مهمترین عامل بازیابی سلامت روان چیست؟
بر اساس یافتههای آنها «پذیرش خود» میتواند رابطه معنادار و مثبتی با افزایش رضایت از زندگی داشته باشد. این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که میزان رضایت از زندگی، یکی از مهمترین شاخصههای بهداشت روان است.
شیوا فرمانی شهرضا، پژوهشگر جهاد دانشگاهی استان البرز که مجری این پژوهش است، درباره طراحی و اجرای توضیح میدهد: هدف اصلی ما در این پژوهش این بود که سطح رضایت از زندگی را بر اساس مؤلفههای بهزیستی «ریف» در زنانی که دچار همسرآزاری شدهاند، بسنجیم. منظور اصلی از بهزیستی، بهتر زندگی کردن و به دنبال «بهتر بودن از پیش» است.
وی و همکارانش پیش از اجرای طرح اصلی، یک غربالگری اولیه در میان ۳۰۰ مُراجع به مراکز مشاوره و روانشناسی انجام دادهاند تا از موارد دچار همسرآزاری، اطمینان حاصل کنند. همسرآزاری در تعریف این پژوهشگران شامل هر گونه رفتاری است که به صورت عملی از سوی همسر یا شریک جنسی نسبت به زن صورت گیرد. این نوع خشونت دربردارنده بدرفتاری های جسمانی، جنسی و عاطفی است که عموماً توسط همسر یا شریک جنسی به منظور اعمال سلطه، اقتدار و تحکیم قدرت خود نسبت به زن به کار میرود.
در پژوهش آنان برای سنجش رضایت از زندگی، پنج مؤلفه بهزیستی شامل «خودمختاری»، «رشد شخصی»، «تسلط بر محیط»، «هدفمندی»، «ارتباط مثبت» و «پذیرش خود» در نظر گرفته شده است.
این محقق درباره نتایج پژوهش خود گفت: کسی میتواند هر روز از روز گذشته بهتر زندگی کند و نگاه سازنده داشته باشد که هیجانات مثبت را تجربه کند. اما زنان مورد مطالعه، همگی در دورانی که دچار همسرآزاری شدهاند، با نگاه منفی، میزان تجربههای ناخوشایند، افسردگی و اضطراب خود را نیز بالا بردهاند.
نتیجهگیری کلی وی و همکارانش در این پژوهش این بوده است که زنان دچار همسرآزاری، در زمان آزار نمیتوانند مثبتاندیش باشند و ارتباط سازنده برقرار کنند، این موضوع سطح رضایت از زندگی آنان را نیز کاهش داده است. اما آموزش و رواندرمانی مثبتگرا میتواند سطح مؤلفههای بهزیستی را در آنان بالا ببرد، در نتیجه به دنبال ارتقاء بهزیستی در این افراد، سطح رضایت از زندگی آن ها ارتقا خواهد یافت.
فرمانی شهرضا با اشاره به اینکه نتایج این پژوهش با یافتههای پیش از آن نیز همسوست، خاطرنشان کرد: نتایج آماری نشان داده است که رابطه مؤلفههای بهزیستی با رضایت از زندگی، مثبت و معنادار است و بیشترین مؤلفه در پیش بینی رضایت از زندگی، «پذیرش خود» بوده است. به این معنی که هرچه میزان پذیرش خود بیشتر باشد، به همان میزان رضایت از زندگی نیز افزایش پیدا میکند.
منظور از پذیرش خود در این تحقیق، این است که فرد بر خویش و تواناییهایش، آگاه باشد و این آگاهی را همانگونه که هست، بپذیرد. پذیرش خود در واقع یک خودآگاهی همراه با احساس شادی و رضایت است. به زبان دیگر افراد دارای سلامت و بهزیستی روانشناختی، ویژگیهای مانند عزت نفس، ارتباطهای اجتماعی گسترده، احساس کارآمدی و حس استقلال دارند، که این ویژگیها منجر به افزایش رضایت از زندگی در آنان میشود.
میتوان گفت بهزیستی عاملی است که ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی انسان را در جهات مثبت شکل میدهد. وقتی بهزیستی در فرد کاهش پیدا میکند، فرد به مرور دچار مشکلات روانی مانند احساس تنهایی، انزوا و افسردگی در زندگی میشود که کاهش کیفیت زندگی را به دنبال خواهد داشت.
افراد با احساسات بهزیستی بالا، هیجانات مثبت را تجربه میکنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند. درحالیکه افرادی با احساس بهزیستی پایین، حوادث و وقایع زندگیشان را نامطلوب ارزیابی کرده و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه میکنند.
بنابراین، رضایت از زندگی، بیانگر ارزیابی فرد از ابعاد مختلف زندگی است. شخصی که از زندگی خود رضایت بیشتری دارد احساس میکند که در حیطههای مختلف زندگی مانند تحصیل، شغل، خانواده و روابط بین فردی، به خوبی پیش میرود.