امیدوارتر شدن هر چه بیشتر به زندگی

در عرصه ای که امثال ویلموس ژیگموند اروپایی تبار و راجر دیکینز آمریکایی و طی سال های اخیر امانوئل لوبزکی مکزیکی را به صنعت سینما ارزانی داشته، ظهور و کشف شدن دائمی فیلمبرداران قوی و مدیران تصویربرداری کارآمد و رسیدن تدریجی آنها به بالاترین مدارج حرفه شان چندان مسئله خاص و نوین و دور از انتظاری نیست و اگر روند و میزان این سر بر آوردن ها هر ماهه نباشد، لااقل هر سال یکی- دو پدیده تازه در حرفه فیلمبرداری به بالاترین درجات ارتقاء می یابند. در میان مردان شاخص این حرفه گریگ فریزر استرالیایی و مشهور و ساکن هالیوود سال ها است که عملکرد قابل قبولی دارد و تصویربرداری آثار موفقی چون «ستاره درخشان»، «۳۰ دقیقه بعد از نیمه شب» و «کشتن آنها با ظرافت» را برعهده داشته است. با این حال سال گذشته برای فریزر چیز دیگری بود زیرا هم فیلم «شیر» را که کاندیدای ۶ جایزه اسکار شد، تصویربرداری کرد (و یکی از این نامزدی ها برای فریزر بود) و هم مدیر فیلمبرداری کاری مانند «سرکش: یک داستان جنگ ستارگانی» بود که بیش از یک میلیارد دلار فروخت و از پرسودترین فیلم ها در واپسین هفته های سال ۲۰۱۶ و نخستین ماههای سال ۲۰۱۷ بود. اختصاص یافتن جایزه برترین فیلمبردار سال به فریزر به خاطر تصویربرداری هنرمندانه فیلم «شیر» نشان داد که او به بالاترین درجات حرفه اش رسیده و این جایزه را البته انجمن فیلمبرداران آمریکا به فریزر اهدا کرد و همسو با آن فریزر برنده چند جایزه قابل ذکر دیگر هم در گزینش های پایانی سال شد. با این اوصاف بد نیست بدانیم فریزر تجربه همکاری اش با گارت دیویس کارگردان «شیر» را چگونه توصیف می کند و درباره «سرکش» چه نظراتی دارد، هر چند جذب زود هنگام وی به پروژه این فیلم استاروارزی کمک کرد وی برخی تکنیک های در نظر گرفته شده برای تصویربرداری «سرکش» را ماهها زودتر حین تهیه «شیر» تمرین و بازبینی کند.
۳آقای فریزر، لابد سر و صداهای مثبت مرتبط با تهیه فیلم های «شیر» و «سرکش» و سهم چشمگیر شما در شکل گیری این موفقیت ها شما را به خواسته هایتان رسانده است.
– من فقط این را می دانم که موفقیت های هر دو فیلم برای تمامی اعضای گروههای تولید آنها دستاوردی مهم و ارزشمند بود. ما استرالیایی ها عادت داریم حتی توفیق های بزرگمان را کوچک کنیم تا در شکوه و جلوه گری های فزون تر از حد گرفتار نشویم و به کارمان لطمه نخورد اما شکی نیست که انتخاب من به عنوان نفر اول در میان فیلمبرداران سال ۲۰۱۶ توسط انجمن فیلمبرداران آمریکا بالاترین افتخاری بود که می توانست شامل حالم شود، بخصوص که اعضای این اتحادیه همان هایی هستند که آرای شان فاتحان اسکار را هم تعیین می کند. مهر تایید آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری بر کار آدمی به این خاطر که نهاد اهدا کننده اسکار است. بالاترین ارج گذاری بر کار ما در حرفه فیلمبرداری و سایر قسمت های مرتبط با فیلمسازی به حساب می آید.
۳فراموش نکنیم که امسال تعداد و موارد مرتبط با فیلمبرداری های نمونه و خوب و شاخص کم نبود و همین مسئله دستاوردهای شما را مهمتر جلوه می دهد.
