نبرد خندقها؛ تاکتیک نظامی جنگ جهانی اول که به کابوس خوفناک سربازان تبدیل شد
در طول جنگ جهانی اول هزاران کیلومتر خندق و خاکریز ساخته شد تا سربازان از تیررس تیراندازی های دشمن در امان باشند اما زندگی در این خندق ها به این سادگی نبوده و در برخی از موارد از بودن در فضای آزاد نیز خطرناک تر بنظر می رسید. وقتی که ژنرال ویلیام تکومسه شرمن از فرماندهان نیروهای متحد در دوران جنگ داخلی ایالات متحده گفت: “جنگ جهنم است”، منظور او از جنگ در معنای عام و کلی آن بود اما تعریف او از جنگ با جنگ در خندق های جنگ جهانی اول همخوانی کاملی داشت. در واقع کندن خندق در میدان نبرد از تاکتیک های رزمی دوران جنگ داخلی ایالات متحده بود. این خندق ها بسیار طولانی و عمیق بوده و به عنوان سنگرهایی دفاعی مورد استفاده قرار می گرفتند و بیشترین استفاده از آن ها در جنگ جهانی اول شکل گرفت.
بدین ترتیب در جنگ جهانی اول، نبرد خندق ها و سنگرها از مهم ترین مولفه های میدان نبرد بوده که بسیار سخت و طاقت فرسا و به عبارتی «جهنمی» بود. از این خندق ها به طور عمده در جبهه غربی استفاده می شد. به عبارت بهتر می توان گفت که حفر خندق به عنوان یک سنگر دفاعی در طول جنگ جهانی اول ابتدا در جبهه غربی صورت گرفت که به منطقه شمال فرانسه و بلژیک محدود شده بود. در این جبهه نبرد بین نیروهای آلمانی از یک طرف و نیروهای فرانسوی، بریتانیایی و بعدها آمریکایی از طرف دیگر در جریان بود. با این وجود استفاده از خندق در میدان نبرد ایده نظامی تازه ای نبود. قبل از اختراع سلاح گرم و توپخانه، از این خندق ها به عنوان سپر دفاعی در برابر حمله دشمنان استفاده می کردند که از آن میان می توان به حفر خندق در اطراف قلعه ها اشاره کرد.
اما با ورود سلاح های گرم مدرن به میدان نبرد، از خندق استفاده های بیشتر و مهم تری شد. خندق های طولانی و باریک در خطوط مقدم نبرد ساخته می شد تا سربازانی که گاه هفته ها در آن ها سنگر می گرفتند را از گزند مسلسل ها و توپخانه دشمن در امان نگه دارند. علاوه بر این با توجه به استفاده گسترده از گازهای شیمیایی در طول جنگ جهانی اول، این خندق ها تا حدودی سربازان را در برابر این عوامل مرگبار حفظ می کردند. اگر چه قرار گرفتن در معرض گازهای شیمیایی با کاربرد نظامی مانند گاز خردل به شدت کشنده بود اما گازهای سمی به کار گرفته شده در طول جنگ جهانی اول عموماً خاصیت مرگباری زیاده نداشته و هنوز بسیار ضعیف بودند. از این رو خندق به سربازان امکان می داد که زمان بیشتری برای اتخاذ کردن دیگر تمهیدات دفاعی مانند گذاشتن ماسک داشته باشند.
تلفات سنگین جنگ خندق ها
در طول جنگ جهانی اول، حملات نیروهای پیاده نیز از همین خندق ها آغاز می شد و سربازان با قرار دادن سرنیزه هایشان روی سلاح خود از خندق بالا رفته و به سمت نیروهای دشمن حمله ور می شدند. بدین ترتیب سربازان مهاجم وارد منطقه ای بین دو نیروی متخاصم می شدند که از آن با نام « سرزمین بی صاحب» (no man’s land) یاد می شد. بدین ترتیب سربازان معمولاً در یک خط واحد و مستقیم و زیر رگبار توپخانه و مسلسل های نیروهای دشمن به سمت آن ها حمله ور می شدند. جای تعجب ندارد که این سبک حمله به ندرت موفقیت آمیز بود و در اکثر موارد با تلفات بی شمار همراه بود. بعدها حملات به طور شبانه و از همین خندق ها و با پشتیبانی توپخانه انجام می گرفت. آلمان ها خیلی زود در حمله شبانه از طریق خندق ها به مهارت خیره کننده ای دست یافتند.
در واقع آن ها تعدادی از سربازان زبده و آموزش دیده خود را به صورت شبانه به نقاطی از خطوط دفاعی دشمن می فرستاند که نقاط ضعف آن ها به شمار می رفت. اگر این نیروها موفق می شدند، به پشت خطوط دفاعی دشمن رفته و از پشت به آن ها حمله می کردند؛ در حالی که همرزمان آن ها به همان سبک متداول در تعداد زیاد از خندق ها خارج شده و از روبرو به سمت سنگرها حمله می کردند. خشونت و مرگبار بودن جنگ خندق ها در جنگ جهانی اول شاید به خوبی در نبرد سومه در سال ۱۹۱۶ در فرانسه دیده شود. در این نبرد در اولین روز نبرد، تنها ۶۰٫۰۰۰ نفر از نیروهای بریتانیایی کشته شدند.
بیماری و شوک ناشی از توپخانه در خندق ها
با توجه به نزدیک بودن سربازان حاضر در میدان نبرد و در این خندق های تنگ و عمیق، در میدان نبرد جنگ جهانی اول،بهداشت به ندرت مورد توجه قرار می گرفت و بیماری های عفونی مانند اسهال خونی، وبا و تیفوس به شدت متداول بوده و به سرعت به دیگران سرایت می کرد. سکونت طولانی مدت در خندق ها و تماس مداوم با رطوبت موجود در این خندق ها به بیماری موسوم به «پای خندق» منتهی می شد: بیماری دردناکی که در آن بافت های مرده رفته رفته یک یا هر دو پا را در بر می گرفت که گاهی اوقات چاره ای جز قطع کردن پاها وجود نداشت. «دهان خندق» نیز بیماری دردناک دیگری بود که بسیار شبیه عفونت لثه و بیشتر در اثر استرس ناشی از بمباران بی وقفه توسط توپخانه های دشمن ایجاد می شد.
از آن جایی که اغلب سربازان برای مدت های طولانی در داخل این خندق ها حضور داشته و دائماً زیر شلیک توپخانه های دشمن قرار داشتند نوعی شوک موسوم به «شوک خمپاره» در آن ها ایجاد شده بود که یک بیماری روانی ناتوان کننده بود و امروزه از آن با نام اختلال استرسی پس از سانحه یا ضایعه از آن یاد می شود. شاید ترکیب این فاکتورها که خود ناشی از استفاده گسترده از خندق ها در جنگ جهانی اول بود که باعث شد این جنگ به پرتلفات ترین جنگ تاریخ تا آن زمان تبدیل گردد. بر اساس برآوردها، از هر ۱۰ نفر یک نفر به طور قطع در چنین شرایطی جان خود را از دست می داد. جنگ خندقی بعدها در جنگ جهانی دوم و جنگ کره نیز تا حدودی مورد استفاده قرار گرفت اما بعد از آن دیگر استفاده از آن در میدان نبردهای بزرگ منسوخ شد.