بخند، مامان لایک بگیره
«مرضيه» پرستار است و در یکی از بيمارستانهای تهران كار ميكند. عجله دارد و ميخواهد خودش را به مهدكودك دخترش برساند. نخستین عكسهايش مربوط به سونوگرافيهاست. «از زماني كه هنوز دنيا نيامده بود، عكسهاي سونوگرافي را در فيسبوكم منتشر ميكردم و حرفهايي كه دوست داشتم به او بگويم را همانجا مينوشتم.» مرتب به ساعتش نگاه ميكند. «بچه داشتن سختترين كار دنياست، البته شيرينيهاي خودش را هم دارد.» از تاكسي پياده ميشود تا در انتهاي كوچه خودش را به دخترش «لیلی» كه منتظر او است، برساند. «حالا هم كه دنيا آمده و خانمی براي خودش شده اين كار را ادامه ميدهم. در گذشته هم پدر و مادرها سعي ميكردند از حداقل امكاناتي كه در دست داشتند، عكسهايي از فرزندانشان ثبت كنند. حالا كه آلبوم از مد افتاده است و تكنولوژي اين امكان را به ما داده، چرا لحظات شيرين آنها را ثبت نكنيم؟» «فاطمه» هم زني است كه پنجسالي ميشود طعم مادر بودن را چشيده است. همه كارهاي مخصوص مهاجرتش را تمام كرده و به زودي شهروند كانادايي ميشود. «از همان اول كه به دنيا آمد، عكسها و فيلمهايش را در اينستاگرام ميگذاشتم. همهجور عكس هم ميگذارم. با لباسهاي شيك، موقع خواب و غذا خوردن يا زمانهايي كه حرف يا حركت بامزهاي انجام ميدهد. خيلي از دوستانم عكسها و فيلمهاي پسرم را دنبال ميكنند. خواهر و برادرم مقيم كانادا هستند، عكسها و فيلمهاي «ياسر» را در فيسبوك براي آنها ميفرستم.» «فاطمه» نشر عكسها و فيلمهاي كودك در فضاي مجازي را سوءاستفاده نميداند. «چه سوءاستفادهاي؟ بيشتر آدمها عاشق دنياي كودكياند. عكسها و فيلمهايي هم كه پدر و مادرها نشر ميدهند، براي به اشتراك گذاشتن اين لحظات شيرين با ديگران است. چرا همه چيز را اين همه سخت ميكنيد! اگر قرار بر احقاق حقوق است، موارد زيادي وجود دارد كه ميتوان به آنها ورود پيدا كرد.» با عصبانيت دور ميشود تا خود را به پايانه تاكسيها برساند. «مينا» روي نيمكت به انتظار تاكسي نشسته است و كولهپشتي پسرش را زيرورو ميكند تا بطري آب را دستش بدهد. «هرازگاهي عكسهاي ياشار را در اينستاگرام خودم ميگذارم. سوءاستفاده را مادراني ميكنند كه از بچهها براي تبليغات استفاده ميكنند. پيجهايي كه کار مزون و آرایشگاه و لباس و … را تبلیغ ميكنند، البته من شايد ماهي يكبار عكسي از ياشار بگذارم، فيلم اصلا. البته اينستاگرام خيلي وقتم را ميگرفت كلا برنامهاش را حذف كردم.» ساك بزرگش را به زحمت روي صندلي جابهجا ميكند و باكس مدادهاي چشم و كرمهايش را بيرون ميآورد و شروع ميكند به تبليغ اجناسش. بعضي از خانمها سر برميگردانند تا اجناس را ورانداز كنند. مترو شلوغ ميشود و براي كمي استراحت مينشيند. «محبوبه» با اينكه