– همین طور است و همین مسئله سبب شد با اشتیاق به مراسم اسکار بروم و اینکه جایزه به من تعلق گرفت، مسئله ای حیاتی نبود و اصلاً اساب تنزل درجات من و سایر بازنده های آن رقابت نشد. تمامی کاندیداهای این رده و زبده های کار فیلمبرداری این حسن و امکان را دارند که پیوسته از یکدیگر کار یاد بگیرند و مراحل تکوین کار خود را کامل تر کنند. این از خوش اقبالی من بود که چه در پروژه «شیر» و چه در «سرکش» با گروههایی حرفه ای کار می کردم. در این ارتباط لازم است حتماً از گارت دیویس یاد کنم زیرا سالها است که با او دوستی و همکاری می کنم و اصولاً این حرفه را به درستی می شناسد و مهارت های وی بود که سبب شد فیلم ذاتاً کوچک و محدود «شیر» این قدر بزرگ و موفق جلوه کند.
۳اما این اولین فیلم بلند گارت دیویس بود و «بالای دریاچه» کار قبلی او به رغم تمامی محسناتش فقط یک فیلم کوتاه بود.
– خب، من مدت ها است که او را می شناسم و در فیلم های مستند و کوتاه قبلی وی نیز مشارکت داشتم و می دانستم که توانایی هایش بسیار فراتر از کارهای کوتاه است. هیچ وقت یادم نمی رود که سال ها پیش در کنار یکدیگر فیلم های «سوپر ۸» و تیزرهای اطلاعاتی و تبلیغاتی برای صاحبان کالاها و یا شبکه های تلویزیونی می ساختیم.
۳«شیر» چگونه شکل گرفت؟
– همه چیز در این فیلم ساده و توام با شکلی آسان بود. این فیلم خط و خطوطی رویایی و خاص هم دارد و مثل یک قصه شیرین است که آدمی از خواندنش لذت می برد و امیدواری هر چه بیشتری به زندگی می یابد و این یک حسن بزرگ است. وقتی با بیشترین زحمات و با بودجه ای اندک کار را آغاز می کردیم اصلاً تصور نداشتیم با «شیر» به چنین دستاوردهایی برسیم.
۳چگونه توانستید با کمترین فاصله زمانی خودتان را از دنیای «شیر» به جهان کاملاً متفاوت «سرکش: یک داستان جنگ ستارگانی» انتقال بدهید؟
– برخلاف آنچه تصور می کنید کار روی هر یک از آنها بر روی دیگری هم اثرگذار بود. از آنجا که دوستانم در شرکت «لوکاس فیلم» مرا بسیار زود برای تصویربرداری «سرکش» انتخاب کردند این فرصت را داشتم که حتی در زمان تهیه «شیر» روی طرح های سرکش و نحوه تصویربرداری آن فکر و برنامه ریزی کنم و پایه های آن را تدوین نمایم. این در حالی است که در بسیاری از موارد فقط دو- سه هفته قبل از شروع تولید یک فیلم مدیر فیلمبرداری آن را انتخاب می کنند و در نتیجه آن فرد فرصت چندانی برای برنامه ریزی روی آن پروژه ندارد و فقط می کوشد با طرح های موجود تطابق یابد و با آنها یکی شود. من در زمان طولانی تا شروع کار «سرکش» این فرصت را یافتم که وسایل فنی در نظر گرفته شده برای آن فیلم را نیز چک و امتحان کنم و از آن دست بودند تکنولوژی های مدرن LED و شیوه فیلمبرداری ۶۵ میلی متری، مدتی طول کشید تا آن وسایل کامل و به من تحویل داده شوند ولی این امر سبب شد من تمامی آمادگی ذهنی لازم را برای تصویربرداری «سرکش» کسب کنم و به نقطه روشن فعلی برسم.
۳وسعت تصویربرداری در فیلم «سرکش» که به هر حال مربوط به فرانچیز عظیم استاروارز می شود لابد بسیاری از امور و روش های کاری را به شما تحمیل کرد.
– بله، ولی من از ابتدای کار می دانستم از من چه می خواهند و ادوات کاری ام چیست و برای رسیدن به اهداف مورد نظر استودیو باید کدامین راهها را طی کنم. دیاگرام ها کشیده شده و هر چیزی در سر جای اصلی اش قرار گرفته بود. این به معنای آسان بودن کارها نیست اما حسن قضیه این است که می توانید چارچوب های ذهنی مشخصی داشته باشید و در همان راستا کار و حرکت کنید و نگران چیزی هم نباشید. وقتی به چرخه تولید فیلمی وارد می شوید که با اکثر جزئیات و ملزومات آن آشنا هستید، احساس خوبی پیدا می کنید و بیلان کارتان بالا می رود. شاید کاملاً آزاد نباشید اما توجیه شده اید و همه چیز مشخص و مرتبط با یکدیگر و هدفمند است.