حکمرانی سلبریتیها بر فضای مجازی/ فرصت یا تهدید؟
آیا واقعاً حضور چهرههای سلبریتیها در فضای مجازی توانسته باعث آگاهی بخشی شود؟، برای پاسخ این سوال با ما همراه شوید.
فضای مجازی در ایران، قصهای است پرحرف و حدیث و البته بسیار بحث برانگیز. از همان ابتدای ورود فضای مجازی، ایرانیها دل به آن بستند و به مرور شبکههای اجتماعی پربازدیدتر و به همین نسبت پرحاشیهتر شدند. در این میان، برای آنها که اسم و رسم و شهرت و معروفیتی داشتند، فضای مجازی تبدیل شد به محلی برای عرض اندام و تریبونی که با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. حرفهایی که در رسانههای رسمی جایی ندارند، در صفحات فضای مجازی است که امکان ظهور و بروز مییابند و بعضاً موج ایجاد میکنند؛ حرفهایی که گاهی از جنس واقعیت است و گاه از جنس تحریف و خطا؛ حرفهایی که یا از سر یک اشتباه و ندانم کاری منتشر میشوند یا هوشمندانه و هدفمند؛ حرفهایی که گاه باعث رفع بحران میشوند و گاه خود بحران زا از آب درمی آیند.
آیا واقعاً حضور چهرههای فرهنگی و هنری یا همان سلبریتیها در فضای مجازی توانسته باعث آگاهی بخشی نسبت به مسائل خرد و کلان جامعه بخصوص در بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی شود؟ یا بالعکس، فضا را بحرانی و متشنج کرده و تأثیر منفی داشته است؟ این پرسشی است که با برخی صاحبنظران درمیان گذاشتهایم.
نسبت به مراجع اجتماعی بیاهمیت و پرخاشگریم
شهرام گیل آبادی، مدیرعامل خانه تئاتر، کسی که با هنرمندان و سلبریتیهای زیادی در ارتباط است، عصر حاضر را سوپر تکنولوژی توصیف میکند. او در این مورد میگوید: «وجود شبکههای اجتماعی و فضای مجازی باعث میشود که آدمها تبدیل به مخاطب رسانه شوند. یعنی آدمها صداهای پیرامونشان را میشنوند و برداشت خود را دارند و در صفحات اجتماعی یا رسانههای شخصی خودشان را منتشر میکنند. به این دلیل با پدیدهای بهنام رسانههای نوظهورمواجهیم که نمیتوانیم با موقعیت رسانه سنتی تعریفش کنیم. رسانههای نوظهور باعث میشوند که آدمها خودشان مرجعیت رسانهای پیدا کنند. در چنین مواردی ما با رسانهای مواجهیم که توسط یک شخص اداره میشود و طبعاً او هم روایت خودش را از موضوعات مختلف دارد. باید بپذیریم که فصل رسانههای دولتی یا تمامیت خواه به سر رسیده و اساساً عصر رسانهای تغییر کرده است.»
او درباره نفوذ کلام سلبریتیها در جوامع مختلف میگوید: «درصد مرجعیت هنرمندان، ورزشکاران و اهل علم در جوامع دیگر بالاست. اما در ایران درصد مرجعیت هنرمندان و ورزشکاران بالاتر از مراجع دیگر اجتماعی است. به این خاطر است که اگر هنرمندی حرفی میزند گروهی از جامعه که طرفدار آن هنرمند هستند به آن توجه میکنند. پس نمیتوان مراجع اجتماعی را نادیده گرفت. حرفشان در جوامع متعدد نافذ است؛ بنابراین در بحرانهای اجتماعی و طبیعی در فضاهایی که کشور نیاز به حرکت دارد هر کسی نسبت به احساس وظیفهای که دارد، آن را تبدیل به کارکرد میکند.»
