در دعوای کودکان وظیفه بزرگتر ها چیست؟

به گزارش «بهداشت نیوز» والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند و اصلا نگران نباشند. آنها یاد خواهند گرفت که بالاخره “مساله” را حل کنند و روزی این مشکل را تمام کنند. این کار، آنها را برای آینده ای بهتر آماده میکند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است دخالت نکنید و به هیچ وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنید. مثال عده ای همیشه به فرزند کوچک تر میگویند که:«تو باید به برادر یا خواهر بزرگ تر خود احترام بگذاری. او بزرگتر است و نباید این طور برخورد کنی» یا به فرزند بزرگ تر میگویند که: «تو باید رعایت کنی، هر چه باشد تو بزرگ تر هستی و او کوچک تر است و ..» با این کار، کودک نسبت به والدین خود احساس منفی ای پیدا میکند و این ممکن است ابتدای یک بگومگو با والدین باشد و یا مقدمه ای بر لجبازی بیشتر با آنها. اگر جنگ و دعوای کودکان، به زدوخورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، آنها را از هم جدا کنید. بهتر است هر کدام از آنها نیم ساعت در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند. در این جا بهتر است حرف هر کدام را بشنوید، ولی قضاوت نکنید. هر دو باید بفهمند که کار آنها اشتباه بوده و میباید با صحبت مساله را حل میکردند. در بچههای کوچک تر، میباید همیشه گفت که اگر نفر دوم کار بدی کرده یا حرف بدی زده و.. نباید دعوا بشود و میباید به مادر یا پدر نفر دوم گفت تا مساله را بزرگترها حل کنند. ما به عنوان والدین، باید مراقب نوع درگیریهای خود در خانواده باشیم.
بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها میشود
کودکان از مشاهدههای خود، مطالب زیادی در ذهن ثبت میکنند. بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها میشود. در بعضی موارد، والدین، رفتار غلط را به کودک خود آموزش میدهند. مثال وقتی فرزندشان به خانه میآید و تعریف میکند کسی او را زده است، کودک را تحقیر میکنند و به او یاد میدهند که اگر کسی تو را زد، تو هم باید او را بزنی. با این کار، پرخاشگری را به کودک آموزش میدهند که کار غلطی است.
از آنجا که بیشتر خانوادهها، وعده شام را در کنار هم صرف میکنند، زمان مناسبی است که هر کدام از اعضا در مورد خودشان حرف بزنند. پدر و مادر میتوانند با بیان غیرمستقیم به کودکان خود بیاموزند که چگونه میتوان عصبانیت را کنترل کرد. در مورد بچههای کوچک، قصه خوانی یا عروسک بازی هم روش خوبی برای آموزش غیرمستقیم است. میتوان قصه ای را برای آنها در مورد اینکه چگونه مثال دو خرس بر سر کوزه عسلی دعوا کردند تعریف کرد و از کودک خواست قصه را ادامه دهد و راهی پیدا کند که دعوای دو خرس تمام شود. بعد میتوانیم راه حلی را که او بیان کرده با هم بررسی کنیم و ببینیم که راه درستی است یا نه؟ او از این کار نتیجه خودش را میگیرد.