اس آر-۷۱ بلک برد یا پرنده سیاه؛ هواپیمایی که شوروی رویای رسیدن به آن را داشت!
بدون شک همگی هواپیمای اس آر-۷۱ بلک برد (SR-71 Blackbird: به معنی پرنده سیاه) را میشناسیم. حتی آنان که اسمش را نمیدانید نیز به لطف ظاهر خاص این هواپیما با آن آشنایی دارند.
اس آر-۷۱ بلک برد (SR-71 Blackbird: به معنی پرنده سیاه) یک هواپیمای شناسایی راهبردی ساخت کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی لاکهید (Lockheed) است که بر اساس دیگر هواپیمای مشابه ساخت لاکهید، یعنی A-12 طراحی شده بود. اسآر-۷۱ برای نیروی هوایی آمریکا ساخته شده و در واقع نمونه بهسازی و بروز شده A-12 آکسکارت (OXCART) بود. A-12 نیز در خدمت آژانس اطلاعاتی مرکزی آمریکا موسوم به سیا (CIA) بود. A-12 در سال ۱۹۶۷ وارد خدمت و تنها یک سال بعد در سال ۱۹۶۸ بازنشسته شد. دلیل خروج از خدمت زود هنگام آن نیز حضور بلک برد در نیروی هوایی آمریکا بود که عهدهدار ماموریتهای محرمانه سیا نیز شد.
کار طراحی بلک برد در اوایل دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و این هواپیما اولین پرواز خود را در سال ۱۹۶۴ انجام داد. اس آر-۷۱ در سال ۱۹۶۶ وارد خدمت شد و تا سال ۱۹۹۸ در نیروی هوایی آمریکا و تا سال ۱۹۹۹ در ناسا مشغول به خدمت بود. این هواپیما ۳۲.۷۳ متر درازا و ۵.۶۳ ارتفاع داشت و دهانه بال آن (فاصله بین دو سر بالها از یکدیگر) نیز ۱۶.۹۴ متر بود. خود هواپیمای بلک برد ۳۰۶۰۰ کیلوگرم (۳۰.۶ تن) وزن داشت؛ وزن آن در حالت بارگذاری شده به ۶۹ هزار کیلوگرم (۶۹ تن) میرسید و بیشینه وزن آن هنگام برخاستن نیز ۷۸ هزار کیلوگرم (۷۸ تن) بود.
ناگفته نماند طراح این هواپیما، کسی نبود جز مهندس هوانوردی آمریکایی، کلی جانسون (Kelly Johnson) که از بزرگان دنیای هوانوردی به شمار میرود. در آن زمان آقای جانسون عضوی از تیم اسکانک ورکس لاکهید بود. اسکانک ورکس زیرشاخهای از لاکهید (امروزه لاکهید مارتین: Lockheed Martin) است که وظیفه آن توسعه پروژههای بسیار پیشرفته و کار روی طرحهای پیچیده است. کلی جانسون به همراه دیگر مهندس هوانوردی آمریکایی بن ریچ (Ben Rich) بخش اسکانک ورکس را پایهگذاری کرده و هدایت و مدیریت آن را بر عهده داشتند.
همانگونه که در نوشتارهای پیشین درباره جانشین اس آر-۷۱ نیز گفته شد، بلک برد با پرواز پیوسته و طولانی مدت در ارتفاع ۲۶ هزار متری از سطح زمین، رکورد مطلق و همچنان پابرجای بلندترین پرواز پیوسته در تاریخ را از آن خود کرد. این هواپیما همچنین در یکی از ماموریتهای خود بر فراز لیبی برای فرار از موشکهای پدافند هوایی با سرعت بیش از ۳.۵ ماخ پرواز کرد و از این رو رکورددار سریعترین هواپیما سرنشیندار عملیاتی تاریخ است. بیشینه سرعت پرواز پیوسته این هواپیما در طول عملیات به طور عادی بیش از ۳ ماخ بود؛ سرعتی که همچنان هیچ هواپیمایی نمیتواند با آن به طور پیوسته پرواز کند. البته ناگفته نماند اس آر-۷۱ میتوانست بیش از ۹۰ دقیق با این سرعت پرواز کند.
