پس از ماهها بودجه و هزینه جشنواره فجر اعلام شد
مساله بودجه و هزینههای جشنواره فیلم فجر از آن دسته مسائلی است که همواره به لطف پاسکاری مسؤولان در ابهام باقی مانده و هیچ گونه توضیح شفافی از میزان دقیق این بودجه و محل هزینهکرد آن در اختیار اهالی رسانه و مردم قرار نگرفته است.
شفافتر یا مبهمتر؛ مساله این است
روز گذشته خبرگزاری ایلنا با اشاره به اینکه درخواست خود را در سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات در روز دوم خرداد سال ۹۶ برای دسترسی به میزان بودجه و هزینه سی و پنجمین دوره جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر ثبت کرده است، اعلام کرد این سامانه پس از ۵ ماه بودجه این جشنواره را اعلام کرده است. بر اساس این گزارش که چند ساعت بعد مورد تایید سازمان سینمایی نیز قرار گرفت، بودجه سیو پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش ملی بیش از ۱۱ میلیارد تومان و در بخش جهانی بیش از ۸ میلیارد تومان بوده است. از سوی دیگر جشنواره فجر به واسطه اسپانسرها و فروش بلیت و… همواره درآمد بسیار قابل توجه و چند میلیاردی از این طریق به دست آورده و حتی برخی رسانهها مبلغ اعلام شده توسط سامانه دسترسی به اطلاعات را صرفا بودجه و هزینهای میدانند که دولت برای این جشنواره خرج کرده و این رقم با کمکهای مالی اسپانسرها و درآمد حاصل از فروش بلیت فیلمها متفاوت است. نکته جالب توجه این است که این عدم شفافیت و پنهانکاری مدیران سینمایی و فرهنگی از اعلام جزئیات هزینههای جشنواره در بخشهای گوناگون نظیر دستمزدها، هزینههای اجرایی جشنواره درحالی رخ میدهد که جشنواره فجر به اذعان اکثریت اهالی فرهنگ و رسانه حداقل نسبت به سالهای گذشته ضعیفتر برگزار شد.
پول بیشتر، آش کمتر!
اما این ماجرا زمانی جالبتر میشود که با نگاهی به عملکرد مسؤولان برگزارکننده دوره اخیر جشنواره فیلم فجر با اتفاقات عجیب و غریبی روبهرو میشویم که در تاریخ برگزاری این جشنواره بیسابقه بوده است. جشنواره سال ۹۵ که برای دومین سال متوالی با دبیری محمد حیدری برگزار شد، در نخستین قدم خود یعنی فروش بلیت اینترنتی ضعف و حفرههای فاجعهباری را آشکار کرد. سامانه سینوگرام که شنیدهها از مالکیت دبیر جشنواره یعنی محمد حیدری بر آن حکایت داشت، با آغاز بلیتفروشی از دسترس خارج شد و مخاطبان نتوانستند تا ساعتها از این سایت خرید کنند. این سامانه بعد از ساعتها در دسترس قرار گرفت اما این اول ماجرا بود، چون این سایت گمنام که بعد از مسؤولیت گرفتن حیدری به وجود آمده بود، حفرههای امنیتی و برنامهای بسیاری داشت به طوری که مخاطبان هربار با مشکل جدیدی روبهرو میشدند و کار تا آنجا پیش رفت که برخی کاربران هنگام ثبتنام و وارد کردن اطلاعات خود، متوجه شدند سایت نه تنها اطلاعات فرد دیگری را به جای آنها ثبت کرده، بلکه مشخصات کامل فرد دوم را نیز به طور کامل نشان داده است! در نهایت نیز بعد از شکایتهای فراوان از نحوه بلیتفروشی، تصمیم بر این شد سینماتیکت بار دیگر مسؤولیت فروش بلیتها را برعهده بگیرد که سینماتیکت از این اقدام سر باز زد تا مسؤولان جشنواره چارهای جز فروش حضوری بلیتها نداشته باشند! در زمینه انتخاب آثار راهیافته به جشنواره و داوری این آثار نیز عملکرد هیات انتخاب و هیات داوران جشنواره به قدری ضعیف بود که در اتفاقی نادر چند تن از نامزدهای سیمرغ بلورین رشتههای مختلف در اعتراض به ناداوریهای انجام شده از دریات سیمرغ انصراف دادند!
