نگاهی به فیلم فینیکس فراموش شده ؛ ماجرای ربوده شدن سه نوجوان توسط موجودات فضایی!
فیلم فینیکس فراموش شده (Phoenix Forgotten 2017) نگاه تازهای به حادثه فینیکس داشته و داستان ربوده شدن سه نوجوان توسط موجودات فضایی را روایت میکند!
تصور کنید که زندگی روزمره شما با یک اتفاق عجیب و غریب، برای همیشه تغییر کند. تا پیش از این اتفاق تصور میکردهاید که انسان تنها موجودات هوشمند در سراسر دنیاست. این تصور باعث میشد که هیچگاه انتظار ملاقات با یک بیگانه را نداشته باشید. اما ناگهان همه چیز به هم ریخته و شرایط به کلی دگرگون میشود. صدای تمامی افراد و حاضرین بلند شده و عده بسیاری از ترس مات و مبهوت ماندهاند. یک شی ناشناس پرنده در حال پرواز بر فراز آسمان است و نورهای عجیب و غریبی را از خود به نمایش میگذارد. این واقعیتی است که در مورد حادثه نورهای فینیکس رخ داد؛ رویدادی که از آن به عنوان یکی از مهمترین مشاهدات یوفو در کل تاریخ یاد میشود.
در مورد حادثه نورهای فینیکس ، پیشتر مطلبی را خدمت شما علاقهمندان ارائه کردیم که در آن میتوانید از حقایق این رویداد مطلع شوید. اما در اینجا قصد داریم به نقد فیلم «فینیکس فراموش شده» بپردازیم. داستانی از سه نوجوان ماجراجو که ۲۰ سال قبل و همزمان با وقوع حادثه نورهای فینیکس، ناپدید شده و اکنون هیچ خبری از آنان نیست.
فینیکس فراموش شده نام یک فیلم جدید در ژانر علمی تخیلی-ترسناک است که آخرین شواهد موجود از این ۳ نوجوان ربوده شده را به تصویر میکشد. کنجکاو بودن در مورد برخی موارد، همواره عاقبت خوشی را در پی ندارد؛ حداقل آنطور که سازندگان این فیلم سعی دارند آن را به شما نشان دهند!
مروری بر رویداد واقعی نورهای فینیکس
رویدادی که هیچگاه از اذهان مردمان ساکن فینیکس پاک نشد؛ ۱۳ مارس ۱۹۹۷ ساعت ۱۱ شب لحظه وقوع این رویداد هولناک بود. چند نور عجیب و غیرقابل توضیح در آسمان دیده شدند که گاها از تعداد آنان کم و زیاد میشد. هیچکس به طور دقیق اطلاع نداشت که چه اتفاقی در حال وقوع است، اما برخی از همان ابتدا معتقد بودند که سرانجام بیگانگان به زمین آمده و ما در حال تماشای وسیله نقلیه آنان هستیم. این نورهای عجیب و غریب، ساختاری مشابه با حرف انگلیسی “V” را در آسمان تشکیل داده بودند. هزاران نفر از مردمان ساکن این منطقه از جمله فرماندار فایف سایمینگتون (Fife Symington) از مشاهده این نورهای غیرقابل توصیف گزارش دادند.
حادثه نورهای فینیکس، در زمانی بسیار کوتاه به تیتر اول بسیاری از رسانهها تبدیل شد. در این میان، خبرنگاران در سطح شهر در حال مصاحبه با افراد مختلف، اعم از مردم و خلبانان بودند. عجیبترین توصیف در مورد این نورها به خلبانان اختصاص دارد. آنها اذعان داشتند که نورهای عجیب و غریب به مدت چند ساعت در آسمان قابل مشاهده بود و رادارهای آنان توانایی شناسایی این اشیای عجیب را نداشتند!
فیلم فینیکس فراموش شده ، روایتی از ربوده شدن سه نوجوان در سال ۱۹۹۷ را به تصویر میکشد. میل این سه نوجوان ماجراجو به کشف حقیقت، آنان را به ناکجا آباد میبرد و رویای شهرت در پی فیلمبرداری از این واقعه، اتفاقاتی تلخ را در پی دارد. فیلم فینیکس فراموش شده ساخته ریدلی اسکات (Ridley Scott)، لحظه به لحظه بینندگان را غرق رویدادهای این ماجرا کرده و تا آخرین لحظه فیلم آنان را در جای خود میخکوب میکند!