اس آر-۷۱ یک هواپیمای شناسایی راهبردی برای ماموریتهای ISR (اطلاعاتی، جاسوسی، دیدهبانی و شناسایی) بود و در طول عمر خدمتی خود تا عمق خاک شوروی نیز پیش رفت! این هواپیما برای یک ماموریت شناسایی دست به پرواز بر فراز منطقه ساری شاگان در قزاقستان زد که یک میدان آزمایشی متعلق به ارتش شوروی برای آزمایش موشکهای پدافندی خود بود. در آن جریان موشکهای پدافند هوایی نیز به سمت اس آر-۷۱ شلیک شد، اما هواپیما سرعت بسیار بالایی داشت و موشکها از رسیدن به آن ناتوان بودند. به طور کلی در طول عمر خدمتی اس آر-۷۱، بیش از ۴ هزار موشک از سوی بلوک شرق به سوی آن شلیک شد، اما هیچ یک از آنها نتوانستند به این هواپیما برسند.
همانطور که دیدیم این هواپیما دارای سرعت بسیار بالایی است، پس بدنه آن باید طوری باشد که هنگام پرواز با این سرعت، گرم نشده و استحکام کافی را داشته باشد. زیرا در این سرعت بالا، فشار وارده به بدنه و گرمای تولیدی هنگام پرواز که به سبب برخورد مولکولهای هوا به بدنه هواپیما ایجاد میشود، بسیار بالاست. بدنه اس آر-۷۱ هنگام پرواز با سرعت بالا تا بیش از ۲۶۰ درجه سانتیگراد نیز گرم میشد، به همین دلیل ۸۵ درصد از سازه بدنه این هواپیما از تیتانیوم ساخته شده بود. بخشی از ساختار داخلی نیز از تیتانیوم ساخته میشد.
اما آمریکا منابع تیتانیوم لازم را در اختیار نداشت. پس برای حل این مشکل، سیا تصمیم میگیرد تا تیتانیوم مورد نیاز لاکهید را از اتحاد جماهیر شوروی خریداری کند. در آن زمان شوروی بزرگترین دارنده و صادر کننده تیتانیوم بود. برای این کار، سیا چند شرکت سوری و دروغین تاسیس میکند و به واسطه آنها، تیتانیوم مورد نیاز لاکهید را از شوروی خریداری میکند. شوروی نیز بدون آنکه خود خبر داشته باشد، به دشمن خود کمک کرد تا هواپیمایی بسیاز که برای جاسوسی علیه شوروی به کار رفت. با این حال برخی منابع نیز مدعی هستند تنها ۲۰ درصد تیتانیوم خریداری شده از شوروی که دارای کیفیت لازم برای استفاده در ساخت چنین هواپیمایی بود، در اس آر-۷۱ به کار رفت.
اس آر-۷۱ اولین هواپیمای عملیاتیدر تاریخ بود که در طراحی آن، اصول پنهانکاری و رادارگریزی، مشابه تعریف امروزی پنهانکاری، در نظر گرفته شده بود. در ساخت بدنه این هوپیما از مواد جذب کننده امواج رادار (RAM) نیز استفاده شده بود تا سطح مقطع راداری و بازتاب راداری این هواپیمای جاسوسی کاهش یابد. این امر سبب میشود هواپیما بسیار دیرتر کشف شود و یا حتی کشف نشود. ساختار هندسی و شکل هواپیما نیز به گونهای بود که ضمن داشتن بالاترین کارایی پروازی، کمترین سطح مقطع راداری ممکن را ایجاد کند. البته با توجه به استانداردها و تعریفهای امروزی، اس آر-۷۱ دیگر یک هواپیمای رادارگریز محسوب نمیشود.
اما جالب است که حتی به سوخت این هواپیما نوعی مکمل پایه سزیومی اضافه میشد تا بدین ترتیب گازهای خروجی از موتور کمترین اخلال ممکن در ذرات هوا را ایجاد کنند؛ زیرا رادارها قادر به کشف این اخلال هوایی بودند. رنگ سیاه بدنه نیز سبب میشد گرمای بدنه هواپیما پخش نشود و بدین ترتیب از کشف هواپیما توسط سنسورهای فروسرخ جلوگیری میکرد. شیشه اتاقک خلبان نیز از سنگ کواترز خالص ساخته شده بود تا مقاومت بالایی داشته باشد، زیرا بخش خارجی آن هنگام پرواز با سرعت بالا، تا بیش از ۳۱۰ درجه سانتیگراد گرم میشد.
