قسمخوردگان به پرچم امریکا چگونه جشنواره انقلابی برگزار کردند؟!
ریاست محترم جمهوری در سخنرانی خود و در پایان مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن گفت که هرکس سیاهنمایی کند، انقلابی نیست. ای کاش ایشان نگاهی هم به فیلمهای این جشنواره میانداختند یا از مشاوران خود کمک میگرفتند.
جشنواره امسال فیم فجر مانند دورههای قبلی این جشنواره، همچنان با ساختاری غیراستاندارد برگزار شد، به نحوی که بخشی از آن سبک برگزاری جشنوارههایی مانند ونیز، برلین و کن را دنبال میکند و بخش دیگری از اسکار کپیبرداری شده است.
در جشنوارهای مانند کن شش، هفت داور داریم که برای چهار، پنچ رشته محدود داوری میکنند، اما در مراسم اسکار که در ۲۴ رشته جایزه داده میشود، بیش از ۶ هزار نفر از اعضای آکادمی اسکار کار داوری را انجام میدهند و در هر رشته متخصصان آن رشته مسئولیت داوریها را برعهده دارند، اما در جشنواره فجر ما همان شش، هفت داور را داریم با حدود ۲۰ جایزه! امسال نیز با حضور ۴۴ فیلم در بخش مسابقه اقدامی بیسابقه در ساختار این نوع جشنوارهها با آن تعداد محدود داور محسوب شد و داورها مجبور شدند تعداد زیادی به اندازه دو برابر معمول فیلم را تماشا کرده و داوری کنند.
به نظرم به جز چند فیلم، اکثر آثار جشنواره سی و پنجم را فیلمهای به شدت ضعیف غیراستاندارد تشکیل میداد که حتی زیر خط فقر سینما بودند. این در حالی است که به قول خودشان فیلمهای مسئلهدار را از جشنواره کنار گذاشته بودند. ترکیب هیئت داوران جشنواره هم ترکیب غلطی بود. معمولاً در جشنوارههای معتبر، فیلمسازانی را به عنوان داور انتخاب میکنند که در یکی، دو سال قبل به خصوص سال پیش در این جشنواره درخشیده یا جوایزی گرفته باشند یا در عرصههای دیگر و سایر جشنوارهها به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرده باشند، ولی در هیئت داوری جشنواره امسال فجر افرادی بودند که حدود هفت، هشت سال اخیر و بعضاً از ۱۵ سال قبل اصلاً فیلمی نداشتهاند، چه برسد به اینکه فیلمشان جایزه گرفته باشد یا اثر قابلتوجهی ارائه کرده باشند.
اشتباه جشنواره این است که به جای تقدیر از سینماگران پیشکسوت آنها را داور جشنواره میکند! این نوع انتخاب عجیب هیئت داوری به داوریهای عجیب و نتایج عجیبتر منتهی شد.
داوریهای خیلی بدی را در جشنواره دیدیم مثل انتخاب فیلمی برای سیمرغ بهترین موسیقی متن در حالی که اصلاً فیلم موسیقی متن نداشت یا کاندیدا شدن فیلمی برای جلوههای ویژه که همه جلوه ویژهاش در یک صحنه باران یا برف خلاصه میشد!
از طرف دیگر مسئله دوتابعیتی بودن همین داوران جشنواره بود. فکر کنید افرادی که به پرچم امریکا یا کانادا قسم خوردهاند و متعهد شدهاند که حتی در زمان جنگ، زیر پرچم این کشورها و علیه دشمنان آنها بجنگند، مسئول برگزیدن فیلمهای جشنواره فیلم فجر به عنوان اصلیترین مراسم سینمایی انقلابی باشند که اصلیترین دشمن امریکا به شمار میرود!
این شاید جوکترین جوک سال باشد! از طرف دیگر متأسفانه با اینکه دولت نزدیک به چهار سال است که شعار امید میدهد، همچنان اغلب فیلمهای جشنواره فاقد هرگونه امید هستند و نگاه امیدوارانهای به زندگی نداشتند!
فیلمها پر از آدمهای فلکزده بود، فلاکت از سر و روی فیلمها میریخت، آدمها یا خودکشی میکردند یا به قتل میرسیدند، خانوادهها از هم پاشیده بودند یا در حال از هم پاشیدن بودند، فیلمها پر از صحنههای مرگ و قبرستان، پزشکی قانونی و بهشت زهرا بود! چگونه چنین فیلمهایی میتواند مخاطبانش را به آینده و زندگی امیدوار کند؟
ریاست محترم جمهوری در سخنرانی خود و در پایان مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن گفت که هرکس سیاهنمایی کند، انقلابی نیست. ای کاش ایشان نگاهی هم به فیلمهای این جشنواره میانداختند یا از مشاوران خود کمک میگرفتند و سیاهنمایی افراطی از جامعهای که آن همه آمارهای امیدوارکننده از آن ارائه کردند را قضاوت مینمودند.