«کلیه» جوانان به جاذبههای گردشگری ایران اضافه شد
پایگاه خبری فردا نوشت: خدا رحمتت کند عزیزجان! همیشه میگفتی: «ننه پول خوشبختی نمیآره». حالا نیستی ببینی پول چطور خوشبختی میآورد و بیپولی بدبختی! نیستی ببینی که جوانان این شهر به خاطر همان پول چرک کف دست، حاضرند کلیه خود را بفروشند و پولدارها با پول سلامتی میخرند. دوران شما که از این حرفها نبود عزیزجان! دوران شما کسی به خاطر نان شب، اعضای بدنش را نمیفروخت، ولی حالا از کشورهای دیگر میآیند، پول میدهند و کلیه جوانان این کشور را مثل یک کالا میخرند و میبرند. عزیزجان کلیه جوانان این خاک هم این روزها به جاذبههای گردشگری ایران اضافه شده است!
هدیه ایثار!
زیباترین اسمی که میشود برای پرداخت پول به اهداکننده عضو گذاشت همین است؛ هدیه ایثار! در حال حاضر اگر یک نیازمند دریافت کلیه بخواهد از یک اهداکننده کلیه دریافت کند باید مبلغ چهارده میلیون تومان برای هزینههای مختلف به او بپردازد و یک میلیون تومان هم دولت به عنوان هدیه ایثار به این شخص پرداخت میکند! خب مشخص است با چنین شرایطی هیچگاه نمیتوان نظارت کاملی بر این مسئله داشت. بازار خرید و فروش کلیه در کشور، شاید به نوعی «شبه رسمی» شده باشد اما واقعیت این است که هنوز این بازار، رسمیت قانونی پیدا نکرده و آنچه تحت عنوان «هدیه ایثار» از سوی دولت به اهدا کننده کلیه پرداخت میشود، نتوانسته به این بازار آشفته جنبه قانونی ببخشد!
توافق پنهانی اهدا کننده و گیرنده کلیه که دور از چشم مسئولان انجمن حمایت از بیماران کلیوی صورت می گیرد، باعث شده تا بازار خرید و فروش این عضو حساس و حیاتی بدن، شکل غیرقانونی به خود بگیرد. تمامی این اتفاقات در حالی رخ میدهد که موضوع پیوند عضو از بیمار مرگ مغزی، چند سالی است که مطرح شده اما هنوز آنطور که مسئولان وزارت بهداشت انتظار دارند، فرهنگ اهدای عضو از بیمار مرگ مغزی در جامعه نهادینه نشده است.
وزیر بهداشت: همچنان مجبوریم سکوت کنیم!
وزیر بهداشت با عنوان این مطلب که بر سر دو راهی خرید و فروش کلیه قرار داریم، میگوید: «اگر مانع خرید و فروش کلیه شویم، عدهای از بین میروند. به نظر میرسد در این زمینه همچنان مجبوریم سکوت کنیم، چرا که در غیر این صورت برخی از هموطنان از بین میروند. از طرف دیگر از رسانهها تقاضا داریم که در جهت ترویج فرهنگ اهدای عضو تلاش کنند. در صورت ترویج فرهنگ اهدای عضو از مرگ مغزی و همچنین کمک سایر اعضای خانواده، میتوان بساط خرید و فروش کلیه را جمع کرد، چرا که بحث پیوند کلیه با سایر پیوندها نظیر پیوند قلب و ریه متفاوت است.»
دنیا هم از بازار خرید و فروش اعضای بدن ما آگاه شد!
اواسط پاییز امسال بود که بازار خرید و فروش کلیه در کشورمان، شهرت جهانی پیدا کرد؛ زمانی که خبر پیوند کلیه پیرمرد ۷۸ ساله مقیم امریکا در یکی از بیمارستانهای دولتی تهران به رسانههای امریکایی هم رسید. خبر این بود: «مردی ۷۸ ساله با پرداخت ۷ هزار دلار به جوان ۲۳ ساله ایرانی در این کشور پیوند کلیه انجام داده و با وضع جسمانی بسیار بدی بعد از پیوند کلیه به امریکا مراجعه کرده است.»
کمی بعد از اعلام این خبر پروفسور «گابریل دانویچ» استاد دانشگاه «یوسی ال ای» امریکا به رئیس انجمن پیوند اعضای خاورمیانه نامه نوشت و نسبت به این گونه پیوندها اعتراض کرد. او گفته بود: «وضعیت خرید و فروش کلیه در ایران نابسامان است و اینکه چرا این پیرمرد از فرزندانش کلیه نگرفته است؟.»