این هواپیما همچنین به یک سیستم جنگ الکترونیک (جنگال) و اخلالگر بسیار قوی و موثر بود که در کار رادارها و سیستمهای هدفگیری و هدایتی اختلال ایجاد میکرد. سیستم جنگ الکترونیک بلک برد سبب میشد رادارهای دشمن حتی در صورت دیدن اس آر-۷۱، قادر به کشف فاصله و مسیر پرواز آن نباشند.
البته عامل اصلی پنهانکاری و بقاپذیری بالای این هواپیما در برابر دشمن، سرعت و ارتفاع پروازی بالایش بود. دو سرنشین این هواپیما هنگام ماموریت، به دلیل سرعت و ارتفاع پروازی بالا، برای حفظ فشار و جلوگیری از بیهوش شدن، ناچار به پوشیدن لباس حفظ فشار مشابه لباس فضانوردی بودند. جالب است بدانید خلبانان اس آر-۷۱ از بین افراد ۲۵ تا ۴۰ ساله انتخاب میشد. شرایط جسمانی عالی، بهره هوشی بالا، پایداری عاطفی و احساسی و متاهل بودن از دیگر شرطهای انتخاب خلبان برای این پرنده سیاه بود.
برای درک بهتر ضرورت شرایط بالا میتوان ماموریت سرهنگ جیمز شلتون جونیور (James Shelton Jr)، از خلبانان اس آر-۷۱ را مثال زد. وی در تاریخ اکتبر سال ۱۹۷۳ میلادی، اواخر جنگ یوم کپور بین اعراب و اسرائیل، در یک ماموریت ۱۱.۵ ساعته در آسمان مصر پرواز کرد و به عکس برداری از موقعیت نیروهای اسرائیلی پرداخت که در پی آن مشخص شد نیروهای اسرائیلی از ناحیه توافق شده بین طرفین جنگ پیشروی کرده و خاک مصر را به اشغال خود در آورده بودند که با فشار آمریکا، اسرائیل عقب نشینی کرد. در این ماموریت ایستگاههای راداری و پدافندی مصر و همچنین جنگنده رهگیرهای مصری سعی در رهگیری اس آر-۷۱ داشتند، اما هیچ کدام موفق نشدند به آن برسند. بدون شک فقط افرادی با توان جسمی و ذهنی بالا قادر به انجام چنین ماموریت طولانی، آن هم با آن سرعت و ارتفاع پروازی بالا و همچنین آن مقدار استرس ماموریتی هستند.
اس آر-۷۱ آنقدر سریع پرواز میکرد که سیستم هدایتی موشک نمیتوانست پارامترهای لازم برای رسیدن و برخورد به هواپیما را محاسبه کند، در نتیجه خطا میرفت. سرعت بالا همچنین به آن کمک میکرد تا به سرعت از برد موشک دشمن خارج شود، زیرا موشک در مقایسه با هواپیما سوخت بسیار کمتری دارد و پیوستگی پرواز آن بسیار کمتر است.
اس آر-۷۱ میتوانست با سرعتی بیش از ۳.۵ ماخ در ارتفاع ۲۷ کیلومتری پرواز کند. به گفته برخی منابع بلک برد قادر به رسیدن به ارتفاع ۳۷ کیلومتری و بالاتر نیز بود. در این ارتفاع هوا به شدت رقیق است و به همین دلیل موشکهای پدافند هوایی شوروی فاقد توان مانور کافی برای رسیدن به اس آر-۷۱ بودند. علاوه بر موشکها، جنگندههای شوروی نیز فاقد توان لازم برای رسیدن به آن بودند. سریعترین رهگیرهای شوروی میگ-۲۵ و میگ-۳۱ بودند (و هستند) که هیچ یک سرعت لازم برای رسیدن به بلک برد را ندارند. ویکتور بلنکو، خلبان نیروی هوایی شوروی که در سال ۱۹۷۶ با یک فروند میگ-۲۵ به ژاپن فرار کرد و به غرب پناهنده شد، در کتاب خود به نام «خلبان میگ» مینویسد:
هواپیمایهای شناسایی آمریکایی اس آر-۷۱، خارج از مرزها و حریم هوایی شوروی پرواز و با دوربینهای پهلونگر خود، تا صدها مایل را عکس برداری میکردند. این هواپیماها جنگندههای شوروی را تمسخر گرفته و بازیچه خود قرار میدادند. هنگامی که نیروی هوایی شوروی جنگنده رهگیرهای میگ-۲۵ را برای رهگیریشان اعزام میکرد، اس آر-۷۱ها به ارتفاعی بسیار بالا که میگ-۲۵ توان دستیابی به آن را نداشت میرفتند و با خیال راحت بر فراز جنگندههای شوروی چرخ میزدند یا با سرعتی که رهگیرهای شوروی توان رسیدن به آن را نداشتند، از آنها دور میشدند.