او که کارکرد رسانه را به ۵ دسته تقسیم میکند، توضیح میدهد: «کارکردهای اطلاع رسانی، آگاهی بخشی، نقد، تحلیل و کانسپتی از آینده پژوهی یا توجه به آینده است. مثلاً هر فردی معمولاً با یکی از این کارکردها در رسانه حرف میزند و روایتهای متعددی میتوانیم از یک موضوع داشته باشیم. این روایتها میتوانند اصالت و جذابیت داشته باشند.»
او اتفاقات اخیر در رسانه را نوعی هجمه علیه هنرمندان و اهل علم و نیز ورزشکارانی که مردم به آنها علاقه مندند، میداند و معتقد است که: «می توان در یک شبکه ارتباطی نقشهای کلان در رابطه با این افراد تعریف کرد و آن را تبدیل به فرصت کرد.»
گیل آبادی اقدامات اخیر نسبت به مراجع اجتماعی را پرخاشگرانه توصیف کرد و در ادامه افزود: «ما نسبت به مراجع اجتماعی بیاهمیت و پرخاشگریم و به آنها بیاعتناییم و فکر میکنیم که قدرت ندارند، اتفاقاً، چون از نظر مردم مخالف خوانی میکنند و گاهی هم درگیری پیش میآید، قدرت بیشتری هم میگیرند. پس مسئولان چارهای ندارند که آگاهانه با این مراجع اجتماعی برخورد کنند و هرگونه تهدید، تهمت و افترا به این مراجع اجتماعی باعث میشود کشور لطمه ببیند و مردم اعتمادشان سلب شود و مراجع اجتماعی قدرت بیشتری بگیرند و قدرتشان باعث میشود که آدمها به جای کشور قدرتمند شوند در حالی که ما میتوانیم کشور را قدرتمندتر کنیم. ما در جغرافیای بزرگ ایران باید به فکر توسعه کشور باشیم. اگر مردم تشتّت را ببینند جز اعتمادزدایی چیز دیگری دربرنخواهد داشت.»
موضع هنرمندان در بزنگاههای تاریخی
برخی صاحبنظران نیز معتقدند، هنرمندان بجز ایفای نقش هنری، تعهدی هم در قبال جامعه خود دارند و این در تمام دنیا مرسوم است.
دکتر طهمورث شیری، استاد جامعه شناسی در مورد موضعگیری سلبریتیهای جوامع دیگر میگوید که آنها جایگاه خود را دارند و اگر مثلاً له یا علیه هر کسی که بخواهند صحبت کنند و تأثیرخود را میگذارند. یعنی آنها یک رشد درونزا در عرصه هنر داشتهاند و تعامل هنر با جامعه و بحرانها و موضعگیریهایی که هنرمند میتواند درعرصههای مختلف داشته باشد برای آنها جا افتاده است. اما در کشور ما این جایگاهها هنوز جا نیفتاده است. برای همین وقتی سلبریتیها در ایران موضعگیری میکنند در بعضی جاها هدفمند است. گاهی واقعاً بحث همدردی است و، اما گاهی هم ورودشان صرفاً جنبه تظاهر پیدا کرده است؛ مگر آنهایی که به لحاظ شخصیتی سابقهای دارند و موضع گیریهایشان همواره ثبات داشته است.»
او در ادامه افزود: «مردم سلبریتیها را در شبکههای اجتماعی رصد میکنند. حافظه مردم خوب است و میدانند یک هنرمند در بزنگاههای تاریخی و در بحرانها و التهابات اجتماعی چه نقشی داشته و چقدر توانسته موضعگیریهای بخردانه و منطقی نشان دهد. از این رو، اگر بخواهد تغییر رفتار داشته باشد و موضعگیریهایش پر از نوسان و اعوجاج باشد، طبیعتاً مردم اینها را نمیپذیرند. در هرحال موضع بیشتر این سلبریتیها از ثبات رأی چندانی برخوردار نبوده و بیشتر تناقض گویی کردهاند.»