مشاهده این نورهای عجیب و غریب در آسمان این شهر، اتفاقات جالبی را در پی داشت. فرماندار فایف سایمینگتون که از جوانب مختلف تحت فشار این ماجرا بود، تصمیم گرفت یک کنفرانس مطبوعاتی را با محوریت این رویداد برگذار کند. فرماندار با تعدادی از محافظ و مامور پلیس وارد میشود و پس از اندکی صحبت، متهم اصلی این واقعه را فرا میخواند. سپس دو مامور، فردی را که لباس موجودات فضایی را بر تن دارد، وارد میکنند. فرماندار در این کنفرانس مطبوعاتی کمی با خبرنگاران شوخی کرده و با برداشتن ماسک این فرد، او را همکار خود معرفی میکند و به حاضرین میگوید که هیچ چیز برای نگرانی نیست و مردم بدون دلیل وحشتزده شدهاند.
گفته میشود که این حرکت فرماندار، صرفا جهت آرام کردن فضای حاکم بر شهر بوده و نظریهپردازان توطئه میگویند که فرماندار بعدها به شبکه تلویزیونی سیانان (CNN) گفته که اظهارات پیشین او برای جلوگیری از ترس و وحشت عمومی بوده و در واقع این نورها متعلق به دنیای ما نبودهاند!
آریزونا، نیومکزیکو و بیگانگان!
جنوب غربی آمریکا، مدتهاست که به علت آنچه نظریهپردازان توطئه میگویند، به محلی داغ برای رفت و آمد بشقاب پرنده موجودات فضایی تبدیل شده است. بسیاری از پایگاههای نظامی و تحقیقات مخفی در این مکانها مستقر شده که از جمله آنان میتوان به پایگاه نیروی هوایی نیلس (Nellis Air Force Base) در نوادا (Nevada)، پایگاه نیروی هوایی لوک (Luke Air Force Base) در آریزونا (Arizona) و پایگاه هوایی کرتلند (Kirtland Air Force Base) در نیومکزیکو (New Mexico) اشاره کرد. از آنجا که سرزمینهای بیابانی وسیعی در این مناطق یافت میشود، مراکز نظامی در این مکانها مستقر شدهاند. در واقع جنوب غربی ایالات متحده یک منطقه مشترک برای آزمایشهای نظامی است که از دیدگاه ناظرین، اغلب به عنوان مشاهدات یوفو تلقی میشود. همچنین گفته میشود که منطقه جنوب غربی آمریکا، خانه دگرباشهای فرهنگی است. بسیاری از ساکنین این مناطق، اعتقادات عرفانی داشته که از جمله آنان میتوان به کاتولیکهای آمریکایی، مکیزیکی و … اشاره کرد.
اما آیا این موارد میتوانند اصل ماجرا را زیر سوال ببرند؟ به نظر میرسد که توضیحات ارائه شده از سوی مقامات مسئول، همچنان سعی بر پاک کردن صورت مسئله داشته و باز هم میخواهند که واقعیت را از عموم مردم مخفی سازند.
شاهدان حادثه فینیکس
نکته جالب در مورد این حادثه این است که علاوه بر ساکنین فینیکس، مردمان منطقه نیومکزیکو نیز در همان شب از مشاهده این نورهای عجیب و غریب در آسمان گزارش دادهاند. در میان گزارشات موجود، حتی برخی از افراد دچار فراموشی موقت شده و گذر زمان برای آنان با ریتم متفاوتی رخ داده است!
در سال ۲۰۱۶ نیز مردی از فلوریدا (Florida) توانست از یک یوفوی بومرنگ شکل فیلمبرداری کرده و ویدیوی آن را در یوتیوب به نمایش بگذارد. هنگامی که این ویدیو در شبکهها دست به دست میشد، نظریهپردازان توطئه بر این باور بودند که بیگانگان یوفوی قدیمی مجددا به زمین بازگشتهاند.
مسئله پیچیدهتر اینکه در همان شب، خلبانانی یک مانور هوایی را اجرا میکردند از مشاهده این نورهای عجیب و غریب خبر دادند. در حالی که به غیر از آنان قرار نبود هیچ تمرین و یا آزمایش دیگری در آسمان این منطقه به اجرا درآید. از این جهت گفته میشود که منشا این نورهای عجیب و غریب به موجوداتی غیر از انسان تعلق دارد.