وی همچنین میگوید:
شوروی یک نقشه برای مقابله با اس آر-۷۱ داشت که بر اساس آن، یک رهگیر میگ-۲۵ از جلو و دیگری از زیر به بلک برد نزدیک شده و هنگامی که اس آر-۷۱ قصد عبور از آنها را داشت، به سویش موشک شلیک کنند. اما چنین چیزی هرگز محقق نشد. کامپیوترهای به کار رفته در هواپیماهای شوروی بسیار ابتدایی و کند بودند و هیچ راهی برای انجام محاسبات لازم و اجرای نقشه مورد نظر نداشتند.
بلنکو میافزاید:
پیش از هر چیز، اس آر-۷۱ با سرعت و ارتفاعی پرواز میکرد که میگ-۲۵ توان رسیدن به آن را نداشت. دوم اینکه موشکهای هوا به هوای ما نیز در ارتفاع زیر ۲۷ هزار متر موثر هستند و همانطو که میدانید، اس آر-۷۱ در ارتفاعی بیش از آن پرواز میکند. حتی اگر ما میتوانستیم به آن برسیم و از پشت به سمتش موشک شلیک کنیم، موشکهایمان فاقد سرعت لازم برای رسیدن به آن بودند. در صورتی که از جلو به سمت بلک برد موشک شلیک میکردیم نیز به دلیل سرعت بالای نزدیک شدن هواپیما به موشک، سیستم هدایتی موشک توان لازم برای انجام محاسبههای لازم به منظور برخورد را نداشت.
اس آر-۷۱ سرعت بالایش را مدیون شکل و ساختار سازه خود و همچنین موتورهای قدرتمند بود. این هواپیما دو موتور جت توربوجت مدل J58-1 داشت که توسط کمپانی هوافضای آمریکایی پرت اند ویتنی (Pratt & Whitney) مخصوص A-12 و اس آر-۷۱ ساخته شده بودند. این موتورها تا سرعت ۲ ماخ همچون یک موتور توربوجت کار میکردند. یعنی ابتدای از سرعت هوای ورودی به موتور کاسته، سپس آن را از کمپرسور ۹ مرحلهای عبور داده و پس از فشرده ساختن هوا و رساندن آن به اتاقک احتراق، آن را با سوخت ترکیب کرده و مشتعل میکرد. گازهای گرم از خروجی موتور بیرون رفته و ضمن چرخاندن توربین برای ادامه کار موتور، رانش لازم را ایجاد میکرد. برای دستیابی به سرعت بالاتر نیز سوخت ترکیب شده با هوای ورودی افزایش مییافت که اصطلاحا به آن پس سوز میگویند.
اما در سرعت بالاتر از ۲.۲ ماخ، موتور تغییر کرده و کارکردی مشابه موتورهای رم جت پیدا میکرد. برای اینکار ۶ لوله کنارگذر موتور باز شده و هوای ورودی را مستقیما از مرحله چهارم کمپرسور به اتاقک احتراق میبردند. این کار سبب مصرف بیشتر سوخت در مقایسه با حالت توربوجت میشد، اما دستیابی به سرعتهای بالاتر را ممکن میساخت. از این رو به این موتورها توربو رم جت نیز میگویند. این موتورها توان بسیار بالایی برای پرواز با پس سوز داشتند. درحالی که دیگر هواپیما بیش از چند دقیقه توان پرواز با پس سوز را ندارند، اس آر-۷۱ به مدت بسیار طولانی در ماموریت خود با پس سوز پرواز میکرد.