هزینههای بیتدبیری آقای مدیر
اما بخش جهانی این رویداد نیز دست کمی از بخش ملی آن نداشت. بخشی که زمزمههای جدایی آن از بخش ملی در سال ابتدایی مدیریت ایوبی در سازمان سینمایی و با اصرار و پافشاری بر این موضوع قوت گرفت. اولین گام در این مسیر نیز در دی ماه سال ۹۳ برداشته شد تا برای نخستینبار بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر از بخش ملی آن جدا شود و زمان برگزاری آن به اردیبهشت ماه سال بعدش منتقل شد. البته به نظر نمیرسید مدیران سینمایی عزم جدایی صرف این جشنواره را داشته باشند و پس از حذف بخش بینالملل از جشنواره فجر، ایوبی در سال ۹۴ رضا میرکریمی را به عنوان دبیر نخستین «جشنواره بینالمللی فیلم ایران» منصوب کرد. صدور این حکم اعتراض گسترده فعالان فرهنگی و رسانهای و حتی نمایندگان مجلس را نیز برانگیخت. جدایی بخش بینالملل از جشنواره فجر و حذف واژه فجر از این جشنواره پروژهای بود که ایوبی تلاش داشت آن را در کمتر از یک سال به سرانجام برساند اما چنین اتفاقی محقق نشد و با اعتراض گسترده، واژه فجر بر این جشنواره باقی ماند ولی زمان برگزاری آن به بهار هر سال موکول شد. البته این جشنواره در ادامه باز هم تلاش کرد خود را به عنوان جشنوارهای مستقل و نامدار مطرح کند و با انبوهی از تبلیغات رسانهای داخلی و بر مسند مدیریت نشاندن سلبریتیهایی نظیر نگار جواهریان، مازیار میری، رضا کیانیان و… اعتباری برای خود کسب کند اما مشکل اصلی این جشنواره یعنی بیهویتی آن باعث شد در نهایت بخش ملی جشنواره فیلم فجر یا همان جشنواره جهانی فجر! محلی برای گردهمایی سینماگران درجه سوم جهان باشد. جشنوارهای که بسیاری از فیلمهای اکران شده در آن براحتی در اینترنت و با کیفیت بالا قابل دریافت بود و نهایت خلاقیت برگزارکنندگانش که اتفاقا در زمان برگزاری جشنواره نیز مانور بسیاری بر آن میدادند، انتقال هتل اسکان هنرمندان خارجی از یک هتل درجه یک در بالای شهر تهران به هتلی در مرکز شهر تهران بود. ابتکاری که قرار بود هزینههای این جشنواره را کاهش دهد ولی در نهایت خروجی کار نشاندهنده صرف هزینهای نزدیک به جشنواره اصلی فجر است. هزینهای بیش از ۸ میلیارد تومان که با رقم بیش از ۱۱ میلیاردی خرج شده برای جشنواره جهانی فجر مجموع هزینه این دو جشنواره را به رقمی بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان میرساند. رقمی که بنابه گفته محمد خزاعی، در آخرین دوره برگزاری جشنواره فجر در دولت دهم حدود ۵ میلیارد تومان بود و حالا با دو بخشی شدن این جشنواره هزینهها ۴ برابر شده است!
سیاستهای نادرست سینمایی وزارت ارشاد در دولت یازدهم و ادامه آن در این دولت در حالی باعث ایجاد تغییرات گستردهای در عرصه سینمایی کشور شده که نتیجه نهایی اجرای این سیاستها در سالهای گذشته چیزی جز قوت گرفتن مجدد سینمای جشنوارهای با محوریت ژانر رئالیسم سیاه، تلاش مشهود و ملموس برای به حاشیه راندن نیروهای ارزشی و دغدغهمند سینما و شکست خوردن برخی طرحهای غیرکارشناسی و سطحی همانند تاسیس مدرسه ملی سینما نبود. طرحهایی که بسیاری از آنها علاوه بر اینکه هزینههای مادی مختلفی بر بیتالمال گذاشت، لطمات عمیق معنوی بسیاری را نیز بر پیکره بیجان این سینما وارد کرد. تنها در مورد خاص جشنواره فجر، هنوز ریزهزینهها و مابهالتفاوت کسب درآمد از طریق گیشه و اسپانسر با بودجه وزارت ارشاد مشخص نشده و همواره علامت سوالی در ذهن اهالی فرهنگ و رسانه از چگونگی خرج کردن این بودجهها وجود دارد.
مساله بودجه و هزینههای جشنواره فیلم فجر از آن دسته مسائلی است که همواره به لطف پاسکاری مسؤولان در ابهام باقی مانده و هیچ گونه توضیح شفافی از میزان دقیق این بودجه و محل هزینهکرد آن در اختیار اهالی رسانه و مردم قرار نگرفته است.