ماجرای فیلم فینیکس فراموش شده
توجه: این متن شامل اسپویلر یا بخش های حاوی لو دهنده داستان میباشد. لذا دوستانی که این فیلم را هنوز ندیدهاند از مطالعه این متن خودداری نمایند!
داستان فیلم فینیکس فراموش شده تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟ سازندگان این فیلم مدعی هستند که فیلمنامه بر مبنای داستان واقعی نوشته شده و همین امر لذت و هیجان تماشای آن را دو چندان میکند. سه نوجوان ماجراجو دو هفته بعد از دیده شدن نورهای عجیب و غریب یوفوی بومرنگ شکل در آسمان فینیکس، با دوربین فیلمبرداری خود به دل بیابانها میزنند؛ جایی که در آن اتفاقات ترسناکی در انتظار آنان است!
جاستین باربر (Justin Barber) کارگردان این فیلم جذاب و هیجانانگیز فینیکس فراموش شده است. داستان این فیلم، روایت جالبی از سه نوجوان با نامهای «جاش» (Josh)، «اشلی» (Ashley) و «مارک» (Mark) را روایت میکند. هر سه این نوجوانها، عاشق داستانهای علمی تخیلی بوده و تماشای نورهای عجیب حادثه فینیکس آنان را مجذوب خود ساخت. این سه نوجوان در پی کشف حقیقت موجود، به دل بیابان میزنند و دیگر هم به خانه بازنمیگردند. چند سال بعد، خواهر کوچکتر «جاش» با نام «سوفی» (Sophie) سعی میکند از حقایق موجود پردهبرداری کند. این ماجراجویی جذاب، فیلم فینیکس فراموش شده را به یک ساختهی موفق و هیجانانگیز برای مخاطب تبدیل میکند.
کل داستان فیلم از شب تولد سوفی آغاز میشود. جاش هم در این جشن تولد حضور دارد و درست در زمانی که او تصمیم میگیرد تولد خواهر کوچکترش را به او تبریک بگوید، حادثه فینیکس به وقوع میپیوندد. فیلمبردار ماجرا سریعا دوربین را به سمت آسمان میچرخاند و از این نورهای عجیب و غریب فیلمبرداری میکند. جاش نظارهگر این ماجراست و تمامی شاهدان مات و مبهوت به آسمان نگاه میکنند. برای لحظاتی، همگی فراموش میکنند که در یک جشن تولد حاضر هستند و بحث و گمانهزنی در مورد این نورها آغاز میشود. پدرش جا که از مشاهده این رویداد عجیب تعجب کرده، آنها را به مانور نیروهای نظامی ربط میدهد، اما این موضوع برای جاش قانعکننده نیست.
این درست همان لحظهای است که جاش تصمیم میگیرد که خودش برای رمزگشایی از این رویداد، دل به بیابان بزند. او همراه با دوربین فیلمبرداری خود، با شاهدان این واقعه مصاحبه میکند و سعی دارد با تهیه بهترین شواهد، یکی از بهترین فیلمهای ممکن در رابطه با این حادثه را منتشر کند. در این میان، او به اتفاق دوستانش به ماجراجویی میروند؛ جایی که احتمال دارد موجودات فضایی باری دیگر خود را نشان دهند.
والدین این سه نوجوان با تاریکی هوا، برای بازگشت آنان نگران میشوند. با گذشت چند روز، سرانجام نیروهای پلیس وارد عمل شده و به جستجوی آنان میروند و سرانجام موفق میشوند که اتومبیل قرمز رنگ آنان را پارک شده در بیابان بیابند. اما هیچ خبری از سرنشینان آن نیست. تصویر این سه نوجوان در جای جای شهر بر روی بیلبوردها قرار میگیرد تا اگر کسی آنان را دید، حتما به پلیس خبر دهد. متاسفانه جستجوی نیروهای پلیس و حتی سگها نتیجهای را در بر نداشته و سرانجام این پرونده به صورت ناتمام باقی میماند.
حال از آن واقعه چندین سال میگذرد. سوفی به عنوان خواهر کوچکتر جاش به شهر برمیگردد و سعی میکند یک بار دیگر تمامی اتفاقات را زیر نظر بگیرد. او با بررسی دقیقتر فیلمهای موجود، یک بار دیگر به بررسی دقیق واقع فینیکس میپردازد. تا اینکه پیدا شدن یک دوربین فیلمبرداری قدیمی در آرشیو مدرسه اشلی، ماجرای ربوده شدن این سه نوجوان را شفاف میکند. ارتش و سازمانهای دولتی با نظارت و بررسی این فیلم، ترجیح میدهند از صحبت در مورد آن خودداری کرده و به سوفی نیز توصیه میکنند که این فیلم را منتشر نکند. اما سوفی تصمیم دیگری را در سر میپروراند.
