موثرترین روشهای درمانی برای حملات مغزی و قلبی
ترکیب تمرین ذهنی و درمان فیزیکی موثرترین روش برای درمان افرادی است که از این حملات نجات یافته اند، آنها تداخلاتی هستند که برای بهبود موتور حرکتی آسیب دیده، هماهنگی و توازن حملات فوق استفاده می شوند.
تمرین ذهنی و درمان فیزیکی موثرترین روشهای درمانی برای حملات مغزی و قلبی می باشند.
تمرین ذهنی، همچنین شبیه سازی موتور شناخته شده، تمرین ذهنی موتور عملی بدون عملیات آشکار است. درمان فیزیکی شامل آموزش تکراری و هدفمند شدت آسیب دیدگی است.
این تحقیق روی ۱۷ جوان برای کنترل سلامتی و ۱۳ نفر از کسانیکه از حملات نجات یافته اند انجام شد. شرکت کنندگان در دو گروه متفاوت برای توانبخشی مستقر شدند؛ که یا شامل تمرین ذهنی می شد، یا تمرین ذهنی همراه با درمان فیزکی را در بر داشت. نجات یافتگان به مدت ۱۴ تا ۵۱ روز از حملاتشان تحت درمان بودند و در کل به مدت ۶۰ ساعت در توانبخشی مشارکت داشتند.
محققین تاثیر این درمان ها را با اجرای اسکن های شبیه سازی تشدید کارکرد مغناطیسی (fMRI) روی گروه کنترل و روی نجات یافتگان از حملات قلبی و مغزی، قبل و بعد از درمان تعیین کردند.
اسکن های fMRI در حالی اجرا شد که شرکت کنندگان غیرفعال بودند و فعالیت شبکه پنج هسته ای نواحی مغزی با اجرای موتور همراه بود: ناحیه موتوری اولیه سمت چپ (LM1)، ناحیه موتوری اولیه سمت راست (RM1)، پیش موتور کورتکس سمت چپ (LPMC)، پیش موتور کورتکس سمت راست (RPMC) و ناحیه موتور مکمل (SMA).
در طول کارکرد نرمال مغز، نواحی متعدد کورتیکال مغز با یکدیگر ارتباط می گیرند اما این فعل و انفعالات بعد از حمله از هم گسیخته می شوند. این مطالعه بررسی کرده چطور حمله مغزی یا قلبی روی این فعل و انفعالات اثر می گذارد و کارکرد از توانبخشی افرادی که موتور حرکتی آنها بهبود یافته دوباره به دست می آید.
دکتر اندرو باتلر نائب رئیس مدرسه پرستاری و سلامت حرفه ای و انجمن دانشکده در موسسه علوم عصبی بیردین، ف، لوئیس در ایالت جورجیا بیان کرد «وقتی افراد دچار حمله می شوند، به سلول های مغزی شان آسیب می رسد و زمان زیادی می برد تا رشته های عصبی دوباره به رشد اولیه برسند. می توانید از روش های درمانی مطمئن تری برای سازگاری مغز یا جبران آن به منظور نوسازی رشته های عصبی استفاده کنید و که باعث می شود دوباره حرکت کنید».
«یکی از این روش های درمانی در حقیقت شدت درمان فیزیکی است اما برخی افراد حقیقتا نمی توانند حرکت کنند. دریافتیم که اگر آنها فقط به حرکت بیاندیشند، رشته های عصبی فعال سمت راست را اطراف ناحیه ای نگه می دارند که در واقع ناحیه مرده مغز است، از اینرو از تمرین ذهنی به عنوان الفبای آموزش فیزیکی استفاده کردیم.
همانطور که افراد همراه با توانبخشی بهبود می یابند می توانند از پیشرفت تمرین ذهنی برای تمرین فیزیکی استفاده کنند و این در نتیجه تغییر رفتار و به این معنی است که آنها بهتر می توانند بازوهایشان را تکان دهند».
تیم تحقیق دریافت که جریان اتفاقی اطلاعات مابین چندین ناحیه از مغز چگونگی نفوذ یک ناحیه روی دیگری را نشان می دهد که باعث تحلیل انرژی در نجات یافتگان حملات مغزی و قلبی می شود. این جریان اطلاعاتی به شکل قابل توجهی بعد از تمرین فیزیکی به تنهایی نمی تواند افزایش یابد، اما زمانیکه تمرین ذهنی و درمان فیزیکی با هم ترکیب شوند به طور عمده افزایش می یابد.
بعلاوه زمانیکه نجات یافتگان دستخوش ترکیبی از تمرین ذهنی و درمان فیزیکی می شوند، احساس و امتیازات کارکرد موتور بالاتر می رود.
تیم تحقیق به این نتیجه رسید که جریان اطلاعات اتفاقی می تواند همراه با سری های زمانی اطلاعات برای پیش بینی نتایج fMRI، فعالیت جنبشی شبکه تحقیق مانند نجات یافتگان تحت درمان و استنباط فعل و انفعالات اتفاقی باشد.
باتلر، دانشمند عصب شناس و فیزیوتراپیست و دکتر موکش دامالا فیزیکدان و همرده او در دپارتمان فیزیک و ستاره شناسی در ایالت جورجیا شرکاء این مطالعه، با اطلاعات بیمار و داشتن تجربه کاری، تکنیک های آماری پیشرفته به تحلیل اطلاعات پرداختند تا اطلاعات بیشتری نسبت به تکنیک های دیگر بیابند.