۱۲ پیشرفت بزرگ در حوزه تکنولوژی که در جریان جنگ جهانی اول رخ دادند
دنیای جنگ بدون شک تاریک و وحشتناک است و کسی دوست ندارد در آن گرفتار شود. جنگ بلایی خانمانسوز است که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان آن افراد بیگناه هستند؛ برای تایید این ادعا کافی است نگاهی به اطرافمان بیندازیم. اما در کمال تاسف پدیده ی شومی مانند جنگ ارتباط تنگاتنگی با پدیده ای مفید به نام علم و تکنولوژی دارد و کشورها برای نشان دادن قدرت خود و پیروز شدن در جنگ های احتمالی به شدت از علم و تکنولوژی در ساخت جنگ افزار استفاده می کنند. گاهی هدف از یک اختراع یا ابداع روشی تازه در یک موضوع خاص کمک به بشریت و رفاه انسان ها باشد اما در نهایت آن اختراع به ساخت وسیله ای برای کشتار انسان ها تبدیل می شود.
بنابراین نمی توان تکنولوژی و علم را برای همدستی و کمک به جنگ و خونریزی مورد نکوهش قرار داد. همه کم و بیش با جنگ جهانی اول و خسارات هولناک آن آشنا هستیم اما نکته ی جالب در مورد این جنگ آن است که روش جنگیدن در جنگ جهانی دوم نسبت به جنگ های قبل از آن دچار تغییرات شگرفی شده بود که بیشترین نقش در این تغییر را تکنولوژی ایفا می کرد. سلاح های جدیدی در این جنگ مورد استفاده قرار گرفت که تا آن زمان بی سابقه بود و کسی آن ها را ندیده بود. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با ۱۲ تکنولوژی زمان جنگ جهانی دوم که در آن دوران بسیار پیشرفته بوده و برای اولین بار در حوزه ی جنگ مورد استفاده قرار می گرفتند آشنا کنیم. با ادامه ی متن همراه باشید.
۱- تانک
در سال ۱۹۱۴، جنگ در حال حرکت و پویا که خیلی از سیاستمداران و جنگ سالاران اروپایی انتظار آن را داشتند به یک جنگ فرسایشی و راکد در خاکریزها و تونل ها تبدیل شده بود که هیچ طرفی امکان برد نداشت. با وجود مسلسل های متعددی که از خاکریزها و تونل های نظامیان حمایت می کرد هرگونه حمله ی مهاجمان به قتل عام آن ها منجر می شد. در واقع سربازان مهاجم قبل از این که به نزدیکی خندق های دشمن برسند توسط مسلسل ها قلع و قمع می شدند. در آن دوران صنعت خودرو با شروع قرن جدید به شدت در حال پیشرفت بود و نظامیان به سرعت متوجه شدند که این وسیله ی نقلیه ی جدید می تواند بن بست را در میدان های نبرد بشکند.
از این رو این وسیله را کمی تقویت کرده و با افزایش توان مقاومت لایه ی بیرونی خودرو در مقابل گلوله مسلسل های سبک می توانستند به راحتی و بدون هیچ تلفات انسانی خود را به خطوط دشمن برسانند. در نهایت با قرار دادن تعدادی مسلسل در این خودرو و جایگزین کردن چرخ های لاستیکی و فلزی با زنجیرها برای عبور از عوارض خشن و پستی و بلندی ها، یک جنگ افزار مخوف جدید به نام تانک اختراع شد. اولین تانک «بریتیش مارک ۱» (British Mark I) نام داشت که در سال ۱۹۱۵ طراحی شده و در سپتامبر سال ۱۹۱۶ در جبهه ی «سومی» (Somme) وارد میدان نبرد گردید. بلافاصله فرانسوی ها با ساخت تانکی با نام «رنو اف تی» (Renault FT) که شکلی مشابه تانک های کنونی داشت خود را نشان دادند.
آلمانی ها علی رغم مهارتشان در ساخت تانک های قدرتمند و سریع در جنگ جهانی دوم، در جنگ جهانی اول در این زمینه موفق نبودند و تنها ۲۱ تانک سنگین، کم تحرک و با قدرت مانور پایین با نام «A7V» تولید کردند.
۲- شعله افکن
اگر چه در میانه ی هزاره ی دوم سربازان بیزانس و چینی ها در زمینه ی ساخت تجهیزاتی برای پرتاب کردن آتش به سمت دشمن پیشرفت های زیادی کرده بودند اما ساخت اولین شعله افکن مدرن در سال ۱۹۰۱ توسط یک آلمانی به نام ریچارد فیدلر انجام شد و این وسیله توسط ارتش این کشور برای اولین بار در سال ۱۹۱۱ مورد استفاده قرار گرفت. کاربرد واقعی و موثر این سلاح تنها در دوران جنگ خندق ها و در زمانی که نبردها به بن بست رسیده بود مشخص شد.
