تفاوت افسردگی و فرسودگی روانی در چیست؟
فرسودگی روانی و افسردگی میتوانند علائم مشترک زیادی داشته باشند٬ چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ عاطفی و افرادی که دچار آن هستند اغلب به راحتی به خاطر مسائل کوچک آزرده شده٬ حس میکنند کسی آنها را درک نکرده و یا برایشان ارزش قائل نمیشود.
اکثر ما نمیدانیم که فرسودگی روانی ناشی از کار٬ به خاطر افسردگی است. سوای این٬ در واقع ممکن است رئیستان آدم احمقی باشد٬ یا همکارانتان کارشان را به درستی انجام ندهند یا شاید کارتان کمی سخت باشد. پس لزومی ندارد هر روز آن را به جهنم تبدیل کنید. اما در همین ارتباط تحقیقات نشان میدهد که افسردگی و فرسودگی روانی ناشی از کار چندان هم بیشباهت به هم نیستند.
بزرگترین باور غلطی که دربارهی فرسودگی روانی وجود دارد این است که آن را منحصر به محیط کار میدانند. اصل مطلب این است که وقتی از کاری بیرون میآیید٬ ممکن است کمی احساس بهتری داشته باشید٬ در شرایطی که اگر افسردگی داشته باشید شاید بیشتر مواقع در حالت ملالت به سر ببرید. افرادی که دچار فرسودگی روانی هستند اغلب تمایلی ندارند که آخر هفتهها کمی به خودشان حال بدهند.
فرسودگی روانی و افسردگی میتوانند علائم مشترک زیادی داشته باشند٬ چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ عاطفی و افرادی که دچار آن هستند اغلب به راحتی به خاطر مسائل کوچک آزرده شده٬ حس میکنند کسی آنها را درک نکرده و یا برایشان ارزش قائل نمیشود. افرادی که فکر میکنند دچار فرسودگی روانی شدهاند معتقدند که چیزی که دچارش هستند آنقدر مهم و جدی نیست که بخواهند آن را افسردگی بنامند. اگر چنین بود٬ باید به دنبال روانشناس بگردند. متأسفانه بیشتر مشکلاتی که این افراد در سر کار با آن دست به گریبان هستند این است که وقتی بعد از گذراندن تعطیلات دوباره به کار برگشتند٬ مشکل سر جایش خواهد بود. در واقع باید گفت فرسودگی روانی نوعی بحران روانی در کارمندان و مرتبط با کار آنها است. میزان شدید فرسودگی روانی میتواند منجر به احتلالات روانی و جسمی شود.