صحنههای نمایش داده شده در این فیلم، بسیار ترسناک و عجیب و غریب هستند. این سه نوجوان از ابتدای این مسیر، رویدادها را به طور دقیق در دوربین فیلمبرداری خود ضبط کردهاند. «جاش» و «مایک» به دنبال «اشلی» رفته و با اتومبیل خود به محل مرموز میروند. بعد از پارک کردن اتومبیل، ماجراجویی آنها در میان تپههای بیابانی آغاز میشود. سرانجام بعد از مدت زیادی پیادهوری، به نقطه دلخواه رسیده و منتظر میشوند. تا اینکه سرانجام یک نقطه مرموز در آسمان به نمایش درمیآید و توجه آنان را به خود جلب میکند. همزمان با تاریک شدن هوا، این سه نوجوان از ترس گم کردن مسیر تصمیم میگیرند به خانه برگردند. اما تاریکی هوا و ترس و وحشت حاکم بر فضا، بر تفکرات آنان سایه میاندازد. این سه نوجوان، محل دقیق پارک اتومبیل را هم گم میکنند و رفته رفته سر و کلهی فضاییها پیدا میشود. یک جسم ناشناس پرنده در آسمان این منطقه قرار گرفته و روشنایی آن تمام این ناحیه را در برمیگیرد. صدای گوشخراش آن، نوجوانان را نقش بر زمین میکند و حتی دوربین فیلمبرداری جاش، اعوجاجهایی را در تصاویر به نمایش میگذارد.
بعد از این اتفاق، آنها به خوبی متوجه میشوند که قدم در مسیر اشتباهی گذاشته و بهتر است برخی از رویدادها به صورت حل نشده باقی بمانند؛ چرا که شاید این چیزیست که بیگانگان میخواهند! جاش، سوفی و مایک در کمال ناامیدی از میان صخرهها عبور کرده و سرانجام اتومبیل قرمز رنگ خود را پیدا میکنند. سریعا سوار خودرو شده و بدون فوت وقت به سمت خانههای خود حرکت میکنند. اما در همین حین، جسم مرموزی در تعقیب آنهاست! با نزدیک شدن این شی پرنده مرموز، برق اتومبیل به کلی از کار میافتد و فاجعه دیگری رقم میخورد. اتومبیل آنها دیگر قادر به حرکت نیست و مجبور میشوند باقی مسیر را با ترس و وحشت حاکم، پیادهروی کنند.
اما بیگانهها دست از سر آنان برنداشته و همچنان نیز با تکنولوژیهای فوق پیشرفته خود در تعقیب این سه نوجوان هستند. در قسمتی از فیلم، مایک دچار خونریزی بینی میشود و اندکی بعد، در تاریکی بیابان برادر خود را صدا میزند! تکنولوژی پیشرفته بیگانگان، همواره موضوعی داغ و مورد بحث در میان طرفداران بوده و باورها بر این است که میزان تواناییهای آنان، فراتر از انتظارات ماست. بنابراین، تعجبی ندارد که آنان بتوانند چشماندازی را برای یک شخص به نمایش درآورند که در یک محیط تاریک و بیابانی، این فرد قادر باشد به طور خیالی برادر خود را ببیند! مایک در این لحظه به سمت برادر خود میرود و سپس با شنیده شدن صدایی هولناک، مایک اولین قربانی بیگانگان میشود!
ترس و وحشت وصفناپذیری بر فضای فیلم حکمفرماست. جاش توانسته از این رویداد هم فیلمبرداری کند، اما چیزی که اهمیت دارد این است که باید به اتفاق اشلی هرچه سریعتر از این منطقه فرار کنند. اشلی از گم شدن در این بیابان و همچنین گم شدن مایک گریه میکند. در همین حال، جاش دوربین را بر روی زمین گذاشته و به او اطمینان میدهد که به اتفاق همدیگر از این منطقه خارج و سریعا به خانه میرسند و سپس برای پیدا کردن مایک گروهی را با خود میآورند. محیط بازگشت به خانه برای آنان بسیار غریب و ناشناخته است و اشلی حتی چراغ قوه خود را نیز از دست میدهد. تنها یک چراغ قوه دیگر برای این دو نفر باقی مانده و باتری آن هم نهایتا تا ۲ ساعت دیگر دوام خواهد آورد.