در آن دوران اگر نیروهای مهاجم در تعداد فراوان به خطوط دشمن حمله می کردند، سربازان دشمن به درون حفره هایی که در کناره ی این خندق ها کنده بودند خزیده و از بین بردن آن ها سخت می شد. شعله افکن، برخلاف نارنجک، می توانست نیروهای دشمن را به اصطلاح «بی اثر» کند و زنده زنده بسوزاند بدون اینکه به ساختار حفره ها آسیبی برساند که بعداً می توانست مورد استفاده ی نیروهای مهاجم قرار گیرد. این سلاح آتشین برای اولین بار در سال ۱۹۱۵ در جبهه ی «وردن» (Verdun) توسط نیروهای آلمانی مورد استفاده قرار گرفت.
۳- گازهای سمی
در طول جنگ جهانی دوم گازهای سمی توسط هر دو طرف نبردها مورد استفاده قرار گرفت که نتایج فاجعه باری را نیز در پی داشت. برای اولین بار، نیروهای آلمانی در ۳۱ ژانویه سال ۱۹۱۵ در نبرد «بولیموف» (Bolimov) از گاز سمی زایلیل بروماید (xylyl bromide) یا متیل بنزیل بورماید که در گلوله های خمپاره قرار داده شده بود علیه نیروهای روسی استفاده کردند اما به دلیل سرمای شدید هوا در منطقه این گاز یه سرعت منجمد شده و کارآیی خود را از دست داد. اولین استفاده ی موفقیت آمیز از گاز سمی در ۲۲ آوریل ۱۹۱۵ در نزدیکی منطقه ی «ایپر» (Ypres) در فرانسه رخ داد که در این مورد نیروهای آلمانی با استفاده از کپسول های بزرگی گاز کلرین را روی سربازان فرانسوی که در داخل خندق هایشان پناه گرفته بودند ریختند.
در نتیجه نیروهای مداقع فرانسوی فرار کردند و این استفاده از گازهای سمی باعث پیروزی قابل توجه و قطعی نشد زیرا نیروهای زمینی آلمانی بسیار کند عمل کرده و پس از اینکه گاز از بین رفت نیروهای متفقین بار دیگر کنترل مواضع قبلی خود را به دست گرفتند. بعد از مدت کوتاهی نیروهای متفقین نیز به استفاده از گازهای سمی روی آوردند و در طول سال های باقیمانده ی جنگ هر کدام از طرفین مواد شیمیایی خطرناک تر و کشنده تری را تولید می کردند که تاثیر ماسک های گاز که اخیراً ساخته شده بود را از بین ببرند. در نهایت نتیجه ی تمامی این اقدامات تنها رنج و مشقت سربازان بود و تاثیری زیادی در نتیجه ی نبردها نداشت و البته تغییری نیز حاصل نشد.
۴- گلوله های رسام
در حالی که جنگ جهانی دوم در سال های پایانی خود به جنگی فرسایشی و بی نتیجه تبدیل شده بود، نبرد در شب نیز به شدت بی ثمر انگاشته می شد زیرا در واقع سربازان نمی دیدند که به چه چیزی شلیک می کنند. انگلیسی ها با ساخت گلوله های رسام (tracer bullets) نبرد در شب را آسان تر کردند. در واقع این گلوله ها مقداری مواد قابل اشتعال همراه خود داشتند که یک رد فسفری رنگ را در هنگام شلیک و در طول مسیر از خود به جای می گذاشت.
اولین مورد استفاده از این گلوله ها در سال ۱۹۱۵ با موفقیت چندانی همراه نشد زیرا ردی که این ترکیب فسفری از خود به جای می گذاشت بسیار نامنظم و متغییر بوده و تنها تا ۱۰۰ متر ادامه داشت. اما دومین نسخه از این گلوله ها با نام «.۳۰۳ SPG Mark VIIG» که در سال ۱۹۱۶ ساخته شد یک نور سبز- سفید مداوم و روشن از خود به جای می گذاشت که به خوبی دیده می شد. علاوه بر این، گلوله های رسام کاربرد دیگری نیز داشتند و آن این که به خاطر ترکیبات اشتعال زای خود می توانستند هیدروژن را منفجر کنند و بعدها برای منفجر کردن زپلین های آلمانی که بریتانیا را به شدت تهدید می کردند مورد استفاده قرار گرفتند.
