آن سوی زندگی های شیک شهری
وقتی در نظر بگیریم که این رُمان ها را غول هایی چون ریموند چندلر، جان ام کین و داشیل همت نوشته اند، اصلاً نباید از دیدن «فیلم نوآر»های برجسته و ماندگار دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ متحیر شویم، بخصوص که کارگردان هایی بزرگ چون هاوارد هاکز، رائول والش و پرستون استرجس روی این «فیلم نوآر»ها کار کرده اند و حتی ردپای امثال بیلی وایلدر نیز به کارهای ماندگاری چون «غرامت مضاعف» (۱۹۴۴) و «پایان هفته گمشده» (۱۹۴۵) کشیده شده است.
خالی خالی پدیده
دلایل اصلی دیدن فیلم های سینمایی در چهار گوشه جهان کشف و لمس هیجانات و دلهره هایی است که در زندگی های غیرمعمولی روی می دهد و مردم عادی با تماشای آن جای خالی این پدیده را در زندگی خود پر می کنند و از این منظر فیلم های ژانر تریلر (دلهره آور) و یا جنایی- اجتماعی و جنایی- رمانتیک بهتر از سایر گونه های فیلمسازی انتظارات را برآورده می کنند.
یکی از نمونه های خوب جدید در این زمینه «دختری در قطار» ساخته تیت تیلور کارگردان آمریکایی و براساس رمان پرفروش سال ۲۰۱۵ پائولا هاوکینز با همین نام است. در این داستان سه زن که از طریق آشنایی با یک مرد در مسیری مشترک و آشنایی نصف و نیمه با یکدیگر قرار می گیرند، از هر جهت آرزوهای بینندگان هیجان طلب را برآورده می کنند زیرا ثروت پوشالی و حرکات کج اندیشانه ای در آنها هست که فقط رُمان ها و فیلم های موفق جنایی بر پایه آنها ساخته می شوند. این زنان جملگی در محله اعیان نشین اردزلی در منطقه هادسون نیویورک ساکن اند و در میان شان نفر اصلی راشل واتسون (با بازی امیلی بلانت) است. او را در اوایل فیلم یک زن مضحل شده می یابیم. وی سوار بر مترویی که او را به نقطه ای در نزدیکی ایستگاه مرکزی ترمینال منهتن منتقل کرده بود، در مسیر بازگشت به خانه اش قرار دارد. راشل به آن مقصد رفته بود تا زنی به نام مگان هیپ ول (هیلی بنت) را زیر نظر بگیرد و حتی دیدن او از راه دور و روی بالکن خانه این زن نیز برای او کفایت کرده است. اگر راشل زنی نشان می دهد که همه چیز را در زندگی اش از دست داده، مگان زنی است که اینک همه چیز را در اختیار دارد.
هویت گم شده
قصه به ما می گوید راشل با تام (جاستین ترو) که یک تاجر موفق و فرصت طلب وال استریت نیویورک بوده، ازدواج کرده و زندگی مشترک موفقی هم داشت اما بچه دار نشدن به ضرر وی تمام شد و تام او را ترک کرده و وی نیز با رویکرد به داروهای مخدر و نظایر آن سعی کرده که غم خود را تسکین بخشد. او حالا زنی است که هویت خود را گم کرده و امیلی بلانت او را با سردی بیرحمانه ای به تصویر می کشد و به صورت انسانی که هر چند ترحم بینندگان را برمی انگیزد، اما به نظر نمی رسد فرجام روشنی در انتظار وی باشد. مسئله دیگری که طی فیلم افشا می شود مرتبط بودن مگان با راشل به گونه ای است که راشل پیشتر از آن خبر نداشته است.