با فاصله گرفتن از این منطقه بیابانی، جاش و اشلی امیدوارانه به مسیر خود ادامه میدهند. جاش در همین حین شروع به فیلمبرداری از اشلی میکند و ناگهان متوجه میشود که بخشی از موهای اشلی بر روی درخت آویزان شدهاند! اشلی نیز از ترس دستی بر موهای خود میکشد و در کمال ناباوری، تار موهایش یکی یکی از سرش جدا شده و در دستانش میآیند. حال و هوای فیلم باری دیگر به وحشت مطلق فرو میرود. حتی در مسیر برگشت گروهی از سگهای کشته شده دیده میشوند که احتمالا بر اثر برخورد یک جسم سخت جان باخته و سوختهاند. لحظاتی بعد، اشلی نیز به سرنوشتی همچون مایک دچار میشود و در حالتی توهم مانند، پدر خود را صدا میزند. جاش نیز در آخرین لحظات خود را به کلبهای خالی از سکنه در همان حوالی میرساند و درب را پشت سرش میبندد. تمامی این وقایع به خوبی در فیلم او به ثبت رسیدهاند. ناگهان مجددا آن صدای عجیب و غریب به گوش میرسد و جاذبه حاکم بر این کلبه، به طور معکوس عمل میکند. همهچیز برعکس شده و حتی جریان آب جاری از سیستم لولهکشی، به سمت بالا حرکت میکند. لحظاتی بعد، جاش نیز خود را در یک سفینه فضایی یافته و دوربین او از این وسیله نقلیه، به بیرون پرتاب میشود.
با پایان یافتن فیلم، سوالات بسیاری برای بینندگان مطرح میشود. تصویربرداری از نگاه دوربین اول شخص، بهکارگیری عناصر وحشت در سکانسهای مختلف فیلم و شیوه روایت داستان و ماجرای اصلی فینیکس، از جمله ویژگیهای مثبت در مورد فینیکس فراموش شده به شمار میروند. حال جالب است این سوال را از خود بپرسیم که آیا بیگانگان تنها برای خودنمایی در آسمانهای ما ظاهر میشوند؟ آیا مشاهده یوفوها در نقاط مختلف جهان، صرفا یک نمایش ظاهری است و یا اینکه در برخی موارد، منجر به وقوع رویدادهای ترسناک هم میشود؟
آیا ویدیوی مشهور حادثه فینیکس توسط جاش بیشاپ ضبط شده است؟
حال و هوای فیلم فینیکس فراموش شده ، بیننده را غرق در خود میکند. به گونهای که فرد نمیتواند به درستی تشخص دهد کدام سکانسها از رویداد واقعی و کدام یک از آنان برگرفته از تخیلات فیلمساز هستند. در ابتدای فیلم فینیکس فراموش شده و در همان جشن تولد «سوفی»، جاش بیشاپ به عنوان برادر بزرگتر او موفق میشود از این رویداد فیلمبرداری و آن را به رسانههای خبری ارائه کند. این چیزیست که داستان فیلم برای بیننده روایت میکند. اما آیا حقیقت ماجرا هم اینگونه است؟ خیر! در واقع باید گفت که هیچ فردی با نام «جاش بیشاپ» در زمان جادثه نورهای فینیکس وجود نداشت؛ اما مردمان بسیاری نظارهگر این نورهای عجیب و غریب در آسمان بودند. با وجود گذشت ۲۰ سال از آن رویداد، هنوز بسیاری از ساکنین این منطقه باور دارند که در آن شب، آنان شاهد یک مانور عجیب و غریب از سفینه بیگانگان بودهاند. ولی گذشته از اینها، در واقعیت امر هیچ فردی ناپدید نشد!
پس «جاش بیشاپ» کیست؟ باید گفت که چنین شخصی هیچگاه در آن تاریخ وجود نداشته و هیچ فردی در پی این رویداد ناپدیده نشده است. با وجود آنکه جاش بیشاپ، یک عنوان غیرواقعی از داستان حادثه فینیکس است، اما هزاران نفر از ساکنین این منطقه هنوز بر این باور هستند که نورهای مرموز حادثه فینیکس، به یک پدیده فرازمینی ارتباط داشته است. نظرات خود را درباره فیلم فینیکس فراموش شده با ما در میان بگذارید.