لذت خوانش انگلیسی شعر نیما در ابهام است/ ترجمه شعر یا انتقال خبر؟
بابک بوبان سرپرست ترجمه کتاب گزیده اشعار نیما یوشیج به انگلیسی میگوید بخشی از لذت خوانش و فهم شعر نیما در زبان انگلیسی در ابهام و نفهمیدن ظاهری زبانش خلاصه شده است.
انتشارات شمع و مه چندی است که ترجمهای انگلیسی از گزیده اشعار نیما یوشیج را به زبان انگلیسی مهیا و در حال معرفی آن در نمایشگاههای بینالمللی کتاب است.
این کتاب با سرپرستی بابک بوبان به فرجام رسیده و همین موضوع نیز بهانه گفتگوی مهر با این مترجم شد که از قضا از موسیقدانان ایرانی نیز به شمار میرود.
* آقای بوبان چرا اشعار نیما را برای ترجمه به زبان انگلیسی و معرفی به مخاطبان شعر در زبانهای غیرفارسی انتخاب کردید؟
خیلی از شاعران دیگر معاصر که اعتبار و شهرت کمتری از نیما دارند فرآیند ترجمه را طی کرده بودند اما نیما نه. البته از او نیز ترجمههایی شده بود اما کیفیت لازم را نداشت. نیما پلی است میان ادبیات سنتی و مدرن ایران و همین به اهمیت او میافزاید. وقتی ما به سراغ او اشعارش برای ترجمه رفتیم به دلیل مختصات خاص شعرش، دوستان زیادی کمی با ابهام و تردید به آن نگاه کردند و فکر میکردند که به نتیجه منجر نمیشود اما در نهایت گروه ما پس از سه چهار نوبت بازنگری در ترجمه شاهد این اتفاق بود که نمونهای کامل و پاکیزه از اشعار او به انگلیسی ترجمه شود.
البته این را هم بگویم که من مترجم اثر نیستم. خانم سمیه طالبی شعرها را ترجمه و خانم لیلا رسولی نقد و نظر و بیوگرافی را که در انتهای کتاب آمده است را به انگلیسی ترجمه کرد و من هم سرپرستی پروژه و ناظر ترجمه و ویراستاری کار را بر عهده داشتم. با این همه انگیزه و ایده کار را من ایجاد کردم و دادم. یادم هست وقتی قرار بر شروع کار شد خانم طالبی مشغول ترجمه اشعار دوره رمانتیک بریتانیا به فارسی بود. علاقه و تسلطش را که دیدم به او پیشنهاد دادم به جای ترجمه این آثار که دیگرانی هم از پس آن بر خواهند آمد، به ترجمه آثاری از ادبیات ایران بپردازند که خدمتی نیز به ادبیات ایرانی بشود.
* قبل از اینکه از ترجمه شما از نیما بپرسم میخواهم بدانم شما شعر را ترجمهپذیر میدانید؟
بله حتما منتهی بسته به عوامل مختلف نمیشود مدعی شد که ترجمه آن به معنای دقیق همان خود شعر است. کسی میتواند درباره ترجمه یک شعر قضاوت کند که به هر دو زبان مبدا و مقصد در ترجمه مسلط باشد. شاید جالب باشد بدانید که مقایسه و مقابله نشان میدهد بسیاری از اشعار شاعران مدرن معاصر ما که ظاهرا ترجمه شدهاند در عمل ترجمه نشدهاند. یعنی متن ترجمه و شعر با هم تفاوت دارد و این مساله را در ذهن متبادر میکند که شعرشان اصلا ترجمه پذیر نیست.
* پس به آنچه ترجمه شده چه میتوان گفت؟
ترجمههای موجود از اشعار فارسی در واقع خبری هستند که یک شعر میخواسته است روایت کند و این خبر در ترجمه به زبان دیگری برگشته است. آنها ابدا خود شعر نیست. خبر شعر مثل خط داستانی است که نویسندگان از آن یاد میکنند. ما در رمان از تصاویر و حس و اندیشهای که با متن اثر منتقل میشود در فرآیندی لذت میبرم. درباره شعر هم وضع باید همین باشد اما در اکثر ترجمههای موجود انگلیسی از شعر فارسی این اتفاق نمیافتد. در بهترین حالت شما به عنوان یک مخاطب انگلیسی زبان در مواجهه با آنها فکر میکنید یک ترانه خواندهاید نه شعر. به دنبال این اتفاق خوانندهای که فارسی نمیداند اثر شعر و زبان فارسی را با این ترجمهها در خود حس نمیکند.