از موتور و سرعت که بگذریم، این هواپیما به سیستمهای الکترونیکی، دوربینها، سنسورها، رادارها و کامپیوترهای بسیار قدرتمند و پیشرفتهای مجهز بود. اس آر-۷۱ به یک سیستم هدایتی داخلی (اینرسایی: INS) و سیستم ناوبری ستارهای مدل R2-D2 مجهز بود. R2-D2 آنقدر قوی بود که در روز روشن و هنگامی که هواپیما روی زمین بود، میتوانست بیش از ۶۱ ستاره را پیدا کند. سیستم خلبان خودکار هواپیما نیز با استفاده از سیستم هدایتی هواپیما، میتوانست هواپیما را در مسیر مورد نظر تا مقصد هدایت کند.
دوربینهای این هواپیما آنقدر دقیق و دوربرد بودند که هنگامی که بلک برد با سرعت بیش از ۳ ماخ در اتفاع بیش از ۲۴ هزار متری پرواز میکرد، قادر به خواندن پلاک یک خودروی در حال حرکت بودند! اس آر-۷۱ میتوانست با پرواز در ارتفاع ۲۴ هزار متری از سطح زمین، با استفاده از دوربینهایش در مدت ۱ ساعت، بین ۲۶۰ هزار تا ۲۸۵ هزار کیلومتر مربع (۲۶ میلیون تا ۲۸ میلیون هکتار) را پویش کرده و از آن نقشه برداری و تصویر برداری کند. سنسورهای فروسرخ، رادارهای پهلونگر قدرتمد با قابلیت تصویر برداری و نقشه برداری تا چند صد کیلومتر، سیستمهای جاسوسی الکترونیکی و شنود امواج، سیستمهای کشف و تعقیب و… از دیگر سیستمهای پیشرفته به کار رفته در این شاهکار هوانوردی بودند.
برد گذری (یعنی یک پرواز یک طرفه بدون بازگشت به مبدا) این هواپیما با مخزن سوخت پر و بدون سوختگیری هوایی، تقریبا ۶ هزار کیلومتر بود. برد عملیاتی آن نیز ۵۴۰۰ کیلومتر بود، دلیل کم بودن تفاوت این دو برد این است که هواپیما سوخت گیری هوایی میکرد. بدنه اس آر-۷۱ پس از برخاستن و پرواز با سرعت بالا، منبسط شده و تغییر اندازه پیدا میکرد. این عامل سبب میشد هواپیما دچار نشت سوخت شود. از این رو برای برخاستن مخزن سوخت آن را کامل پر نمیکردند و بخش زیادی از مخزن سوخت آن دارای هوا بود. اس آر-۷۱ مدتی پس از برخاستن و پرواز با سرعت بالای خود، به هواپیمای سوخت رسان میرسید و پس از سوختگیری کامل، راهی ماموریت خود میشد. ناگفته نماند پس از سوختگیری هوایی، هواپیما دیگر نشت سوخت پیدا نمیکرد و نشت سوخت تنها برای مدتی نسباتا کوتاه پس از برخاستن بوده است.
بلک برد ۳۵ سال در خدمت بود و در طول این مدت ۱۷۳۰۰ نوبت پرواز انجام داد که ۳۵۵۱ نوبت پروازی آن متعلق به عملیاتهای شناسایی این هواپیما در نزدیکی و یا برفراز خاک شوروی، چین، کره شمالی، ویتنام و دیگر کشورهای کمونیستی، کشورهای اروپایی، آسیایی و خاورمیانه بوده است. البته ناگفته نماند نیروی هوایی اس آر-۷۱ را در سال ۱۹۹۰ بازنشسته کرد، اما در سال ۱۹۹۵ سه فروند را دوباره وارد خدمت کرد و تا ۱۹۹۸ در خدمت نگه داشت. عامل اصلی بازنشسته شدن این هواپیما را میتوان هزینههای سرسام آور آن دانست. اس آر-۷۱ به ازای هر یک ساعت پرواز، بین ۱۰۰ هزار تا ۲۰۰ هزار دلار هزینه برای نیروی هوایی داشت، آن هم در آن زمان که دلار ارزشش بسیار بیشتر بود. از سوی دیگر با پیشرفت ماهوارههای جاسوسی و پهپادهای شناسایی، دیگر نیازی به تقبل هزینههای بالای اس آر-۷۱ نبود.
