چرا ما نسبت به پول اینقدر احساساتی هستیم؟
تریتا نیوز : مهنازخدادوست ، اگر پول برای شما احساسات زیادی ایجاد می کند، شما تنها نیستید. رامیت ستی، کارشناس مالی توضیح می دهد که رابطه ما با پول به اندازه هر رابطه دیگری در زندگی ما شخصی و ارزشمند است. در اینجا چند راه برای ایجاد یک رابطه سالم تر با پول آورده شده است.
چه احساسی نسبت به پول دارید؟
· پول به من این امکان را می دهد که قبوض بپردازم و در دنیای سرمایه داری کار کنم، اما علاوه بر آن، من احساسات مثبتی به آن ندارم.
· تصور می کنم پول چیزی است که به آینده من تعلق دارد. هر بار که برای خودم خرج می کنم، حرص می خورم و اغلب در دام مقایسه وضعیت مالی خود با دوستانم می افتم. من وارد یک حفره تاریک از خودگویی منفی می شوم – رویدادهای گرانقیمتی که نمی توانم از عهده انجام یک حلقه در ذهنم برآیم – زیرا می دانم که تمام عمرم را باید صرف پرداخت بدهی کنم.
· پول کثیف است، پیچیده است.
می دانم شما تنها چنین احساسی ندارید. بنابراین، چگونه می توانیم با این نوع احساس کنار بیاییم؟
به گفته رامیت ستی، نویسنده کتاب I Will Teach to Be Rich، روانشناسی رابطه ما با پول بسیار دست کم گرفته شده است. در پادکست جدید خود، ستی به احساسات گیج کننده ای می پردازد که بسیاری از ما در مورد مسائل مالی خود احساس می کنیم. توصیه او واضح است: احساسات ما تقریباً همیشه با تصمیمات مالی که می گیریم ارتباطی ندارد و نشان دهنده چیزی بسیار عمیق تر است.
من با رامیت در مورد اینکه چه چیزی پول را اینقدر احساسی می کند و چگونه می توان با آن روابط سالم تری برقرار کرد صحبت کردم. این چیزی است که او گفت.
چرا پول اینقدر موضوع احساسی است؟
هر چیز مهمی در زندگی ما احساسی است. روابط ما احساسی است، کار ما احساسی است و پول ما نیز همینطور. یکی از باورهای غلط در مورد پول این است که همه چیز ریاضی است. ما معتقدیم که برای سوالاتی مانند “خانه بخرم یا اجاره کنم؟” از نظر ریاضی پاسخ صحیحی وجود دارد. یا “آیا باید به دانشگاه بروم؟” یا “آیا باید این شغل را بپذیرم؟” یا “آیا باید در مورد حقوق بالاتر مذاکره کنم؟” مطمئناً، انجام محاسبات میتواند به شما در پاسخ به این سؤالات کمک کند، اما هیچ فرمول سادهای برای تصمیمگیری درمورد پول وجود ندارد.
خرید خانه می تواند به این معنی باشد که مجبور نیستید اجاره بپردازید. از سوی دیگر، اجاره به شما کمک میکند در شهری زندگی کنید که همیشه میخواستید در آن زندگی کنید. رفتن به دانشگاه ممکن است مسیر شما به سمت شغلی بهتر یا ارتقای شغلی باشد. رابطه ما با پول به اندازه هر رابطه دیگری در زندگی ما شخصی و ارزشمند است. بنابراین، این یک موضوع احساسی است همانطور که باید باشد. تصور کنید:
من متوجه می شوم که احساساتی که پول در من ایجاد می کند عمدتاً منفی هستند و این برای بسیاری از همسالان من صادق است. به عنوان مثال، من یک وام دانشجویی دارم که در پنج سال گذشته آن را بازپرداخت کرده ام. با وجود اینکه وام برای تحصیلات دانشگاهی من پرداخت شد، وقتی به بدهی خود فکر می کنم احساس شرم و گناه زیادی می کنم. به طور منطقی، می دانم که گرفتن مدرک تصمیم خوبی بود، اما دیگر احساس خوبی ندارد. وقتی به چیزی که در حال کسب درآمد هستم در مقابل میزان پسانداز و سرمایهگذاریام نگاه میکنم، احساس اضطراب میکنم. چگونه از این چرخه احساسات منفی خارج شوم؟
اول از همه، بسیار طبیعی است که در مراحل مختلف زندگی خود احساسات متفاوتی را احساس کنید. تصور کنید که برای بالا رفتن از یک کوه بیرون می روید. ماهها برای آن تمرین میکنید، وسایل و تجهیزات خود را میخرید و به پایین کوه میرسید. شما احساس خوبی می کنید. این همان احساسی است که بسیاری از ما هنگام شروع دانشگاه و درخواست وام داریم. شما ممکن است به طور کامل درک نکنید که چگونه میتواند بر بقیه زندگی شما تأثیر بگذارد، اما آماده هستید.