البته من اینها را نمیگویم که به این نتیجه برسم که شعر فارسی ترجمه ناپذیر است. بحث من در واقع درباره کار و تلاش مترجمانی است که کارشان با وجود اشتیاقی که دارند نمیتوانند تاثیرگذار باشد.
* شما چه تمهیدی را برای ترجمه خودتان به کار بردید؟
سعی ما این بود که ترجمهای خلق کنیم که مخاطبش مانند مخاطب فارسی شعر نیما، در عین اینکه گاهی آن را نمیفهمد، از آن حس انگیزی خوبی پیدا میکند.
در ترجمه ما لغات مانند لغات شعر نیما دچار جابجایی شدهاند و در عین حال ساختار ادبی خود را حفظ کردهاند. ما تا حد ممکن و تا جایی که زبان انگلیسی اجازه میداد با شکستن زبان و عبارات، ترجمهای مانند متن اصلی شعر به دست آوردیم تا حس انگیزی شعر نیز حفظ شود.
جالب است بدانید که ما برای ترجمه شعر نیاز به یک فرهنگ لغات واژگان ادبی انگلیسی داریم که در حال حاضر موجود نیست اما در این پروژه مترجم فهرستی از واژگان ادبی بر مبنای لغات کشف شده در شعر نیما تهیه کرده و برایشان معادلی لغوی عاری از ایماژ اما همراه با بار معنایی عبارت فارسی پیدا کرده است. در کنارش در انتهای این کتاب برای لغتهای بومی مازنی که نیما در اشعارش آورده یک لغت نامه کوچک نیز شکل دادهایم تا معنی آن را نیز بتواند حس کند.
در نهایت ما با ترجمههای موجود از اشعار نیما به انگلیسی کار خودمان را مقابله کردیم. باور کنید از تمام آنچه موجود بود این ترجمه را برتر دیدیم.
* نیما در ادبیات ایران مورد ویژهای است. از نظر زبان و یا حس شاعرانه و حتی میزان تعلق خاطر او به زیست بومش. او گاه یک شاعر با زبان کاملا بومی است و گاهی جهانی میاندیشد. شما برای ترجمه این دیدگاه وسیع در او چه تمهیدی داشتید؟ چطور نیمایی را برای مخاطب انگلیسی زبان معرفی کردید که او بتواند حسش کند؟
زبان فارسی نیما و ارتباطگیری آن با مخاطبان شعر و ادبیات فارسی موضوع چالش برانگیزی است. به این مساله کاملا واقف بودیم و هستیم. در این کتاب هم مواجهه ما با این مساله قدم اولمان بود. ما سنگی را بر نداشتیم که از عهده پرتابش بر نیاییم. ترجمه دوستان همراهم در این کتاب، ترجمهای است خاص مخاطب انگلیسی زبان که با برداشت یک فارسی زبان با شعر نیما متفاوت است. نیما البته شاعر پرحاشیهای است و موافق و مخالف بیان و زبان او هنوز هم در فضای ادبیات ایران حضور دارند. ما سعی کردیم در این کتاب بخشی را هم برای معرفی او از زبان افراد حاضر در اتمسفر ادبیات فارسی قرار دهیم تا در مجموع برای مخاطب شناختی حاصل کنیم. در نهایت در این ترجمه سعی کردیم مهجوری نیما در زبان مادریاش را برای مخاطب غیر فارسیزبان تکرار نکنیم.
* و از این ترجمه بازخورد خوبی هم گرفتهاید؟
کتاب با پخش درستی همراه نبوده و البته ایران هم جای پخش این کتاب نیست. با این همه بازخورد بدی هم از آن نگرفتهایم. برخی با دیدنش هیجان زده شدند و برخی هم گفتند که زبانش را نمیفهمند که به نظرم بخشی از لذت خوانش و فهم شعر نیما در همین ابهام و نفهمیدن ظاهری زبانش خلاصه شده است.