چرا مدیریت کسبوکار برای زنان سختتر است
کمتر بودن زنان مدیر نسبت به مردان دلایل مختلفی دارد، بخشی از آن به کمبود اعتمادبهنفس و بخشی به عدم شبکهسازی و کمک گرفتن مربوط میشود.
لزلی ویکری، مدیرعامل شرکتی فعال در زمینهی بازاریابی است و با شرکتهای بزرگ نرمافزاری و آیتی در ارتباط است. او همچنین بنیانگذار شرکتی به نام ARA است و در زمینهی جذب و آموزش زنان در حوزهی تکنولوژی فعالیت میکند. او نیز مانند هر زن دیگری با سختیها و چالشهای زیادی درگیر است اما تلاش میکند الگوی خوبی برای سایر زنان و به خصوص نسل جوانتر باشد. در ادامهی مقالهی زومیت داستان زندگی، چالشها و راه حلهایی که برای تقویت روحیهی مدیریتی در زنان دارد را از زبان خودش میخوانیم.
من در خانوادهای کارآفرین بزرگ شدهام و اینکه در سن ۳۳ سالگی کسبوکار خودم را آغاز کنم جزئی از DNA من بوده است. چالش واقعی برای من از آنجایی آغاز شد که کسبوکار خودم را آغاز کردم و باید بهعنوان مدیرعامل شرکت فعالیت میکردم. من تا ۱۲ سال پیش از این اتفاق به طور کاملا سنتی در شرکتهای مختلفی کار میکردم تا اینکه تصمیم گرفتم تحول اساسی در زندگی ایجاد کنم. در آن زمان دو انتخاب داشتم: میتوانستم برای همیشه به آتلانتا بروم و دور از خانواده و دوستانم مشغول به کار شوم یا در شیکاگو بمانم و مسیر جدیدی را انتخاب کنم. تصمیمگیری بسیار سخت بود زیرا موقعیت شغلی من پتانسیل زیادی برای رشد داشت. من جوانترین عضو تیم مدیریت اجرایی یک شرکت بازاریابی با ارزشی بیش از سه میلیارد دلار بودم و با این حال احساس درونیام من را ترغیب میکرد تا کارهای جدید را امتحان کنم. درنهایت شرکت خودم را راهاندازی کردم. تعدادی از همکاران قدیمیام را استخدام کردم و خودم نیز به عنوان بنیانگذار و مدیرعامل مشغول به کار شدم.
ابتلا به سندرم ایمپاستر
من در آن زمان متوجه شدم یک رهبر زن با موانع زیادی روبهرو است. فشارهای مالی، چالشهای عملیاتی و ساعات کاری زیاد از جمله مشکلاتی است که هر کارآفرینی با آنها روبهرو میشود. اما بهعنوان یک زن مشکلات دیگری هم داشتم و نمیتوانستم خود را مدیرعامل یک شرکت تصور کنم. من پیش از این سمتهای مدیریتی زیادی داشتم اما هیچموقع رئیس اجرایی نبودم و مسئولیت موفقیت یا شکست یک کسبوکار و مسئولیت زندگی سایر کارمندان به تنهایی روی شانههای من نبود.
من به سندرم ایمپاستر مبتلا شده بودم و نمیدانستم شایستگی موقعیت فعلی خود را دارم یا خیر. افراد مبتلا به این مدل سندرم افراد موفقی هستند که خود را لایق آن نمیدانند. درواقع افرادی هستند که احساس میکنند از راه فریبکاری به موفقیت دست پیدا کردهاند. هر موقع با دیگران صحبت میکردم و بابت راهاندازی کسبوکار خودم از سوی آنها تشویق میشدم این احساس بدتر میشد. تا اینکه بعد از صحبت کردن با سایر مدیرعاملهای زن متوجه شدم سندرم ایمپاستر بین اغلب خانمهای صاحب کسبوکار مشترک است.
چشماندازی که دیدنی نباشد، رسیدنی نیست
قسمتی از مشکل خانمها به دیده شدن برمیگردد. تعداد مردان در سمتهای مدیریتی بسیار بیشتر از خانمها است و زنان شاهد تعداد کمی از بالا رفتن همنوعان خود و رسیدن به مقامات مدیریتی هستند. آمار منتشر شده از سوی مجلهی New York Times نیز این موضوع را ثابت میکند. بهعنوان مثال در لیست ۵۰۰ رئیس اجرایی برتر منتشر شده از سوی این مجله تعداد مردانی که نامشان جیمز است از تعداد کل خانمها در سمت ریاست اجرایی بیشتر است.
