه نماییها جلوه ناجوری داشته باشد اما کارگردان به زیرکی این همدستی را کنترل میکند و فیلمش را از زیر برچسب سیاهنمایی فراری میدهد (کاش این زیرکی در بخش کنترل بازیگران هم حضور داشت!)
فیلمساز در کنار موضوع اصلی و جنجالی فیلمش، سعی میکند به مسائل دیگری نیز بپردازد که هر یک به نوبهای بازهم تابو شکنی هستند. به عنوان مثال اختلاف سنی زیاد زوجین اصلی فیلم که چندان در جامعه مرسوم نیست (زن از همسر آقای خود چند سالی بزرگتر است) دستمایه ساخت صحنههایی درباره این مساله میشود و مشکلات زنان سن بالا را نشان میدهد. موضوعهای فرعی دیگری نیز نظیر خیانت و مسائل فمنیستی در فیلم جاری است که همگی در حد یک سکانس باقی میمانند و حضورشان در فیلم ضرورتی ندارد. حجازی یا باید این صحنهها را از فیلم خود برمیداشت و یا اینکه نگاه بهتر و دقیقتری به آنها میکرد؛ هرچند نگاه سطحی فعلی او هم آسیب زننده نیست اما باعث شده که ماجرای اصلی فیلم یعنی کودک آزاری و دنیای معصومانه بچهها در قسمتهایی به حاشیه برود.
اتاق تاریک بابت سوژه خود قابل احترام است و بازیگر کودکی که در آن هنرنمایی میکند، توانسته دغدغه بزرگی را به دوش بکشد و به تنهایی فیلم را درست پیش ببرد. سید روح الله حجازی بینش و نگرش نوینی در سینما دارد و انتخاب موضوعات فیلمهایش تا به امروز با دقت صورت گرفته و میتواند جریان سازی خوبی در سینما بکند. او اما نیاز به تمرین بیشتری برای یک نویسنده خوب شدن دارد و حالا که درس کارگردانیاش را حدودا با نمره موفقیت گذرانده، احتمالا در روزهای آتی و آینده کارنامه هنری خود با دستی پر و فیلمنامههای قویتری اعلام حضور میکند و امضای ثابت خود را پای سوژههای جنجالی اش میزند.