در مورد هوش جنسی چه می دانید؟
آیا شما به لحاظ جنسی فرد باهوشی هستید؟ داشتن چه ویژگی هایی شما را به یک همسر فوق العاده در زمینه ی مسائل جنسی تبدیل می کند؟
در مورد هوش جنسی چه می دانید؟
آیا اینکه تمامی صفحات یک کتاب راهنمای جنسی زناشویی را حفظ باشید از شما فردی باکفایت در زمینه ی مسائل جنسی می سازد؟ به زندگی جنسی خود فکر کنید و تصور کنید که ناگهان صبحگاه در کشوری دیگر با زبانی دیگر بیدارمی شوید، هیچ گونه کتاب و نوشته ای در اختیار ندارید و زبان آن کشور را نیز نمی دانید، حال بدون هیچ گونه دانش جنسی، چگونه به زندگی جنسی خود سر و سامان می دهید؟
نکته ای که دانستن آن بسیار حائز اهمیت است این است که بیشتر از اینکه نیاز باشد شما در زمینه ی مسائل جنسی اطلاعات و دانش داشته باشید، حتما باید هوش جنسی داشته باشید. افراد باید قادر باشند تشخیص دهند از دیگران چه پرسش هایی در زمینه ی مسائل جنسی داشته باشند، چگونه افرادی را که می توانند به آن ها کمک کنند، پیدا کنند و چگونه در مورد مسائل جنسی دست به تصمیم گیری بزنند.
این توانایی ها بیانگرهوش جنسی هستند و هوش جنسی تنها به این معنی نیست که افراد در رختخواب فوق العاده باشند.هوش جنسی به این معناست که افراد در موقعیت هایی که خیلی عالی نیستند توانایی ایجاد اشتیاق جنسی و حفظ آن را، داشته باشند؛ توانایی اینکه با بدن خود که در حال تغییر است، سازگار شوند؛
در مورد معنای لذت، نزدیک شدن به طرف مقابل و ارضاء شدن، کنجکاوی داشته باشند و با دیدی باز با آن برخورد کنند؛ و اینکه قادر باشند زمانی که وقایع مطابق آنچه که پیش بینی کرده اند به پیش نمی رود، خود را با آن تطبیق دهند.
مارتی کلاین، سکس تراپیست و پژوهشگر در زمینه ی هوش جنسی، معادله ی ساده ای را برای هوش جنسی ارائه می دهد:
هوش جنسی=اطلاعات+مهارت های عاطفی و هیجانی+آگاهی از بدن
کلاین اظهار می دارد که در واقع، داشتن اطلاعات دقیق بسیار مهم است زیرا بسیاری از افراد اطلاعات جنسی خود را از منابع نامعتبر دریافت می کنند. ممکن است بسیاری از مردان و زنان جوان اطلاعات خود را از فیلم های پورن و یاداستان ها دریافت کنند.
در قالب مهارت های عاطفی و احساسی، توانایی برقراری رابطه ای همدلانه و صادقانه با شریک جنسی بسیار مهم است، اما بسیاری از افراد زندگی جنسی خود را با افسردگی سپری می کنند.
نکته ای که در مورد آگاهی از بدن وجود دارد این است که افراد با آگاهی در مورد بدن خود و همچنین بدن شریک جنسی خود می توانند به افرادی باهوش در زمینه ی هوش جنسی تبدیل شوند.
یکی از راه هایی که می توان از طریق آن هر سه ی این ویژگی ها را در افراد ایجاد کرد این است که افراد تمرین های مربوط به تمرکز حسی را انجام دهند. این تمرین ها توسط ویلیام مسترز و ویرجینیا، پژوهشگران حوزه ی سکس، طراحی شده اند و همانطور که از نامش پیداست، بر تمرکز بر احساسات جسمی تاکید دارند.
در تمرکز حسی، ابتدا سکس مد نظر نیست و به کنار گذاشته می شود. ابتدا تمرکز بر روی لمس کردن، برقراری ارتباط و آگاهی است و در این مرحله هر دو نفر به بده و بستان می پردازند، چیزهایی را از شریک جنسی خود دریافت می کنند وبه او ارائه می دهند. هدف از این تمرین ها این است که حس خودشناسی جنسی در همسران افزایش یابد و درک بهتری از اینکه چه چیزهایی حس خوبی را به شریک جنسی او انتقال می دهند، ایجاد کند.
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که انسان ها تغییر می کنند و روابط نیز تغییر می کنند پس چرا در سکس تغییر ایجاد نکنیم. بسیاری از افراد این تغییرات طبیعی در زندگی جنسی را در طول زمان دشوار می یابند و این یکی از دلایلی است که موید این است که هوش جنسی مقوله ی بسیار مهمی است.
انسان ها موجوداتی لذت طلب خلق شده اند. تحریک جنسی بخشی از طبیعت انسان هاست و نیاز هست که انسان ها به سکس به عنوان ویژگی ای از سرزندگی و نشاط که فراتر از تکنیک های مربوط به سکس می باشد، نگاه کنند. هوش جنسی به شیوه های مختلف و در زمان های مختلف برای زندگی ما مفید است.
کلاین اظهار می دارد که این هوش در ۲۰ سالگی ما را به جستجو در عالم سکس وا می دارد؛
در ۳۰ سالگی موجب می شود که به جستجوی شریک جنسی بپردازیم و رابطه ی جنسی داشته باشیم؛ در ۴۰ سالگی موجب می شود تغییرات را تحمل کنیم و با آن ها سازگار شویم؛ در ۵۰ سالگی موجب می شود که با سکسِ دوران جوانی خداحافظی کنیم و در ۶۰ سالگی و سنین بالاتر به ما کمک می کند که روش های جدیدی برای سکس خلق کنیم.