به فروش برای نیاز مالی اهدا نمیگویند
دکتر «علی ملک حسینی» رئیس انجمن پیوند خاورمیانه در واکنش به نامه «دانویچ» اعلام کرد: «خرید و فروش کلیه با افراد غریبه کاری کثیف و غیرانسانی است و حتی در کشورهایی مانند هند و پاکستان هم ممنوع شده است. در بین هزاران نفر فروشنده کلیه در کشور یک نفر ثروتمند هم نبوده بلکه همگی افراد فقیری بودند که از فشار فقر و از سر ناچاری کلیهشان را فروختهاند و بیتردید اهدای کلیه نکردهاند، بلکه کلیه خود را از سر فقر فروختهاند. مسئولان باید هر چه سریعتر به فکر چارهای اساسی برای حل این مشکلات که با آبروی کشور ارتباط مستقیمی دارد، باشند به همین خاطر در حال نوشتن نامهای به وزیر بهداشت هستیم تا هر چه زودتر نسبت به تهیه لایحهای برای وضع قانون منع خرید و فروش کلیه به غریبهها اقدام کنند.»
واسطه هایی که بیمار را با پول به ابتدای فهرست میآورند
آنطورکه پیرمرد ۷۸ سالهای ایرانی مقیم امریکا در مصاحبه با رسانههای امریکایی اعلام کرده، وی در امریکا به دنبال پیوند کلیه بوده و پزشکان آنجا به وی گفته بودند یا باید در فهرست انتظار پیوند کلیه از مرگ مغزی بماند و یا اینکه از یکی از دو فرزند پسرش کلیه بگیرد. اما وی راه سومی را بهواسطه داشتن شناسنامه ایرانی و نبود ممنوعیت خریدوفروش کلیه در ایران انتخاب کرده است. او همچنین در مصاحبهاش از جوانانی که در ایران از سر فقرو ناچاری صف کشیده بودند تا به وی کلیه دهند سخن گفته است. آنچه خبر پیوند کلیه پیرمرد ایرانی مقیم امریکا را پر اهمیت میکند چگونگی ارتباط این جوان اهدا کننده کلیه با این پیرمرد ۷۸ ساله است و اینکه چطور ممکن است یک گیرنده بدون آنکه در فهرست نوبت دریافت کلیه منتظر بماند یکدفعه اسمش از ته فهرست نوبت انتظار به بالای آن صعود میکند و با پرداختن ۷ هزار دلار یعنی چیزی حدود ۸ میلیون گرانتر از قیمت واقعی کلیه، در کمتر از چند روز پیوند شود و سریع به امریکا برگردد.
دلال ها، سایت رسمی هم دارند!
برای اینکه بیماران و فروشندگان کلیه زیاد هم اذیت نشوند، عدهای از دلالان حتی سایت هایی طراحی کرده اند که شما اگر خواهان خرید یا فروش کلیه هستید به راحتی در این سایت گروه خونی خود و مشخصات خودتان را اعلام میکنید تا این دلالان گرامی راحتتر بتوانند این معامله غیرانسانی را جوش بدهند! در صفحه اصلی یکی از این سایتها این متن نوشته شده است: «روی سخن ما با همه شماست چه شمایی که بازدید کننده اتفاقی این سایتی چه اون عزیز گرفتاری که مجبور شده برای رفع مشکلاتش عضوی از بدنش را بفروشه… خواهش من از همه شماست؛ لطفاً برای گشایش کار خودتون و بقیه این بندگان خوب و گرفتار خدا، آدرس این سایت را تو کانالها و گروهها و سایتها و وبلاگهاتون منتشر کنید شاید دعای همون یه نفری که مشکلش از این طریق حل بشه برای همهمون کافی باشه.»
حق با تو نبود عزیزجان!
از کی ما اینقدر مهربان شدیم؟ از چه زمانی توانستیم از آب گل آلود چنین ماهیهایی بگیریم؟ و چگونه وجدانمان اجازه میدهد که اینگونه از خرید و فروش جان مردم سود به دست بیاوریم؟
عزیزجان! تو خوب بودی و فقط خوبیها را دیدی! تو خوب بودی و فقط میدیدی که اگر یک مشکلی برای یک انسان پیش میآید همه دست به دست هم میدهند تا آن مشکل را حل کنند. تو با دنیایی که آدمهایش حتی برای کسی که با مرگ دست و پنجه نرم میکند هم نقشه میکشند بیگانه بودی! در این دنیا فقط پول است که خوشبختی میآورد یا اگر هم این حرف درست نباشد، بیپولی حتما باعث بدبختی میشود.
تو همیشه راست میگفتی عزیزجان! همه حرفهایت درست بود، اما دنیا عوض شده. این مردم دیگر خودشان هم خودشان را نمیشناسند. ببخشید این را میگویم ولی این بار حق با تو نبود عزیزجان!