۵- چرخ دنده ی قطع کننده
در آغاز جنگ جهانی اول تنها یک دهه از ساخت هواپیماهای نسبتاً مدرن می گذشت. اگر چه در همین مدت کوتاه نیز از این پلتفرم دارای قدرت پرواز برای بمباران مواضع دشمن استفاده می شد اما استفاده از مسلسل در هواپیماها با مشکل همراه بود زیرا گلوله ها معمولاً به پره های پروانه ی جلو هواپیماها برخورد می کردند. برای اولین بار نیروهای ایالات متحده از مسلسل در داخل هواپیمای جنگی استفاده کردند که در واقع در زیر هواپیما قرار داشت و به استفاده از یک بند چرمی به سمت زمین نشانه گرفته می شد. فردی که در کنار خلبان هواپیما می نشست وظیفه ی شلیک و کنترل این مسلسل را بر عهده داشت. چنین پلتفرمی برای نبردهای هوایی ایده آل نبود و با مشکلاتی همراه بود از جمله اینکه باید دو نفر در داخل هواپیما به صورت همزمان روی آن متمرکز می شدند.
راه حل دیگر این بود که مسلسل را بالای سر خلبان نصب کرد تا گلوله ها به پره های پروانه برخورد نکنند اما این روش نیز هدفگیری را بسیار سخت می کرد. بعد از این که یک مهندس سوییسی به نام فرانتس اشنایدر اختراع خود با نام «چرخ دنده ی قطع کننده» (interrupter gear) در سال ۱۹۱۳ به ثبت رساند، نسخه ی کامل تری از آن توسط یک طراح آلمانی به نام آنتونی فوکر ارائه شد که همگام کننده (synchronizer) ی آن روی دندانه قرار گرفته و به محور پروانه وصل می شد که به مسلسل این امکان را می داد که در حالی که پروانه ی هواپیما در حال گردش بود از میان پره ها شلیک کند. نیروهای نظامی آلمانی در ماه می سال ۱۹۱۵ از اختراع فوکر استفاده کردند و نیروهای متفقین نیز بلافاصله نسخه های خود از این چرخ دنده ی قطع کننده را ساختند. اشنایدر بعدها فوکر را به دزدیدن ایده ی خود متهم کرد.
۶- کنترل ترافیک هوایی
در اولین روزهای پرواز، وقتی که هواپیما از زمین بلند می شد خلبان آن دیگر هیچ ارتباطی با دنیای زمینی نداشت و هیچ اطلاعاتی به او نمی رسید مگر از طریق سیگنال های تصویری مانند پرچم ها و چراغ هایی که در روی زمین قرار داشتند. این وضعیت در نتیجه ی تلاش های ارتش ایالات متحده تغییر کرد که اولین بیسیم های دوطرفه را در طول دوران جنگ جهانی دوم روی هواپیماهای خود نصب کرده ومورد استافاده قرار دادند. البته آمریکایی ها این کار را قبل از ورودشان به جنگ انجام داده بودند.
توسعه ی این تکنولوژی در سال ۱۹۱۵ در سن دیگو آغاز شد و در سال ۱۹۱۶ مهندسین پروازی موفق شدند پیامی رادیویی را تا مسافت بیش از ۲۲۰ کیلومتر ارسال کنند. بدین ترتیب ارسال پیام های رادیویی بین خلبانان و پایگاه های پروازی و همچنین بین خلبانانی که در هوا بودند امکان پذیر شد. بدین ترتیب در سال ۱۹۱۷ برای اولین بار صدای یک انسان از یک بیسیم موجود در هواپیما به پایگاهی در زمین ارسال گردید.
۷- بمب های زیرآبی
در طول جنگ جهانی اول حمله ی زیردریایی های یوبوت (U-boat) آلمانی به کشتی های باربری متفقین باعث غرق شدن میلیون ها تن محموله و کشته شدن ده ها هزار ملوان و غیرنظامی شده بود. به همین دلیل متفقین تصمیم گرفتند راهی برای مبارزه با زیردریایی های خبیث دشمن پیدا کنند. راه حل استفاده از بمب های عمقی بود که در واقع از عرشه ی کشتی ها به وسیله ی پرتاب کننده یا هر وسیله ی دیگری در آب رها می شد. این بمب ها یک منفجرکننده ی هیدرواستاتیک داشت که عمق آب را بررسی می کرد و سپس بمب را منفجر می نمود تا آسیبی به خود کشتی نرسد.
