ماجرایی به نام «زخم سیمرغ»!
اتفاقی که رخ داد این بود که هم عمده نامزدها هم از همکاران خود دل آزرده شوند و هم احساس کنند حضورشان جفا در حق دیگری بوده است و این سوءتفاهم برایشان ایجاد شود که اشخاصی چون بهروز افخمی که به واقع و دلسوزانه سعی در نقد هیئت داوران و دفاع از کسانی داشت که متصور بود حقشان ضایع شده است قصد تخریب دارند!
جشنواره سی و پنجم فجر از منظر بسیاری از مفسرین و منتقدین و ایضا مخاطبان و شیفتگان سینما با تمام دورههای قبلی این جشنواره متفاوت بود. در دورههای پیشینِ این بزرگ ترین رویداد سینمایی کشور، بودند ادواری که دامنه بحث و جدل و کشمکش بر سر فیلمها در میان طیفهای گوناگون سینمایی بالا گرفت، اما این دوره از این منظر بیشتر به راهروهای دادگاه خانواده شباهت داشت که هرچند دقیقه یک بار فریاد و ناسزایی از سویی شنیده میشد و یا در سوی دیگر کار چند نفر به یقهگیری میکشید.
به شرط آنکه غیر شعاری و رئالیستی باشد. فیلمهایی که به شدت جایشان درمیان انبوه فیلمهایی که بود و نبودشان هیچ تفاوتی نمیکند خالی است حال آنکه کمپانیهای هالیوودی یکی از رسالتهای اصلی خود را ساخت فیلم در خصوص زندگی اشخاص و رویدادهای تاریخی کشورشان تعریف کردهاند و از این طریق به ترویج سیاستهای خود میپردازند. پس تا زمانی که مجموعه سینمای کشور چه از منظر مدیریتی و چه دعواهای بیحاصل داخلی متزلزل باشد خروجی درستی نخواهد داشت چون تماشاگر حال خوب میخواهد. این حال خوب را از او دریغ نکنیم.