همسرش كار ميكند در مترو دستفروشي ميكند تا از عهده مخارج اجارهخانه و … بربيايند. «پسری ٦ساله دارم. در پيجم عكسها و فيلمهايش را به اشتراك ميگذارم. عكسها و فيلمهايي از ترانه خواندن و رقصيدنش، چون خودم دوست دارم، براي دوستانم هم به اشتراك ميگذارم. اگر چند روز اين كار را نكنم، دوستانم سراغش را ميگيرند. حسين هم دوست دارد و با ذوق اين كارها را ميكند. مگر اشكالي دارد؟» وقتي داستان دختر اتريشي را ميشنوند كه براي عكسهايي كه در بچگي پدر و مادرش از او در فيسبوك منتشر كردهاند، شكايت كرده، ميگويد: «آنجا خارج است، ساختار خانوادگي آنها با ما فرق دارد، اما زماني كه ميشنود شايد در آينده فرزندش به جايگاه اجتماعياي برسد كه دوست نداشته باشد از كودكياش عكسها و فيلمهايي باشد، به فكر فرو ميرود و ميگويد ديگر اين كار را نميكنم.» مسافر كنار دستياش زن مسني است. لرزش دستش را با تكيه بر عصايش پنهان ميكند، اما چروكهاي دور چشمش حكايت از اين دارند كه مرز ٧٠سالگي را گذرانده است و بيمقدمه ميگويد: «من از اين حرفهايي كه ميزنيد خيلي سردرنميآورم، اما چه معني دارد عكس و فيلم بچهات را براي همه بگذاري؟ بچه چشمنظر ميشود. عروسم هم از اين كارها ميكند. انگار مد
شده است.»
بخند مامان لايك بگيره
لباسهايش را با مادرش ست كرده و به لنز لبخند ميزند. مدلموهايش به سوپراستارها شبيه است و كيف و گلسرش همرنگاند. پيج را كه بالاوپايين ميكني او را در لباسهاي مختلف و تيپهايي ميبيني كه هيچ شباهتي به دنياي كودكانه ندارد. يكجا تيپ بچه درسخوانها را زده و از پشت عينك گرد و بزرگي كه به چشم دارد، به كتابهاي حجيم خيره شده و در عكس ديگري تنها مايبيبي به تن دارد و مقابل آينه فيگور گرفته است. مدلهاي كوچولوي اينستاگرام كه نياز به تناسب اندام ندارند و تنها تعداد لايكها تعيينكننده است. مادرانشان براي لايك گرفتن تصاوير آنها را در اينستاگرام و شبكههاي مجازي نشر دادهاند و حالا تعداد دنبالكنندگانشان رقم بالايي را نشان ميدهد تا توليدكنندگان لباسهاي بچه به فكر تبليغات توليداتشان بيفتند و مادران آنها را مجاب كنند براي پوشاندن لباسها به تن فرزندانشان و معرفي محصولشان تا هم مادران لايك بيشتري بگيرند و هم به درآمدزايي برسند.
آسيبها را جدي بگيريم
عاطفه كياننژاد، روانشناس كودك و مدرس دانشگاه در گفتوگو با «شهروند»از آسيبها و مشكلاتي كه كودكان را در فضاي مجازي تهديد ميكنند، ميگويد: «بيشتر افرادي كه در اينستاگرام خيلي فعالاند نظر ديگران نسبت به خودشان برايشان اهميت دارد. پدرومادرهايي كه عكسوفيلم كودكانشان را در شبكههاي مجازي نشر ميدهند در ابتداي امر براي گرفتن كامنتها و لايكهاست و بعدها بهانهاي ميشود براي گرفتن تبليغات.»
