چرا گوگل و اپل دوست دارند کاربرها کمتر از موبایل استفاده کنند
شاید کمی عجیب باشد که دو شرکت بزرگ مرتبط با تلفنهای همراه، دوست داشته باشند کاربرها کمتر از موبایل استفاده کنند. در این مقاله دلیل ساده ولی منطقی این تصمیم عجیب را بخوانید.
این هفته اپل، طی بیانیهای اعلام کرد از تصمیم جدید گوگل پیروی خواهد کرد. هر دوی این شرکتها قرار است از فناوریهایی رونمایی کنند که کاربران را به استفادهی کمتر از موبایل مجبور میکنند.
شاید این سوال پیش بیاید که چرا شرکتهای سازندهی تلفن همراه، خود میخواهند کاری کنند که کاربرها کمتر از این موبایلهایشان استفاده کنند؟ استفاده از فناوری بهویژه فناوری تلفنهای همراه هوشمند بسیار سرگرمکننده است و کنار گذاشتن آن برای بسیاری از کاربرها سخت است.
این نکته ای است که منتقدین حوزهی فناوری در بحث استفادهی بیشاز حد از تلفن همراه وارد میدانند. ولی چرا شرکتهای سازندهی موبایل باید برخلاف منافع اقتصادی خود اقدامی انجام دهند؟ شاید اولین جوابی که به ذهن برسد این باشد که این شرکتها به تاثیر مزایا و معایب فناوریهای تولیدی خود فکر میکنند یا حتی فشار بخشهای عمومی جامعه روی این شرکتها زیاد شده است تا در مقابل افزایش پیامدهای منفی محصولات خود فکری کنند. اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، این شرکتها حتی کتابچههای راهنمای مفصلی درباره نحوهی کارکرد محصولات خود نوشتهاند تا کاربرها حسابی با آن سرگرم شوند.
شاید در نگاه اول، اهداف تجاری این شرکتها توجیهکنندهی استفادهی بیشتر کاربران از فناوری باشد که سود بیشتری را نصیب شرکتها میکند. این موضوع منطقی است؛ هر چقدر مردم بیشتر از تلفنهای همراه خود استفاده کنند، شرکتهایی مثل گوگل و اپل فرصت بیشتری برای فروش اپلیکیشنهای موبایل یا نشان دادن تبلیغات به کاربران پیدا میکنند.
ولی اگر به منافع بلندمدت این شرکتها نگاه کنیم، اعتیاد کاربران در استفاده از دستگاههای تلفن همراه هوشمند چندان هم به سود آنها نخواهد بود. تلاش شرکتهایی مثل Apple و Google برای کاهش میزان استفاده از تلفن همراه توسط کاربرها نیز دقیقا در راستای هدف اصلی آنها یعنی افزایش سود است.
تحقق یافتن این ایده هم برای کاربرها و هم برای شرکتهای تولیدکنندهی موبایل مفید است. شرکتهایی مثل اپل و گوگل ترجیح میدهند کاربرهایشان در حین استفاده از دستگاههای دیجیتال خود، رفتاریهای سالم اجتماعی داشته باشند و هرگز بهسمت رفتارهای منفی و پرضرر مانند اعتیاد در استفاده از این وسایل نروند. اعتیاد به هر شکلی، حتی در قالب استفاده از دستگاههای دیجیتال، یک رفتار مخرب و مضر اجتماعی محسوب میشود.
امنیت محصول = فروش بیشتر
برای درک بیشتر موضوع، به این مثال تاریخی توجه کنید. در سال ۱۹۶۸ دولت وقت آمریکا ساخت و نصب کمربند ایمنی در تمام خودروهای تولیدشده در شرکتهای خودروسازی آمریکایی را اجباری کرد. اما ۱۹ سال قبل از این قانون اجباری، شرکتهای خودروسازی کمربند ایمنی را بهعنوان یکی از محصولات اختیاری، به مشتریان خود پیشنهاد میدادند. دلیل تصویب شدن قانون اجباری ساخت کمربند ایمنی هم به این خاطر بود که در طول این ۱۹ سال، مشتریها از کمربند ایمنی که تنها یک گزینهی اختیاری بود بهشدت استقبال کرده بودند و کمتر کسی خودروی خود را بدون کمربند ایمنی سفارش میداد. در نتیجه شرکتهای خودروسازی که طی این ۱۹ سال ماشینهای ایمنتری ساخته بودند، در مجموع فروش بیشتری هم داشتند.