بعد از این که ایده ی ساخت چنین بمبی در سال ۱۹۱۳ مطرح گردید، اولین بمب زیردریایی با نام «Type D» در ژانویه سال ۱۹۱۶ توسط واحد اژدر و مین نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا ساخته شد. اولین زیردریایی یوبوت آلمانی با نام «U-68» در ۲۲ مارس ۱۹۱۶ توسط بمب زیردریایی بریتانیایی ها غرق شد.
۸- هیدروفون
البته در آن دوران استفاده از امواج صوتی برای پیدا کردن محل یوبوت ها کمک بسیار بزرگی بود که در واقع نیاز به میکروفونی داشت که در زیر آب نیز کار می کرد و به آن «هیدروفون» (hydrophone) یا آب آوا سنج گفته می شد. اولین هیدروفون در سال ۱۹۱۴ توسط رجینالد فسندن که مخترعی کانادایی بود اختراع شد. وی در واقع پس از فاجعه ی غرق شدن تایتانیک به دنبال راهی برای موقعیت یابی کوه های یخی در زیر آب می گشت و این وسیله ی جدید کمک بزرگی در این مورد بود هرچند نمی توانست مسیر حرکت شیء زیر دریا را مشخص کند و تنها فاصله ی آن را اعلام می کرد.
هیدروفون بعدها توسط یک فرانسوی به نام پل لنگوین و یک روسی به نام کنستانتین چیلوفسکی توسعه یافت. تلاش های این دو باعث شد مبدلی فراصوتی ساخته شود که بر پایه ی پیزوالکتریک (piezoelectricity) یا برق فشاری کار می کرد. همچنین با استفاده از ذخیره ی الکتریکی که در مواد معدنی خاصی وجود داشت این کار امکان پذیر می شد. در واقع لایه ای از کوارتز بین دو صفحه ی فلزی قرار می گرفت که با کوچکترین تغییرات در فشار آب که در نتیجه ی امواج صوتی موجود در آب به وجود می آمد عکس العمل نشان می داد و این روش به فرد امکان می داد که مسافت و مسیر حرکت شیئی که در زیر آب حرکت می کرد را تشخیص دهد.
هیدروفون اولین یوبوت را در آوریل سال ۱۹۱۶ شکار کرد. نسخه های پیشرفته ی بعدی که توسط متخصصان آمریکایی ساخته شده بود می توانست یوبوت های آلمانی را در فاصله ی ۴۰ کیلومتری نیز شناسایی کند.
۹- ناوهای هواپیمابر
اولین باری که یک هواپیما از یک کشتی در حال حرکت برخاست ماه می سال ۱۹۱۲ بود که طی آن یک افسر خلبان بریتانیایی به نام چارلز رامنی سامسون سوار بر یک هواپیمای دو باله پانتون کوتاه مدل S.27 از روی سطحی شیب دار روی عرشه ی کشتی «HMS Hibernia» در خلیج ویموث (Weymouth Bay) به پرواز درآمد. با این وجود کشتی هیبرنیا یک ناو هواپیمابر واقعی نبود زیرا هواپیماها نمی توانستند روی عرشه ی آن فرود بیایند. در واقع هواپیماها باید در آب فرود آمده و سپس به روی عرشه منتقل می شدند که باعث شده بود فرآیند فرود هواپیماها بسیار طولانی و نامناسب باشد. اولین ناو هواپیمابر واقعی «HMS Furious» نام داشت که ناوی با طول حدود ۲۴۰ متر و دو توپ ۱۸ اینچی بزرگ بود اما در نهایت متخصصان نیروی دریایی بریتانیا دریافتند که این توپ ها چنان بزرگ و قدرتمند هستند که لرزش حاصل از شلیک آن ها می تواند ناو را به چند قطعه تقسیم کند.
بدین ترتیب آن ها برنامه های خود را تغییر داده و ناوی ساختند که سطح صاف بلندی داشت و هواپیماها هم می توانستند از روی عرشه ی آن بلند شوند و هم فرود بیایند. همچنین برای این که مکان بیشتری برای بلند شدن و فرود هواپیماها وجود داشته باشد در زیر این عرشه آشیانه هایی تعبیه شد که امروزه نیز به همان شکل در ناوهای هواپیمابر مدرن وجود دارد. فرمانده ادوارد دانینگ اولین خلبانی بود که یک هواپیما را روی کشتی در حال حرکت فرود آورد و این کار را با فرود یک هواپیمای ملخ دار «Sopwith Pup» روی عرشه ی ناو «HMS Furious» در ۲ آگوست سال ۱۹۱۷ انجام داد.