گروههای مرجع باید سواد رسانهای داشته باشند
فیلمهایی از افراد مشهوری در شبکههای اجتماعی پخش میشود که دقیقاً برشی کوتاه از یک سخنرانی بلند یا بخشهایی گزینشی است برای به چالش کشیدن و مشوّش کردن اذهان عمومی. ذهنهای خستهای که با دیدن چند دقیقه از یک فیلم به یک باور کاذب میرسند و آن را قارچ گونه منتشر میکنند.
همایون امیرزاده، رئیس مرکز روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد جایگاه هنرمندان و سلبریتیها در فضای مجازی و تأثیرات آنها میگوید: «جامعه نسبت به صاحبان و خالقان آثار فرهنگی و هنری و نیز کسانی که در حوزه فکر و اندیشه پیشگام هستند همیشه با چشم تکریم نگاه کرده است. در همه جوامع گروههای مرجعی وجود دارند که بهتر دیده میشوند و حرفشان بیشتر شنیده میشود و اثر کلام و حرفشان از سایر اقشار بیشتراست. اما ضرورت ارتقای سواد رسانهای برای مواجهه با فضای مجازی موضوع بسیار مهمی است. اگر بناست که هنرمندان وگروه مرجع ما در فضای بسیار متنوع و متکثر مجازی حضور پیدا کنند اگر سواد لازم در حوزه رسانه نداشته باشند، این حضور گاهی به تیغ دو لبه شباهت پیدا میکند. هم میتواند در دست یک جراح باشد یا در دست یک بزهکار که نتیجهاش بسیار متفاوت و متناقض خواهد بود. از اینرو گروههای مرجع باید همزمان به فرصتها و تهدیدهای این حوزه آگاهی کامل داشته باشند.
او در خصوص نقش این گروهها میگوید: «اگر بستر انتشار یک خبر یا توئیت بر اساس صحت خبر نباشد طبیعتاً جامعه را دچار اعوجاج میکند و زمینههای سوءاستفاده هم به وجود میآورد. باید بپذیریم فیک نیوزها جزو لاینفک فضای مجازی هستند. اخبار غیرمستند و غیرواقعی پمپاژ میکنند و تشخیص سره از ناسره دشوار میشود و خطر آن هم سطحی نگری و تحلیلهای غیردقیق است که مردم را از مسیر اصلی باز میدارد. حداقل انتظار این است که گروههای مرجع ما اسیر جاذبههای وسوسه برانگیز فضای مجازی نباشند.»
سرعت بالا و عمق کم
منصور ضابطیان، روزنامه نگار و مجری تلویزیون، اما نظری متفاوت دارد. او معتقد است: «فضای مجازی در ماهیت خود متفاوت است. سرعت در فضای مجازی طبعاً عمق تصمیمگیری را کم میکند و به همین خاطر اظهارنظرهای صریح و سریعی که بعضاً سلبریتیها انجام میدهند، بهخاطر ماهیت این رسانه است. قدیم اینطور نبود. اگر قرار بود فرد مشهوری در یک رسانه حرفی بزند، تحقیق و مطالعه میکرد وسریع تصمیم نمیگرفت. ماهیت ماجرا مشکلی ندارد. هرکسی آزاد است که اظهارنظر کند. منتهای مراتب فضای مجازی گاهی آدم را فریب میدهد و انسان را جوگیر میکند. انسان فکر میکند اطلاعاتی که به دستش رسیده موثق است. ما رسانه ایها همیشه تحقیق میکنیم و بعد اظهارنظر. ماهیت رسانه ماهیت جهان امروز است و خیلی هم این خطاها مهلک و بزرگ نیست. همانطور که یک سلبریتی اظهارنظر میکند و مردم شروع به شور و هیاهو میکنند جریانی هم هست که با همان شور و هیاهو آن را تکذیب میکند و این جنس رسانه است.»