به گزارش افکارنیوز، سال گذشته بود که رضا میرکریمی، دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر، سوالی درباره بودجه این جشنواره را بیپاسخ گذاشت و اظهار داشت: «من مجاز نیستم این بودجه را اعلام کنم، چون با وزارت ارشاد قرارداد بستم و آنها وظیفه دارند اگر خواستند بر اساس سیاستهایشان این بودجه را اعلام کنند». محمد حیدری، دبیر ۲ دوره اخیر بخش ملی جشنواره فیلم فجر نیز در پاسخ به سوال مشابهی گفته بود: «هزینههای جشنواره طبق دستور وزیر ارشاد و معاونت سینمایی وزارت ارشاد مشخص است». بدین ترتیب هر یک از دبیران جشنواره جهانی و ملی فجر اعلام بودجه و هزینه جشنواره را به وزیر فرهنگ و ارشاد واگذار کرده بودند که رضا صالحیامیری، وزیر وقت ارشاد دولت یازدهم نیز پس از ارجاع دبیران برای اعلام بودجه و هزینه جشنواره به ایشان، صرفا درباره جشنواره جهانی فجر به بیان عبارت کلی «هزینههای برگزاری این رویداد فرهنگی نه تنها از سال گذشته بیشتر نبوده بلکه کمتر بوده است» اکتفا کرد.
شفافتر یا مبهمتر؛ مساله این است
روز گذشته خبرگزاری ایلنا با اشاره به اینکه درخواست خود را در سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات در روز دوم خرداد سال ۹۶ برای دسترسی به میزان بودجه و هزینه سی و پنجمین دوره جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر ثبت کرده است، اعلام کرد این سامانه پس از ۵ ماه بودجه این جشنواره را اعلام کرده است. بر اساس این گزارش که چند ساعت بعد مورد تایید سازمان سینمایی نیز قرار گرفت، بودجه سیو پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش ملی بیش از ۱۱ میلیارد تومان و در بخش جهانی بیش از ۸ میلیارد تومان بوده است. از سوی دیگر جشنواره فجر به واسطه اسپانسرها و فروش بلیت و… همواره درآمد بسیار قابل توجه و چند میلیاردی از این طریق به دست آورده و حتی برخی رسانهها مبلغ اعلام شده توسط سامانه دسترسی به اطلاعات را صرفا بودجه و هزینهای میدانند که دولت برای این جشنواره خرج کرده و این رقم با کمکهای مالی اسپانسرها و درآمد حاصل از فروش بلیت فیلمها متفاوت است. نکته جالب توجه این است که این عدم شفافیت و پنهانکاری مدیران سینمایی و فرهنگی از اعلام جزئیات هزینههای جشنواره در بخشهای گوناگون نظیر دستمزدها، هزینههای اجرایی جشنواره درحالی رخ میدهد که جشنواره فجر به اذعان اکثریت اهالی فرهنگ و رسانه حداقل نسبت به سالهای گذشته ضعیفتر برگزار شد.
پول بیشتر، آش کمتر!
اما این ماجرا زمانی جالبتر میشود که با نگاهی به عملکرد مسؤولان برگزارکننده دوره اخیر جشنواره فیلم فجر با اتفاقات عجیب و غریبی روبهرو میشویم که در تاریخ برگزاری این جشنواره بیسابقه بوده است. جشنواره سال ۹۵ که برای دومین سال متوالی با دبیری محمد حیدری برگزار شد، در نخستین قدم خود یعنی فروش بلیت اینترنتی ضعف و حفرههای فاجعهباری را آشکار کرد. سامانه سینوگرام که شنیدهها از مالکیت دبیر جشنواره یعنی محمد حیدری بر آن حکایت داشت، با آغاز بلیتفروشی از دسترس خارج شد و مخاطبان نتوانستند تا ساعتها از این سایت خرید کنند. این سامانه بعد از ساعتها در دسترس قرار گرفت اما این اول ماجرا بود، چون این سایت گمنام که بعد از مسؤولیت گرفتن حیدری به وجود آمده بود، حفرههای امنیتی و برنامهای بسیاری داشت به طوری که مخاطبان هربار با مشکل جدیدی روبهرو میشدند و کار تا آنجا پیش رفت که برخی کاربران هنگام ثبتنام و وارد کردن اطلاعات خود، متوجه شدند سایت نه تنها اطلاعات فرد دیگری را به جای آنها ثبت کرده، بلکه مشخصات کامل فرد دوم را نیز به طور کامل نشان داده است! در نهایت نیز بعد از شکایتهای فراوان از نحوه بلیتفروشی، تصمیم بر این شد سینماتیکت بار دیگر مسؤولیت فروش بلیتها را برعهده بگیرد که سینماتیکت از این اقدام سر باز زد تا مسؤولان جشنواره چارهای جز فروش حضوری بلیتها نداشته باشند! در زمینه انتخاب آثار راهیافته به جشنواره و داوری این آثار نیز عملکرد هیات انتخاب و هیات داوران جشنواره به قدری ضعیف بود که در اتفاقی نادر چند تن از نامزدهای سیمرغ بلورین رشتههای مختلف در اعتراض به ناداوریهای انجام شده از دریات سیمرغ انصراف دادند!