همچنین پدافند هوایی شوروی پیشرفت کرده بود و موشک هوا به هوای جدیدی به نام R-33 (نام گذاری ناتو: AA-9 Amos) وارد خدمت شده بود که سرعت بسیار بالایی داشت. پس با وجود راهکارهای کم هزینهتر همچون پهپاد و افزایش توان ضد هوایی شوروی، نیازی به ریسک بر سر جان خلبانان نبود. گرچه این نکته را نیز بیافزایم که در توانمندی R-33 برای سرنگونی اس آر-۷۱ میتوان شک کرد. زیرا سقف پرواز این موشک ۲۵ هزار متر (برخی منابع ۲۸ هزار متر) است و اس آر-۷۱ میتواند با اوج گیری آن را پشت سر بگذارد. همچنین این موشک میتواند با اهدافی که بیشینه سرعتشان ۲.۸ ماخ باشد درگیر شود، حال آنکه اس آر-۷۱ با سرعت بیش از ۳.۵ ماخ پرواز میکرد. گرچه برخی منابع نیز بیشینه سرعت هدف برای R-33 را ۳.۴ ماخ اعلام کردهاند.
دیگر اینکه در آن زمان R-33 بین ۱۲۰ تا ۱۶۰ کیلومتر برد داشت. گرچه سرعتش بسیار بالا و برابر با ۴.۵ ماخ بود، اما دست کم هنگام شلیک از پشت و از فاصله نسبتا طولانی، اس آر-۷۱ شانس گریز از آن و خروج از برد موشک را داشت. زیرا میگ-۳۱ که این موشک را حمل میکند، در حالت پاک، یعنی زمانی که موشک با خود حمل نکند و مقدار سوخت همراه هواپیما نیز کامل نباشد، دارای سرعت پیمایش ۲.۳۵ ماخ است، حال با حمل موشک و سوخت بیشتر برای ماموریت گشت هوایی و رهگیری، این سرعت بسیار کمتر میشود. پس این هواپیما توان حرکت پا به پای اس آر-۷۱ را نداشت و نمیتوانست موشک خود را از فاصله نزدیک به سمت بلک برد شلیک کند. موشک نیز از زمان شلیک با سرعت ۴.۵ ماخ پرواز نمیکرد، بلکه در نقطه اوج سرعت خود به این سرعت میرسید. درحالی که اس آر-۷۱ به محض مطلع شدن از حضور دشمن و پیش از شلیک R-33، میتوانست سرعت و ارتفاع بگیرد.
البته این موارد به شرطی بود که اس آر-۷۱ با بیشینه سرعت خود و در ارتفاع بالا پرواز میکرد. این هواپیما مجهز به سیستم دریافت هشدار راداری بود که میتوانست حضور رادار دشمن را تشخیص دهد. همچنین اگر روی آن قفل راداری صورت میگرفت، سیستم دریافت هشدار راداری به سرعت به خدمه اطلاع میداد تا بتوانند اقدامات لازم برای فرار، همچون اوج گیری و افزایش سرعت را انجام دهند. R-33 نیز هدایت راداری داشت و هدفگیری و هدایت آن، ملزم به تاباندن پرتوی رادار روی هدف میبود که این کار هدف را آگاه میساخت و بدین ترتیب اس آر-۷۱ به سرعت با کشف امواج رادار جنگنده دشمن، سرعت گرفته و به ارتفاع بالا میرفت.
اوج گیری همچنین میتوانست هواپیما را از زاویه پویش رادار میگ-۳۱ که برابر با ۷۰ درجه بود نیز خارج کند. از آنجا که R-33 برای هدایت، تا نزدیک شدن به هواپیمای هدف هدایت راداری نیمه فعال داشت، نیازمند این بود که هواپیمای شلیک کننده قفل راداری خود را روی هدف نگه دارد تا موشک خطا نرود. اوج گیری تا ارتفاعی که میگ-۳۱ توان رسیدن به آن را نداشت، میتوانست سبب شکسته شدن قفل راداری آن شود. جنگ الکترونیک و اخلالگری نیز میتوانست سبب گمراه کردن موشک یا سیستم کشف و هدفگیری هواپیمای دشمن شود.
در حال حاضر ایالات متحده آمریکا مشغول طراحی و ساخت جانشین اس آر-۷۱ است که با نام اس آر-۷۲ شناخته میشود که هواپیمایی بدون سرنشین است و بیش از ۶ ماخ سرعت دارد. پیش نمونه اولیه این هواپیما تا ۲۰۲۰ ساخته و آماده پرواز میشود. باید صبر کرد و دید آیا دختر میتواند جا پای مادر خود بگذارد یا خیر!