چرا هیچ کس باور نمی کند که زنان روان پریش هم وجود دارند؟
هر گاه واژه های «روان پریش»، «جامعه ستیز» و «روانی» را می شنویم در اکثر قریب به اتفاق موارد مردی خشن و سلطه طلب را در ذهنمان تجسم خواهیم کرد. شخصیت های مرد روان پریش زیادی در فیلم ها و سریال های تلویزیونی وجود دارند که این موضوع را به اثبات می رسانند؛ برای مثال به شخصیت الکس در فیلم «پرتقال کوکی» یا پاتریک بیتمن در «روانی آمریکایی» نگاه کنید. اما چرا کمتر کسی در مورد زن های روان پریش و ضد اجتماع صحبت می کند؟ آیا اصلاً زن روان پریش و روانی وجود دارد؟ چرا به ندرت پیش می آید فیلمی، سریالی یا مقاله ای در مورد زن های روان پریش ساخته شود؟
اگر چه بدون شک زنان روان پریش نیز وجود دارند و در فیلم ها و سریال های اندکی با شخصیت های زن این چنینی روبرو شده ایم اما این زنان معمولاً بسیار کم هستند و همه انتظار داریم که جنسیت افراد روان پریش مرد باشد نه زن.
مطالعات نشان می دهد که احتمالاً تعداد روان پریش های زن از همتایان مرد خود کمتر است و این موضوع می تواند حقیقت داشته باشد. اما عاملی که باعث می شود وقوع ناهنجاری روان پریشی در زنان از مقدار واقعی کمتر در نظر گرفته شود این است که به دلیل تفاوت های رفتاری، زنان روان پریش به راحتی می توانند از دید رادار جامعه خارج شوند. باید گفت که روان پریشان زن نیز می توانند به اندازه ی همتایان مرد خود خطرناک باشند.
روان پریشی چیست؟
روان پریشی یک اختلال شخصیتی است که با چندین رفتار و عکس العمل عاطفی غیرنرمال خود را نشان خواهد داد. این خصوصیات غیر معمول شامل نداشتن دلسوزی، همدردی، احساس گناه و یا پشیمانی و البته سوء استفاده گری و فریبکار بوده است. افراد روان پریش معمولاً غیرمسئول بوده و به قوانین و سنت های اجتماعی احترام نمی گذارند. روان پریش ها معمولاً علی رغم داشتن چنین رفتارهایی از مهلکه می گریزند زیرا به شدت افسونگر بوده و اطرافیان را جادو می کنند. باید آنها را بازیگران بی بدیلی دانست زیرا به راحتی عشق، ترس، پشیمانی و دیگر عواطف را چنان به خوبی تقلید و وانمود می کنند که هیچ کس متوجه غیرواقعی بودن آن ها نخواهد شد.
بر اساس مطالعات تازه الگوهای رفتاری افراد روان پریش از تنوع ساختار مغز این افراد در زمان تولید نشأت می گیرد. مطالعات اخیر در دانشگاه هاروارد نشان داده که مغز این افراد چنین غیرعادی و عجیب است که می تواند به انجام اعمال خشونت آمیز و خطرناک منتهی شود. محققان با استفاده از اسکن ام آر آی سعی کردند مشخص کنند که آیا فعالیت و ارتباطات بین مناطقی از مغز که با سوق دادن افراد به سمت کاری خاص (هوس) و ارزیابی ارزش انتخابات سروکار دارند بین افرادی که نمره ی بالاتر و پایین تری از احتمال روان پریش بودن را دریافت کرده اند متفاوت است یا خیر.
نتایج این تحقیق نشان داد که افراد روان پریش در مقایسه با افراد غیر-روان پریش تصمیمات کوته بینانه و آنی بیشتری را بر اساس منافع کوتاه مدت می گیرند و ساختار مغزشان طوری است که باعث می شود آنان چنین تصمیم های ضعیف و نامعقولی بگیرند. نداشتن حس همدردی و دلسوزی را نیز به این شرایط اضافه کنید و ان گاه درک خواهید کرد که اگر رفتارهای خشونت آمیز و خطرناک به یک روان پریش کمک کند که به یک هدف و سود کوتاه مدت دست یابد این همان مسیری است که او در پیش خواهد گرفت. همچنین می توان تا حدودی ژنتیک را نیز در به وجود آمدن ویژگی های روان پریشی در افراد مقصر دانست.