سپس شروع به بالا رفتن از کوه می کنید و به اولین قله می رسید. ممکن است به اطراف نگاه کنید و بگویید: “وای، من مسیر طولانی را بالا رفتم”، اما همچنین متوجه می شوید که خیلی بیشتر از آنچه که فکر می کردید باید بروید. ممکن است شروع کنید به فکر کردن به هر کاری که برای ادامه دادن باید انجام دهید. پایان دانشگاه هم می تواند همین احساس را داشته باشد. اکنون، شما تحصیلات دانشگاهی دارید، اما بدهی هم دارید.
اینجاست که کار مشکل می شود زیرا بسیاری از ما روی تمام احساساتی که در مورد کارهایی که باید انجام دهیم تمرکز می کنیم. از نظر وام، به نظر می رسد در مورد آنچه که رهن کرده اید، سود وام خود، مقدار پولی که باید هر ماه کنار بگذارید تا پرداخت کنید و نوع کاری که باید انجام دهید فکر کنید.
اغلب، این احساس می تواند با نگاه کردن به اطراف و مقایسه خود با دیگران یا حتی زندگی خود قبل از بدهی تشدید شود. شما نمی توانید به تعطیلات بروید، اما دوستان شما می توانند. احساس می کنید باخته اید. شخصی به تازگی یک ماشین خریده است، اما شما در حال حاضر قادر به خرید ماشین نیستید. شاید والدینتان برای بازپرداخت وام هایتان به شما کمک می کنند و این باعث می شود احساس گناه کنید. آهسته آهسته ممکن است از خود بپرسید که آیا ارزشش را داشت یا نه. اما احساسات شما با هم مرتبط نیستند ؛ وام می گیرید ممکن است فکر کنید که پرداخت بدهی شما را خوشحال می کند، اما به محض انجام این کار، نگرانی دیگری وجود خواهد داشت. این بدان معنا نیست که احساسات شما معتبر نیستند. این فقط به این معنی است که احساسات شما همیشه تصویر کاملی از وضعیت مالی شما به شما ارائه نمی دهند.
بیایید در عوض این را امتحان کنیم: تصور کنید هیچ بدهی نداشته باشید، زندگی شما چگونه خواهد بود؟
صادقانه بگویم، بدهی مانند یک مانع به نظر می رسد. اگر میتوانستم آن مانع را برطرف کنم، تصور میکنم که میتوانم آزادانهتر انتخاب کنم. خوب، بیایید دقیق تر به آن نگاه کنیم. وقتی در مورد بدهی صحبت می کنید، به نظر می رسد که می خواهید به صفر برگردید و تازه شروع کنید.
این یک مثال کلاسیک از طرز فکر کمبود است، که در آن شما روی چیزهایی که ندارید تمرکز می کنید یا فکر می کنید هرگز چیزی به اندازه کافی وجود نخواهد داشت. این می تواند پول، زمان یا هر چیز دیگری باشد. این طرز فکر کمیابی می تواند شما را وادار کند که از موضع ترس وارد عمل شوید. به جای اینکه برای بردن بازی کنید، برای نباختن بازی می کنید. احساس می کنید باید تعطیلات را رها کنید. ممکن است از مذاکره در مورد حقوق خود بترسید زیرا می ترسید شغل خود را از دست بدهید – و بنابراین برای حفظ قطعیت از داشتن چیزی که دارید احساس امنیت می کند. می دانم شاید باورش سخت باشد، اما این احساس کمبود یا ترس پس از بازپرداخت بدهی از بین نمی رود.
حتی اگر فردا ۱ میلیون دلار برنده شوید، در مورد چیز دیگری در زندگی استرس دارید، مثلاً با آن ۱ میلیون دلار چه کار کنید یا اینکه واقعاً پول کافی برای زندگی مورد نظرتان همین است. طرز فکر شما تغییر نخواهد کرد مگر اینکه به طور خاص برای بهبود آن تلاش کنید.