البته استانداردهای دو طرفه نیز در این باور تأثیرگذار است. لازمهی انتخاب مرد یا زن برای سمتهای مهم مدیریتی این است که قوی و برجسته باشد. زنان در طول تاریخ بارها به دلیل داشتن چنین رفتارهایی مجازات شدهاند و درنتیجه برایشان سخت است که در سمت رئیس اجرایی شرکت یا همان مدیرعامل ظاهر شوند.
راههایی برای تقویت روحیهی مدیریتی زنان
۱- به خودتان باور داشته باشید
به خودتان یادآوری کنید که شایستگی انجام این کار را دارید. ما زنان نیاز داریم به خودمان یادآوری کنیم مهارت بالایی در مدیریت داریم. پدرم همیشه به من میگفت تصویری که در آینه میبینم را دوست داشته و همیشه به خودم باور داشته باشم.
۲- از دیگران کمک بگیرید و شبکهی خود را وسیع کنید
اکوسیستم استارتاپ و سرمایهگذاری توسط مردان تسخیر شده است و به همین دلیل اغلب زنان مانند مردان شبکهی گستردهای ندارند. همانطور که میدانید شبکهسازی برای حفظ بقای کسبوکار لازم است و زنان رهبر باید هر روز مانند ورزش و چک کردن ایمیل برای این کار نیز زمان بگذارند. مردان معمولا راحتتر درخواست کمک میکنند. اما زنان برای کمک گرفتن ابتدا باید با طرف مقابل احساس راحتی کنند.
۳- وانمود کنید تا زمانی که به آن برسید
امی کادی یکی از سخنرانان تد در دانشگاه هاروارد در مورد زبان بدن و تأثیر آن روی اعتمادبهنفس سخنرانی داشته است. من هنگامی که میخواهم پروژهای را مدیریت کنم دستانم روی کمر میگذارم، سرم را بالا میگیرم و ذهنم را وادار میکنم تا این واقعیت را بپذیرد. هر زمان خواستید احساس رهبری داشته باشید در موقعیتی که احساس قدرت میکنید بایستید و به خودتان یادآوری کنید که به این مکان تعلق دارید.
۴- خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
همهی ما به طور ناخودآگاه زندگی موفق دیگران را با زندگی و شکستهای خودمان مقایسه میکنیم و از اینکه زندگی موفقی دارند حسرت میخوریم. اینکه آرزو کنیم جای آنها باشیم فایدهای ندارد اما میتوانیم از آنها الهام بگیریم و روی نقاط قوت خود تمرکز کنیم.
۵- قدرت درونی خود را بشناسید و به نسل آینده کمک کنید
من معتقدم یکی از مهمترین مسئولیتهای تمام زنان مدیر این است که به نسل بعد از خود کمک کنند. همین مسئله به من کمک میکند مسئولیتهای رهبری خود را بهتر انجام دهم زیرا میدانم وظیفهای بیشتر از یک مدیرعامل شرکت بر عهده دارم. هر زمان احساس میکنم زنی به نصیحت من نیاز دارد تجربیات خود را با او در میان میگذارم و هر زمان میبینم به معرفی احتیاج دارد با کمال میل این کار را انجام میدهم. اینکه بدانید به عنوان یک زن تا چه اندازه روی دیگران تأثیر میگذارید کمک میکند مسئولیتهای خود را به بهترین نحو انجام دهید.
من تا به حال با زنان بزرگی مانند ملیندا گیتس، سارا بلیکلی، وندی کاپ و کاترینا لیک کار نکردهام اما میدانم آنها تصویر جدیدی از ریاست اجرایی کسبوکار ارائه دادهاند. خانمهای جوان همیشه افراد موفقی را الگو قرار میدهند که مقام خود را بالا میبرند و شبکهی خود را گسترش میدهند. هرقدر قدرت چنین خانمهایی بیشتر میشود زنان بیشتری به مشاغلی مانند مدیریت و سرمایهگذاری روی میآروند و عملکرد موفقیتآمیزی در سمتهای مهم مدیریتی دارند.