فوموی شغلی و راههای فرار از آن در پروسهی تصمیمگیری
هنگامیکه انتخابهای شغلی شما با افراد همتراز، همکاران و دوستان متفاوت است، چگونه میتوانید به خودتان اعتماد کنید که در مسیر درستی قرار دارید؟
شما چگونه در مورد مسائل شغلی تصمیمگیری میکنید؟ آیا به نتایج بلندمدت فکر میکنید، یا روی آنچه دیگران انجام میدهند و نتایجی که به دست میآورند متمرکز میشوید؟
بسیاری از شما، ممکن است دوست نداشته باشید که در گروه دوم قرار بگیرید. ولی این ذهنیت، مرسومتر از چیزی است که تصور میکنید. خبر خوب اینکه شما به کمک چند راهکار میتوانید تصمیمات حرفهای خود را از تأثیرات فوموی (FOMO) حرفهای (ترس درونی)، مصون نگهدارید. تیفاتی فلمو، یکی از مدیران یادگیری تجربی دانشکدهی کسبوکار استرن دانشگاه نیویورک؛ در مصاحبهی با Fast Company، این راهکارها را شرح داده است:
احتمال فوموی شغلی را بپذیرید
تیفانی فلمو، توضیحاتش را با یادآوری زندگی حرفهای خود آغاز میکند. سالها طول کشید تا او شغلی را بیابد که از آن احساس رضایت کند. شغلهای قبلی او، تجربهی آزمونوخطا بود. فلمو اذعان میکند در جوانی اجازه میداد دیگران بیشازحد روی او تأثیر بگذارند. مثلاینکه برنامهی زندگی او را همکارانش پیش ببرند.
او معتقد است همین الگو در میان جوانان امروزی دیده میشود. اغلب آنها در دوران دانشجویی، مسیر شغلی آیندهی خود را با توجه به انتخابهای دیگران انتخاب میکنند. آنها بیشازحد روی مطالعه و ارزیابی «تجربهی دیگران» تأکید دارند. به همین علت هم در اوایل دوران حرفهای، تأثیرات منفی متمرکز شدن روی عوامل خارجی را تشخیص نمیدهند. نهایتاً نیز خود را در فضای بیثباتی قرار میدهند که هر قدم از برنامهریزی آنها، به مسیر و انتخاب دیگران بستگی دارد.
دروننگری
زمانی که بحث از پیشرفت حرفهای به میان میآید، هیچچیز مهمتر از این نیست که به خودتان توجه کنید. مردم معمولاً بر اساس آنچه که میدانند، تصمیمگیری میکنند. که البته چیزی که آنها میدانند، خود برگرفته از کارهایی است که دیگران انجام دادهاند (یا میدهند). فلمو میگوید:
من مصداق این موضوع را در مشتریانم میبینم، که لزوماً نمیدانند چه میخواهند و حتی به درون خود مراجعه نمیکنند. آنها به دیگران تکیه میکنند، زیرا فکر میکنند که پاسخ سؤالات، نزد دیگران است.
فلمو توصیه میکند بهجای نگاه کردن به دیگران، به درون خود نگاه کنید. باید از خودتان بپرسید که میخواهید چه فرصتهایی را دنبال کنید و باصداقت به این سؤال پاسخ بدهید. از خودتان بپرسید: «آیا این چیزی است که به شما احساس هدفمند بودن میدهند؟» «آیا میخواهید در این حوزه متخصص شوید؟» «آیا در مورد این موضوع کنجکاو هستید؟» اگر پاسخ شما، مشابه با دیگران نیست، شاید بهتر است دوباره مسیر شغلی خود را مورد بازنگری قرار دهید.
از تعصبها و فرضیهها پرهیز کنید
احتمالاً شما هم میدانید که دوستان و نزدیکان انسان، بهترین منابع بیطرف مشاوره نیستند. همانطور که الیسون کاردی میگوید، آنها متمایلاند نتایج تجربیات خود را روی شما اعمال کنند و ازآنجاکه میخواهند از شما محافظت کنند، شما را تشویق میکنند که مسیر شغلی امنی را انتخاب کنید.
متأسفانه والدین و خویشاوندان تنها کسانی نیستند که از طریق یک لنز ذهنی شما را نصیحت میکنند. بهعنوانمثال زمانی که شما با در مورد تغییر شغل خود صحبت میکنید، فردی که هنوز در همین حرفه مشغول به کار است، احتمالاً فکر میکند که شما خودتان را در معرض ریسک بسیار بزرگی قرار میدهید. به عقیدهی فلمو، بررسی تجربیات دیگران لزوماً بد نیست، اما مستلزم این است که شما از پیشفرضهای آنها باخبر باشید. او میگوید:
ممکن است دیگران، رویکرد متفاوتی برای تغییر شغل داشته باشند. اگر داستان خودشان را برای شما تعریف کردند، باز این سؤال را در ذهنتان مرور کنید: آیا این تنها رویکردی است که میتوانید انتخاب کنید؟
زمانی که با یک گروه از مردم صحبت میکنید، به این موضوع فکر کنید که آنها چه نظرات متفاوتی دارند. بهاینترتیب میتوانید چشماندازهای مختلفی را ببینید و بررسی کنید که آیا رویکردها یا روشهای دیگری نیز وجود دارد؟
ترس و انتقاد درونی را کنار بگذارید
درنهایت، عدم اطمینان از مسیری که انتخاب میکنید، بهاینعلت که با انتخاب سایرین متفاوت است، به احساس ترس منجر میشود. به گفتهی فلمو، همهی ما یک «منتقد درونی» داریم. درواقع این منتقد درونی، مکانیزم درونی است که میخواهد از ما محافظت کند. هنگامیکه میخواهیم کاری بلندپروازانه انجام دهیم که ما را از منطقهی امن همیشگی بیرون میکشد، احساس خطر میکنیم زیرا خودمان را در معرض بازخوردهای بالقوهای قرار میدهیم که ممکن است برای آنها آمادگی نداشته باشیم. اما ما برای ارتقای خودمان، باید قدمهای بعدی را برداریم، پس باید بتوانیم از منتقد درونی خود عبور کنیم.
انجام این کار، در عمل ساده نیست و مهارتی است که باید در طول زمان یاد بگیریم. فلمو میگوید:
اگر میخواهید توصیهها و انتخابهای دیگران را مؤدبانه رد کنید، باید ایمان شما قویتر از ترسهایتان باشد. اعتقاد شما به این ایده که درنهایت همهچیز بهخوبی پیش میرود، باید بیشتر از ترس شما باشد. اگر بتوانید این تغییر را به وجود آورید، دنیای کاملاً متفاوتی خواهید داشت.
بهعلاوه به یاد داشته باشید که رسیدن به یک هدف، از راههای مختلفی امکانپذیر است. بنابراین زمانی که منتقد درونی به شما میگوید که نباید کاری را انجام دهید، یا باید راه دیگری را انتخاب کنید، به یاد بیاورید که نباید به این صدا گوش دهید. اجازه ندهید که این صدا، شما را سرکوب کند.