این چیزی است که می خواهم شما بدانید: لازم نیست پنج یا ۱۰ سال دیگر صبر کنید تا کاری را که واقعاً می خواهید انجام دهید امروز انجام دهید.
چگونه یک فرد ذهنیت خود را تغییر می دهد؟ اصلاً آسان به نظر نمی رسد.
بله، زمان می برد. ساده ترین راه برای اصلاح این نوع تفکر این است که طرز فکر خود را در مورد تصمیمات مالی خود تغییر دهید. به جای اینکه به همه چیزهایی فکر کنید که پول شما نمی تواند برای شما انجام دهد، از خود بپرسید با این پول به چه چیزهایی می توانید برسید.
شاید فرصتی برای تحصیل در خارج از کشور یا زندگی شخصی به دست آورده اید. شاید شما افرادی را ملاقات کرده اید که هنوز با آنها رابطه دارید، چیزهایی به شما یاد داده اند و یا تجربیات ارزشمندی با آنها داشته اید. از نظر تجربی، ما می دانیم که کسانی که مدرک دانشگاهی دارند به شغل و درآمد بهتری دسترسی دارند. این یک برد برای شماست به آن توجه کنید.
یکی دیگر از رویکردهای بلند مدت برای تغییر طرز فکرتان، بررسی ایده ها، افکار و احساسات شما در مورد پول است.
اولین قدم این است که به چیزی فکر کنید که من آن را “زندگی غنی” شما می نامم. وقتی به امور مالی خود فکر می کنید، از خود بپرسید چرا می خواهید ثروتمند شوید؟ پول برای شما چه معنایی دارد و برای چه چیزی تلاش می کنید؟
شما فقط برای خرید یک ماشین شیک یا کیف دستی لوکس ارزش پولی خودسرانه را اعمال نمی کنید (اگرچه اینها کاملاً خوب هستند) بلکه عمیق تر به دنبال درک اینکه می خواهید زندگی شما چگونه باشد.
همه ما زندگی غنی ای داریم و تعریف هر کس متفاوت است. پول بخشی از زندگی ثروتمند شماست اما شامل چه چیز دیگری می شود؟ تا جایی که ممکن است در مورد زندگی غنی خود دقیق شوید. اگر می خواهید سفر کنید، مقصد چه خواهد بود؟ آیا تاریخ و سال دقیقی که می خواهید به این مکان سفر کنید را می دانید؟ اگر شغل بهتری می خواهید، آن شغل بهتر چگونه به نظر می رسد؟ آیا می توانید نقش، فرهنگ شرکت، بسته پرداختی خود و نوع پروژه هایی را که می خواهید روی آن کار کنید، تجسم کنید؟
شما همچنین میتوانید حتی فراتر به آن دقت کنید و از خود بپرسید که میخواهید امروز چگونه به نظر برسید.
این تمرین تماماً در مورد این است که بفهمید شما چه کسی هستید و می خواهید زندگی تان تا حد امکان دقیقاً شبیه به چه شکلی باشد. از تغییر این دیدگاه نترسید. این احتمال وجود دارد که برخی از ارزش ها و اولویت های شما در طول زمان تغییر کند. اجازه دهید زندگی غنی تان به شما کمک کند تا از آنچه می خواهید زندگی تان هر روز شبیه به چه شکلی باشد آگاه شوید – و از آن برای ثابت ماندن استفاده کنید.
من می خواهم یک قدم به عقب برگردم. آیا می توانیم در مورد اینکه واقعاً احساسات ما در مورد پول از کجا می آید صحبت کنیم؟ در وهله اول چه چیزی آنها را شکل می دهد؟
روانشناسی ما در مورد پول معمولاً با درک اولیه ما از پول مرتبط است. این از خانوادههایی که در آن بزرگ شدهایم، پیامهای رسانهای و فرهنگ پیرامون ما، تجربیات ما از کسب درآمد یا از دست دادن، و سیستمهای ارزشی که با بزرگتر شدن خود میسازیم نشأت میگیرد. همچنین می تواند تحت تأثیر عوامل خارجی مانند بی ثباتی اقتصادی یا سیاسی قرار گیرد.
به رابطه خود با پول در زمان رشد فکر کنید. برخی از اولین خاطرات پولی که با خانواده دارید چه بود؟ چگونه والدین یا جامعه شما در مورد پول صحبت کردند (یا صحبت نکردند)؟ آیا کلمات و عباراتی را که استفاده می کردند به خاطر دارید؟
پاسخ به این سؤالات به شما کمک می کند تا بفهمید که احساسات شما در مورد پول از کجا می آید. اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که باید صرفهجویی میکردید، احتمالاً این باورها در تصمیمات مالی شما نقش دارند.