هزینههای بیتدبیری آقای مدیر
اما بخش جهانی این رویداد نیز دست کمی از بخش ملی آن نداشت. بخشی که زمزمههای جدایی آن از بخش ملی در سال ابتدایی مدیریت ایوبی در سازمان سینمایی و با اصرار و پافشاری بر این موضوع قوت گرفت. اولین گام در این مسیر نیز در دی ماه سال ۹۳ برداشته شد تا برای نخستینبار بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر از بخش ملی آن جدا شود و زمان برگزاری آن به اردیبهشت ماه سال بعدش منتقل شد. البته به نظر نمیرسید مدیران سینمایی عزم جدایی صرف این جشنواره را داشته باشند و پس از حذف بخش بینالملل از جشنواره فجر، ایوبی در سال ۹۴ رضا میرکریمی را به عنوان دبیر نخستین «جشنواره بینالمللی فیلم ایران» منصوب کرد. صدور این حکم اعتراض گسترده فعالان فرهنگی و رسانهای و حتی نمایندگان مجلس را نیز برانگیخت. جدایی بخش بینالملل از جشنواره فجر و حذف واژه فجر از این جشنواره پروژهای بود که ایوبی تلاش داشت آن را در کمتر از یک سال به سرانجام برساند اما چنین اتفاقی محقق نشد و با اعتراض گسترده، واژه فجر بر این جشنواره باقی ماند ولی زمان برگزاری آن به بهار هر سال موکول شد. البته این جشنواره در ادامه باز هم تلاش کرد خود را به عنوان جشنوارهای مستقل و نامدار مطرح کند و با انبوهی از تبلیغات رسانهای داخلی و بر مسند مدیریت نشاندن سلبریتیهایی نظیر نگار جواهریان، مازیار میری، رضا کیانیان و… اعتباری برای خود کسب کند اما مشکل اصلی این جشنواره یعنی بیهویتی آن باعث شد در نهایت بخش ملی جشنواره فیلم فجر یا همان جشنواره جهانی فجر! محلی برای گردهمایی سینماگران درجه سوم جهان باشد. جشنوارهای که بسیاری از فیلمهای اکران شده در آن براحتی در اینترنت و با کیفیت بالا قابل دریافت بود و نهایت خلاقیت برگزارکنندگانش که اتفاقا در زمان برگزاری جشنواره نیز مانور بسیاری بر آن میدادند، انتقال هتل اسکان هنرمندان خارجی از یک هتل درجه یک در بالای شهر تهران به هتلی در مرکز شهر تهران بود. ابتکاری که قرار بود هزینههای این جشنواره را کاهش دهد ولی در نهایت خروجی کار نشاندهنده صرف هزینهای نزدیک به جشنواره اصلی فجر است. هزینهای بیش از ۸ میلیارد تومان که با رقم بیش از ۱۱ میلیاردی خرج شده برای جشنواره جهانی فجر مجموع هزینه این دو جشنواره را به رقمی بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان میرساند. رقمی که بنابه گفته محمد خزاعی، در آخرین دوره برگزاری جشنواره فجر در دولت دهم حدود ۵ میلیارد تومان بود و حالا با دو بخشی شدن این جشنواره هزینهها ۴ برابر شده است!
سیاستهای نادرست سینمایی وزارت ارشاد در دولت یازدهم و ادامه آن در این دولت در حالی باعث ایجاد تغییرات گستردهای در عرصه سینمایی کشور شده که نتیجه نهایی اجرای این سیاستها در سالهای گذشته چیزی جز قوت گرفتن مجدد سینمای جشنوارهای با محوریت ژانر رئالیسم سیاه، تلاش مشهود و ملموس برای به حاشیه راندن نیروهای ارزشی و دغدغهمند سینما و شکست خوردن برخی طرحهای غیرکارشناسی و سطحی همانند تاسیس مدرسه ملی سینما نبود. طرحهایی که بسیاری از آنها علاوه بر اینکه هزینههای مادی مختلفی بر بیتالمال گذاشت، لطمات عمیق معنوی بسیاری را نیز بر پیکره بیجان این سینما وارد کرد. تنها در مورد خاص جشنواره فجر، هنوز ریزهزینهها و مابهالتفاوت کسب درآمد از طریق گیشه و اسپانسر با بودجه وزارت ارشاد مشخص نشده و همواره علامت سوالی در ذهن اهالی فرهنگ و رسانه از چگونگی خرج کردن این بودجهها وجود دارد.