دور از احساس کمال
به واقع «دختری در قطار» سرشار از ارتباط هایی از این دست و رویدادهایی منفی در ورای زندگی های شیک شهری است و تو گویی سریال قدیمی و محبوب اجتماعی- خانوادگی «محله پیتون» را به ادریان لین سپرده و از او خواسته باشند که آن مجموعه را با نوع نگاه سرشار از نشانه های «پست مدرن» خود بسازد. شباهت ها بین مگان و راشل فراوان است زیرا مگان هم زنی نشان می دهد که از زندگی شیک و سرشار از رفاه سابق خود بهره ای نگرفته و حالا به آن سوی زندگی و به مسیر ناشناخته ها می نگرد. مگان مدتی است که به عنوان منشی و مشاور زنی به نام آنا (ربه کا فرگوسن) کار می کند و اگر نگاهی دقیق تر به این سه زن داشته باشیم، متوجه می شویم که هر سه زن به قماش و طایفه ای تعلق دارند که هرگز احساس کمال و رضایت نمی کنند و چیزهایی را جستجو می کنند که معلوم نیست چیست و آیا یک وهم صرف نیست؟
در همه حال آنا همان زنی است که سبب متلاشی شدن زندگی خانوادگی راشل و دور شدن تام از وی شده و اینک آنا صاحب دارایی ها و همان زندگی ایده آلی است که راشل برای خود جستجو می کرد و به سبب به هم خوردن رابطه زناشویی اش با تام آن را از دست داده و انگار آنا خوشبختی او را تصاحب کرده است.
تکرار یک تجربه موفق
شاید هم باید تیت تیلور را بابت ترسیم درست این احساس های از دست رفته ستود و دلیل اصلی موفقیت فیلم «دختری در قطار» دانست. تیت در فیلم «کمک» (خدمتکار) هم که در سال ۲۰۱۲ اکران شد، عالی عمل کرده و با کاراکترسازی های دقیق و وسیعش بینندگان را به سرنوشت شخصیت های اغلب سیاهپوست فیلم علاقمند کرده بود و در «دختری در قطار» نیز براساس سناریویی که با دوست و همکار همیشگی اش ارین کره سیدا ویلسون نوشته، همین مهم را تکرار کرده است. در این ارتباط تصاویر کلوزآپی هم که شارلوت بروس کریستنسن مدیر فیلمبرداری این اثر سینمایی به طور مکرر از کاراکترهای اصلی فیلم می گیرد، تاثیرگذار است و بر اهمیت این آدم ها و جذابیت اتفاقات نزد بینندگان می افزاید.
به سوی نابودی
موقعی که مگان می گوید شغل مناسبی در یک گالری هنری بدست آورده و در نتیجه دیگر نمی تواند دستیار و مشاور آنا و مراقب کودک وی باشد، دو صراف به مشاجره با یکدیگر می پردازند ولی در همه حال این نشانه های ثروت های فارغ از تعهد و رفاه طلبی های عاری از حس مسوولیت است که بر زندگی کاراکترهای این فیلم حکم می راند. بینندگان از خود می پرسند راشل به عنوان بازنده اصلی ماجرا و زنی که زندگی اش از دست رفته برای جبران مافات و انتقام از زنی که همسر وی را از او دور کرده تا به کجاها پیش خواهد رفت ولی مهمتر از نتیجه این ماجرا و یافتن پاسخ این سوال، حفظ خصلت «فیلم نوآر»های شاخص سینما در بافت داستانی فیلم تیت تیلور است. آنجا که زنی از بهشت زندگی اش اخراج شده تا زنی دیگر جای او را بگیرد و بدیهی است که هیچ یک به شرایط فعلی راضی نباشند و مثل داستان های کلاسیک جنایی با زیاده خواهی های جاه طلبانه خویش به سوی نابودی خود و امیال شان پیش تازند.
مشخصات فیلم
۳عنوان فیلم: «دختری در قطار»
۳محصول: کمپانی های یونیورسال و دریم وورکز آمریکا
۳تهیه کنندگان: مارک پلات و سلیا دی کاستاس
۳سناریست ها: تیت تیلور و ارین کره سیدا ویلسون
۳کارگردان: تیت تیلور
۳مدیرفیلمبرداری: شارلوت بروس کریستنسن
۳تدوینگر: مایکل مک کاسکر
۳طول مدت: ۱۱۲ دقیقه
۳بازیگران: امیلی بلانت، هیلی بنت، ربه کا فرگوسن، جاستین ترو، لوک اوانز، ادگار رامیرز، آلیسون یانی، لیزا کودرو و لورا پریپون.