ما احساسات زیادی را به تصمیمات مالی و پول نسبت داده ایم. اما می دانید که ما هنوز در مورد چه چیزی صحبت نکرده ایم؟ شادی. پول لازم نیست استرس زا و ترسناک باشد. درک پول می تواند سرگرم کننده باشد. می تواند شادی بخش باشد. همچنین می تواند به شما احساس اعتماد به نفس و موفقیت بدهد.این یک مشاهده عالی است.
پس چگونه با پول رابطه سالمتر و شادتر ایجاد کنیم؟
اول، بدانید که احساسات مشکلی ندارند. شما مجبور نیستید احساسات خود را از تصمیمات مالی که می گیرید حذف کنید. از آنها برای درک ارزش ها، ترس ها، نیازها و خواسته های خود استفاده کنید. به عنوان مثال، شما می توانید به تعطیلات بروید و می توانید سرمایه گذاری کنید. این شما را بی قید یا حریص نمی کند. از تو انسان می سازد.
دوم اینکه به زبان پول مسلط شوید. یعنی بفهمید سود مرکب، سرمایه گذاری و غیره به چه معناست. خودتان را در مورد این مفاهیم آموزش دهید. اغلب، پول ترسناک به نظر می رسد زیرا ما آن را درک نمی کنیم.
برای مثال، اگر وام دارید، به گزینه های مختلف برای بازپرداخت آن نگاه کنید. مشخص کنید که چه مدت ممکن است طول بکشد، و اگر می توانید، دقیقاً در چه تاریخی که احتمالاً بدون بدهی هستید محاسبه کنید. ایجاد یک طرح. سپس، پرداخت های خود را خودکار کنید تا بدون استرس آن را انجام دهید. هرچه در مورد امور مالی خود دقیق تر و سازماندهی شده باشید، کنترل بیشتری خواهید داشت و ترس کمتری خواهید داشت.
در نهایت سعی کنید از پول الهام بگیرید. نباید چیزی باشد که شما را نگران کند. همچنین می تواند به شما انگیزه دهد. می تواند به شما در ایجاد شادی و فرصت کمک کند. وقتی بیرون میروید و در رستوران غذا میخورید، برای دوستتان هدیه میخرید یا از والدین خود حمایت میکنید، فقط قبض را پرداخت نمیکنید شما کلی انرژی زندگی بخش از پول خرج کردن به دست می آورید. شما چیزی را تجربه می کنید این می تواند خوردن یک وعده غذایی مقوی، احساس خوشحالی از سخاوتمندی خود یا نشان دادن اینکه به مردم چقدر به آنها اهمیت می دهید. هر یک از این ژست ها معنای بیشتری نسبت به برچسب قیمت دارند.
وقتی صحبت از امور مالی شخصی می شود، توصیه های متناقض زیادی وجود دارد. چگونه می توان ارزیابی کرد که چه توصیه های مالی برای آنها مفید است؟
امروزه، توانایی تشخیص اینکه چه چیزی درست است در مقابل چه چیزی نیست حیاتی است. همچنین مهارتی است که ساختن آن ممکن است زمان ببرد. به ویژه امور مالی شخصی توصیه های زیادی دارد که نماینده همه نیست.
من معتقدم همدلی توصیه های مالی عالی را از بقیه جدا می کند. گفتن کار درست به مردم آسان است، به خصوص زمانی که تخصص داشته باشید. از سوی دیگر، همدلی درک این نکته است که همه – صرف نظر از سن، جنسیت، نژاد، هویتشان – چشم اندازی از زندگی غنی خود دارند.
توصیه های مالی که ارزش گوش دادن به آنها را دارد، به افراد کمک می کند تا از پول برای رسیدن به چشم اندازها و اهداف منحصر به فرد خود استفاده کنند. گاهی اوقات، ممکن است به این معنی باشد که کمی آهسته تر حرکت کنید، و گاهی اوقات ممکن است به این معنی باشد که باید کمی بیشتر فشار بیاورید.
یک مشاور مالی عالی گوش می دهد، سعی می کند بفهمد کجا هستید و در مرحله فعلی زندگی به چه چیزی نیاز دارید. سپس، آنها تلاش خواهند کرد تا شما را به بهترین شکل به اهداف تان برسانند.