در واقع روان پریش ها تا حدودی روان پریش به دنیا می آیند نه این که در طول زندگی خود روان پریش شوند.مطالعات خاص نشان می دهند که چطور یک زن روان پریش خود را در دنیای واقعی نشان می دهد. ایمی یک زن ۲۰ ساله است که به جرم قتل به حبس ابد محکوم شده و بررسی های روانشناسان نشان می دهد وی به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی مبتلاست که ویژگی های روان پریشی نیز در او دیده می شود. ایمی کاملاً ویژگی های عمده ی یک روان پریش را در خود دارد. او رفتارها و ویژگی های روان پریشی را از همان دوران نوجوانی بروز می داد از جمله فرار کردن از خانه و سوء مصرف مواد مخدر. قبل از محکومیت به جرم قتل، ایمی چندین بار به جرم کلاهبرداری و خمله به دیگران محکوم شده بود.
روانشناسانی که پرونده ی او را مطالعه نموده و با وی مصاحبه کرده بودند وی را بسیار فریبکار، خود بزرگ بین و مغرور توصیف کرده بودند که به شدت حق به جانب است. همچنین گفته شد که وی هیچگونه حس دلسوزی و همدردی با دیگران یا پشیمانی نداشته و حتی مسئولیت کارهای خود را نیز بر عهده نمی گیرد.ایمی از لحاظ فیزیکی و زبانی با اطرافیانش بسیار بد و خشن برخورد کرده و با بهره بردن از رفتارهای ترساننده از زندانیان ضعیف و آسیب پذیر سوء استفاده می کرد. جالب این که در حالی که وی شخصیتی به شدت قدرت طلب داشت و همواره در تلاش برای بدست آوردن قدرت و کنترل داشتن بر روی دیگران بود اما در برخی مواقع از زیبایی فیزیکی و جنسی خود برای مسحور کردن دیگران و بدست آوردن آن چه که می خواست استفاده می کرد.
زنان روان پریش
مطالعات محدود نشان می دهند که زنان روان پریش بسیار سوء استفاده گر، مکار و قدرت طلب بوده و مسئولیت کارهایشان را بر عهده نمی گیرند و در حالی که هیچ احساس همدردی و دلسوزی ندارند به راحتی از دیگران برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مطالعاتی که بر روی زنان محبوس شده انجام گرفته نشان می دهند که زنان روان پریش در سنین بسار کمتری نسبت به زنان غیر روان پریش دست به انجام اعمال خلافکارانه و جنایت آمیز می زنند.
معمولاً در این زنان نشانه هایی از تهدید و آزار در دوران نوجوانی دیده شده و رفتارهای روان پریشی و جامعه ستیزی آن ها در همان سنین نوجوانی بروز می کند. زنان روان پریش اعمال خلافکارانه زیادی را از قبیل سرقت، جرائم مربوط به مواد مخدر، حمله به اشخاص و قتل به صورت ترکیبی انجام می دهند در حالی که دیگر زنان معمولاً به خاطر ارتکاب یک جرم خاص به زندان می افتند. رفتارهای مجرمانه ی زنان روان پریش در مقایسه با زنان دیگر بیشتر در اثر انگیزه ی بدست آوردن قدرت، حاکمیت و یا منافع شخصی کوتاه مدت صورت می گیرند. همچنین احتمال این که این زنان رفتارهای مجرمانه ی خود را به دفعات تکرار کنند بسیار بیشتر از زنان دیگر خواهد بود.
بسیاری از این این ویژگی های رفتاری در مورد مردان روان پریش نیز صدق می کند، اما تفاوت هایی نیز وجود دارد. در مورد میزان وقوع جرم از جانب افراد روان پریش مشخص شده که زنان زندانی با ویژگی های روان پریشی بین ۱۱ تا ۱۷ درصد زندانیان را تشکیل می دهند در حالی که این مقدار در میان زندانیان مرد بین ۲۵ تا ۳۰ درصد خواهد بود. شاید این تفاوت به این دلیل باشد که زنان روان پریش بیشتر از لحاظ زبانی یا رابطه ای با خشونت رفتار می کنند تا خشونت جسمی و فیزیکی، به همین دلیل بسیار کمتر از همتایان مرد خود مرتکب جنایات فیزیکی شده و به زندان می افتند. به همین دلیل در کمال ناباوری می توان گفت احتمال این که زنان روان پریش مرتکب قتل شوند بسیار کمتر از زنان غیر روان پریش است.
زنان روان پریش حتی می توانند حسود و یا منفعت طلب باشند بدین معنی که آنها به خود حق می دهند از دیگران به نفع خود سوء استفاده کنند و با استفاده از تهدید و اجبار دیگران را وادار به حمایت از خود کنند. بنابراین اگر چه نمود زنان روان پریش نسبت به همتایان مردشان در جامعه بسیار کمتر قابل مشاهده است اما این زنان وجود داشته و می توانند به اندازه ی مردان روان پریش خشن، مکار و متفکر باشند اما آن ها بیشتر تمایل دارند که روان پریشی خود را به شیوه ی پنهان و با روش های سوء استفاده گرایانه ی غیرفیزیکی نشان دهند. در نتیجه طبیعت واقعی چنین زنانی به ندرت شناسایی می شود.