۱۰- هواپیمای بدون سرنشین
اولین هواپیمای بدون خلبان در سال های ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ توسط دو مهندس و مخترع در نیروی دریایی ایالات متحده به نام های المر اسپری و پیتر هویت ساخته شد که در واقع در ابتدا آن را به عنوان یک بمب هوایی طراحی کرده بودند و اولین نوع از موشک های کروز امروزی به شمار می آمد. هواپیمای بدون سرنشین و اتوماتیک هویت- اسپری (Hewitt-Sperry Automatic Aircraft) کمی بیش از ۵٫۵ متر طول و تنها ۷۹ کیلوگرم وزن داشت و با استفاده از تعدادی ژیروسکوپ و ارتفاع سنج برای تشخیص ارتفاع هدایت می شد. اولین هواپیمای بدون سرنشین در ۶ مارس ۱۹۱۸ در لانگ آیلند به پرواز درآمد.
در نهایت تکنیک هدف گیری و پرواز برای استفاده ی موثر در هدف قرار دادن کشتی های دشمن بسیار دقیق عمل نمی کرد. تلاش ها برای توسعه ی این هواپیماها در سال های پس از پایان جنگ جهانی اول نیز با قرار دادن سیستم کنترل رادیویی از راه دور روی آن ها ادامه داشت تا این که توسعه ی آن ها در نیروی دریایی ایالات متحده در سال ۱۹۲۵ ناتمام گذاشته شد.
۱۱- دستگاه های عکسبرداری اشعه ایکس سیار
با وجود میلیون ها سربازی که از زخم های دردناک و کشنده رنج می بردند نیاز شدیدی به یک دستگاه پیشرفته ی جدید در حوزه تشخیص و درمان در طول جنگ جهانی اول وجود داشت. در آن دوران دستگاه های عکسبرداری اشعه ایکس وجود داشت اما هم دارای حجم زیادی بوده و هم به دلیل ظرافت، جمل و نقل آن ها ممکن نبود. ماری کوری با شروع جنگ ایستگاه های عکسبرداری اشعه ایکس سیاری را برای سربازان فرانسوی راه اندازی کرد و در اکتبر سال ۱۹۱۴ اولین دستگاه های اشعه ایکس را بر روی خودروهای سبک و نیمه سبک در خطوط مقدم نبرد نصب نمود.
در انتهای جنگ جهانی دوم ۱۸ دستگاه از این «خودروهای رادیولوژی» (radiologic cars) یا «کوری های کوچک» (Little Curies) در میدان های نبرد حضور داشتند. حتی یک مخترع آمریکایی- آفریقایی به نام فردریک جونز موفق شد یک دستگاه اشعه ایکس قابل حمل کوچک تر را در سال ۱۹۱۹ اختراع کرد. جونز مخترع سرشناسی بود و از دیگر اختراعات او می توان به سیستمهای منجمد سازی و سردخانه ای، سیستم های تهویه و ماشین های چمن زن گازوئیلی خودکار اشاره کرد.
۱۲- نوارهای بهداشتی
زنان همواره در طول تاریخ برای حل مشکل عادت ماهیانه خود سعی می کردند که از لباس های زیر یک بار مصرف یا قابل شستشو استفاده کنند، حتی در دوران مصر باستان برای این موضوع از برگ های نرم پاپیروس استفاده می شد. اما استفاده از نوارهای بهداشتی امروزی با ساخت یک ماده ی نواری سلولزی در طول جنگ جهانی دوم میسر شد و کمی قبل از آن پرستاران فرانسوی یک بانداژ سلولزی جاذب و تمیز را ساخته بودند که نسبت به بانداژهای قبلی بهتر و ایمن تر بود. پرستاران بریتانیایی و آمریکایی نیز به سرعت از این نوارهای بهداشتی جدید استفاده کردند و ساخت آن ها به سرعت و به صورت صنعتی در ایالات متحده آغاز شد.
در سال ۱۹۲۰ شرکت کیمبرلی-کلارک اولین نوار بهداشتی تجاری را با نام «کوتکس» (Kotex) که از ترکیب ابتدای دو واژه ی «cotton»به معنای کتان و «texture» به معنای پارچه ساخته شده بود تولید کرد. اما فروش و رواج این نوارهای بهداشتی در ابتدا با مشکلاتی همراه بود زیرا تبلیغات در مورد آن مانند دیگر کالاها امکان پذیر نبود. تا این که در سال ۱۹۲۶ شرکت مونتگومری وارد با قرار دادن نوار بهداشتی در کاتالوگ مشهور خود این تابو را شکست.