اين روانشناس كودك بر اين باور است كه بهترين راهكار اين است كه براي كودكان صفحه شخصياي درست نكنيم و ادامه ميدهد: «يكي از مواردي كه شايد در بعضي خانوادهها موردتوجه قرار نگيرد اين است كه با افراد مهم زندگيشان مانند همسر و فرزندشان بهعنوان يك انسان برخورد نكنند بلكه نگاهي كالايي به آنها دارند؛ در جهت برآورده شدن يكسري منافع. اين خانوادهها زماني كه از عكس فرزندانشان براي تبليغات و درآمدزايي استفاده ميكنند در گام اول متوجه حواشي و مسائلي كه براي فرزندشان به وجود ميآورند، نيستند. لطمههاي روحي و احساسي. درواقع اين نوع برخورد ابزاري با كودكان است كه ميتواند مضر باشد و اين احتمال بادرصد بالايي وجود دارد كه اين كودك در بزرگسالي احساس سوءاستفاده از جانب خانواده را پيدا كند، البته اين امكان هم وجود دارد که كودكي در چنين شرايطي رشد كند و چنين آسيبهايي را نبيند چون بستگي به ساير فاكتورهاي تربيتي دارد اما اين مسأله هم باعث نميشود آسيبهای احتمالي را ناديده گرفت.»
مادراني كه با انتشار تصاوير كودكانشان دنبالكنندههاي زيادي را با خود همراه ميكنند و در نهايت به درآمدزايي ميرسند؛ كودكاني را تربيت ميكنند كه ناخواسته به دنياي مدلينگ راه يافتهاند، همين مسأله سبب ميشود در اين مسير اختلالات و آسيبهايي را تجربه كنند. اين مدرس دانشگاه در اين مورد ميگويد: «در شبكههاي مجازي ما فيلمها و عكسهايي از كودكان ميبينيم كه دستبهدست ميشوند و باعث ميشوند اين كودكان معروف شوند. درواقع اين كودكان ميآموزند كه بيهيچ تلاشي ميتوان به موفقيتهايي رسيد و شهرت يافت. چنين شرايطي در ظاهر خوشايند بهنظر ميرسد اما در باطن تاثير منفي خود را ميگذارد چون ناخواسته اين كودكان ميآموزند ميتوان تنها با يك ژست خاص يا نحوه خاصي از صحبت كردن موردتوجه قرار گرفت.
درواقع خانوادهها مكانيزم تلاش را از اين كودكان ميگيرند؛ بزرگترين آسيبي كه در بزرگسالي متوجه كودك خواهد شد.»
يكي ديگر از خطرات و سوءاستفادههايي كه كودكان را در فضاي مجازي تهديد ميكند سوءاستفاده جنسي و احساسي است. اگرچه اين سوءاستفاده در هر سني ميتواند وجود داشته باشد اما با توجه به اينكه كودكان توانايي تشخيص آن را ندارند اين مسأله در مورد آنها از اهميت بيشتري برخوردار است.
كياننژاد در اين زمينه ميگويد: «تمايل جنسي به كودكان مسألهاي است كه نميتوان آن را كتمان كرد و اين بيماران در جوامع به چشم ميخورند. اين افراد اغلب طرفدار پيج كودكاناند و به واسطه اين پيجها با اين كودكان خيالپردازيهايي دارند و تمايل دارند اين كودكان را از نزديك ببينند. البته نبايد از ياد برد كه بعضي از كودكان ١٠-١١ساله مديريت پيجهايشان را برعهده دارند و بيشتر در معرض اين خطر قرار ميگيرند چون اين افراد بيمار ميتوانند در قالب دوست و همسن با كودك ارتباط بگيرند تا در فرصت مناسب به نيت شوم خود دست بيابند. درواقع شبكههاي مجازي فضايي دمدستي براي اين افراد سودجو است.»
كياننژاد با تاكيد بر اين نكته كه هويت مسأله مهمي است كه بايد در طول زمان ذرهذره شكل بگيرد و حتي تا اواخر سنين نوجواني اين هويت به رشد خود ادامه ميدهد، ميگويد: «كودكي كه هويت مجازي مييابد رشد اين هويت به همان دوران كودكي معطوف و بسته ميشود. درواقع محبوبيت و شهرتي كه مييابد را تعريفي از خود و جزوي از شخصيتش میداند. اين كودك حتي براي ساختن شخصيت خود از عناصر ديگر بهره نميبرد. از آن جايي كه هويتي كه ساخته ميشود تقريبا يكشبه است و هويتي است که فضاي مجازي به آن بچه ميدهد نه آن چه كودك طي رشد به آن دست میيابد ميتواند هويتي مصنوعي و ظاهري و سطحي باشد و خود اين موضوع ميتواند كودك را آسيبپذير كند.»