در حال حاضر با استفاده از برخی از اپلیکیشنهای جدید تلفنهای هوشمند کاربرها میتوانند میزان استفاده از موبایل را مدیریت کنند. این اپلیکیشنها با تعیین محدودیت زمانی استفادهی کاربر از اپلیکیشنها، سایتها و سایر ویژگیهای یک موبایل را مدیریت میکنند و به کاربرها اجازهی دسترسی بیشتر از زمان تعیینشده را نخواهند داد. این اپلیکیشنها بهنام «ضد حواسپرتی دیجیتال» (digital distraction Anti) معروف هستند. کارکرد این اپلییکشنها دقیقا مشابه با هدفی است که شرکتهای اپل و گوگل معرفی کردهاند. از سال ۲۰۱۵ میلادی به این سو، بحث کنترل اراده در استفاده از فناوریهای دیجیتال بسیار موردتوجه قرار گرفته است؛ بهشکلی که سلامت رفتاری در حین استفاده از این فناوریها بیش از هر زمان دیگری مهم تلقی میشود.
همانطور که دو غول فناوری یعنی اپل و گوگل در ساخت اپلیکیشن و نرمافزارهای محبوب پیشگام هستند، بهتازگی متوجه شدند که باید صلاحدید مشتری نیز موردتوجه قرار بگیرد و چنین صلاحدیدهایی قرار است بهعنوان استاندارد در محصولات آتی این دو شرکت گنجانده شوند؛ دقیقا مشابه با کاری که شرکتهای خودروسازی در طول دهه ۵۰ میلادی در آمریکا انجام دادند. کاری که اپل و گوگل در حوزهی نظارت بر سلامت رفتاری کاربرها میتوانند انجام بدهند فراتر از توانایی برنامهنویس اپلیکیشنهای کنترل مدیریت زمان است. برخی از این کارها فقط در حوزهی تواناییهای سازندگان سیستمهای عامل موبایلی است؛ مواردی مثل فعال کردن «نوتیفیکشینهای دستهای» (batch notifications) تا میزان مراجعهی کاربر به موبایل در طول روز کمتر شود. همچنین گزینهای مانند حالت «سکوت مطلق» (Shush Mode) نیز مثال خوبی در اینباره است. با استفاده از این حالت، بهمحض اینکه کاربر گوشی موبایل را بهسمت زمین بگیرد، دریافت تمام نوتیفیکیشنها قطع میشود.
کشتیهای امنتر
در دنیای مخترعین یک ضربالمثل وجود دارد؛ با این مضمون که ساخت فناوریهای جدید میتواند پیامدهای منفی ناخواستهی زیادی داشته باشد. پاول ویریلیو، یک نظریهپرداز فرهنگی است. او در اینباره میگوید:
وقتی کشتی اختراع شد، همزمان با آن غرق شدن کشتی نیز اختراع شد.
دقیقا با استفاده از مثال کشتی میتوان به این نتیجه رسید که محصولات شرکتهای نوآورانهای مثل اپل و گوگل نمیتوانند بدون پیامدهای منفی باشند. درنتیجه وقتی سود بیشتری نصیب شرکتها میشود که کشتی آنها غرق نشود و محصولاتشان با کمترین ضرر بهدست کاربر برسد.
بهجز چند مورد خاص، در بیشتر مواقع وقتی کاربرها متوجه ضرر استفاده از یک محصول شوند، بهطور ناخودآگاه استفاده از آن را کم میکنند یا بهدنبال خرید محصولات جایگزین میروند. شاید این جمله را زیاد شنیده باشید که رقابت سالم، سازنده است؛ چه رقابتی سالمتر از اینکه کاربرها سوءرفتارهای دیجیتالی خود را کنار بگذارند و استفادهی درستی از موبایلهایشان بکنند؟ جنگ رقابتی بین دو غول کامپیوتری اپل و گوگل میتواند در نهایت به نفع همه تمام شود.
ویژگیهای ظاهری فناوریهای دیجیتال قانعکننده بودن، جذابیت و کاربرپسند بودن است. انسانها هستند که باید قوانین استفاده از فناوریها را تعیین کنند، اما ویژگیهایی که اسم بردیم گاهی میتوانند انسانها را به استفادهی بدون ملاحظه از این فناوریهای جذاب تشویق کند، که پیامدهای منفی آن برکسی پوشیده نیست. برای حل این مشکل ناخواسته، شرکتهای مخترع فناوری دیجیتال قصد دارند به کاربرها در کنترل زمان استفادهی روزانه از محصولاتشان کمک کنند. بهطور حتم با اثبات مثبت بودن چنین محدودیتهایی، کاربرها نیز به استفادهی بیشتر از آنها تشویق میشوند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که شاید در نگاه اول، استفادهی کمتر از تلفنهای موبایل به ضرر شرکتهایی مثل گوگل و اپل باشد، ولی این محدودیتها در درازمدت به نفع این شرکتها خواهد بود. به استثناء چند مورد خاص، اگر استفاده از محصولی مضر باشد، خریداران بهسمت جایگزینی یا استفادهی کمتر از آن میروند. شرکتهای اپل و گوگل ثابت کردهاند که عزم خود را برای کمتر کردن ضرر محصولاتشان جزم کردهاند، درست مانند کار موفقی که شرکتهای خودروسازی در طول دهه ۵۰ میلادی انجام دادند.