اين روانشناس يكي ديگر از این آسيبها را نداشتن تحمل سختيها ميداند و ميگويد: «كودكاني كه در چنين فضاهايي به محبوبيت ميرسند تحمل سختيها را ندارند و اين احتمال وجود دارد که در بزرگسالي دچار افسردگي شوند. اين كودكان با اين باور رشد ميكنند كه فرد خاصياند و براي همين نميتوانند شكستها را قبول كنند و منتظر زندگي خاص هم هستند. خودشيفتگي هم يكي ديگر از آسيبهايي است كه اين كودكان را تهديد ميكند.»
حريم خصوصي كودكان
كجاي اين ماجراست؟
زمانی ديدن عكس يا فيلم كودكي درحال شيطنت، غذا خوردن يا خوابيدن عجيب بهنظر ميرسيد اما حالا اين تصاوير و فيلمها بخشي از شبكههاي مجازي شدهاند بيآن كه كسي بپرسد حريم خصوصي كودكان كجاي اين ماجراست؟ و اين در حالي است كه نبايد از ياد برد والدين مالك بچهها نيستند و حفظ حريم خصوصي يكي از وظايف آنهاست تا فرزندانشان را از هر آسيبي محافظت كنند اما متاسفانه بسیاری از والدين ناآگاهانه اقدام به انتشار تصاوير و فيلمهاي كودكانشان ميكنند بدون اينكه عواقب آن را در نظر بگيرند و به اين مسأله واقف باشند هويت مجازي او را هرطور كه خودشان ميخواهند، ميسازند. نخستین نسل از کودکانی که در عصر رسانههای اجتماعی بزرگ شدهاند اکنون به سن بلوغ رسیدهاند و تازه درحال ورود به بزرگسالی و بازار کار هستند و بايد نسبت به اين مسأله تأمل داشت كه هويت مجازياي كه براي آنها ساختهايم در آينده آنها و جايگاه اجتماعيشان چه تاثيري خواهد داشت. يكي ديگر از واقعيتها اين است كه در جهان امروز شنيدن اخباري از جنس زلزله، جنگ، سيل و … به امري متداول بدل شده است، اخباري كه براي تاثيرگذاري بر مخاطب و برانگيختن احساسات مردم از عكس كودكان بهره ميبرند در حالي كه بعضي از فعالان حقوق كودك معتقدند انتشار عكسهاي كودكان حتي براي برانگيختن احساسات مخاطبان، سوءاستفاده از كودكان محسوب ميشود، البته ايران هم جزو كشورهايي است كه رسما در کنوانسیون حقوق کودک عضویت دارد- اسفند٧٢- البته در قوانين داخلي قانون صریح و جامعی پیرامون صیانت و حمایت از حقوق کودکان در فضای مجازی وجود ندارد. تنها در بعضي قوانین ازجمله ماده ٢٨ قانون جرایم رایانهای مصوب ٥/٣/١٣٨٨ مجلس شورای اسلامی در راستای صیانت از حقوق کودکان در فضای مجازی مقرر شده است: «جرایم رایانهای متضمن سوءاستفاده از اشخاص کمتر از ١٨ سال، اعم از آنکه مرتکب یا بزهدیده ایرانی یا غیرایرانی باشد. با توجه به آن چه گفته شد، ضرورت پیشگیری از آسیبهای مادی و معنوی کودکان در برابر فضای مجازی اهمیتی دو چندان پیدا میکند که دو بازوی سواد رسانهای و آگاهیبخشی در راستای حقوق کودکان، کمک چشمگیری در کاهش سطح آن خواهد داشت و امید آن میرود که مسئولان مربوطه، توجه خاصی به آن اختصاص دهند.