ضربه سنگین به ماشین جنگی آلمان
سینمای کنونی جهان فارغ و رها از مناسباتی نیست که فیلم های ایام دورتر را شکل داده و این هنری است که هر یک از درگیران آن خواه ناخواه وامدار آثار هنری گذشته و خالقان آن هستند و هر کاری هم انجام بدهند، از آنها رهایی ندارند و مجبورند به موازات مناسبات سابق حرکت کنند.
«متحد» کار جدید و جنگی و سیاسی رابرت زمه کیس، تازه ترین موردی است که این امر را به اثبات می رساند. در این فیلم که طی قریب به ۳ ماه اکرانش در سطح جهان ۱۱۲ میلیون دلار سود به بار آورده، کاراکتر ماریون کوتیلار فرانسوی که یک جاسوس با لباس مبدل در زمان جنگ جهانی دوم است، در قسمتی از فیلم می گوید: من حین کار همیشه احساس ها و عقاید شخصی ام را مهار و جنبه واقع بینی ام را بیشتر می کنم و به همین سبب است که کارهایم جواب می دهد.
از قضا فقدان همین طریق عملی است که سبب شده «متحد» فیلمی از آب درنیاید که زمه کیس می خواسته و یا هواداران از وی انتظار آن را داشته اند. چنین امری موجب شده ارتباط دو کاراکتر اصلی با یکدیگر که از بنیادهای اصلی این فیلم دراماتیک و جنگی است، خوب شکل نگیرد و از این دو کاراکتر یکی همان کوتیلار است و دیگری براد پیت. شاید هم ایراد را باید در ضعف سناریو دانست زیرا زمه کیس حتی در جنبه های فنی نیز که از تخصص های اوست، نمی درخشد و به نظر می رسد او دور از المان هایی افتاده باشد که برای موفقیت در کارش به آن نیازمند است.
تمی تکراری برای براد پیت
معلوم نیست براد پیت چطور به این پروژه کشیده شده زیرا اصولاً فیلم های درام مبتنی بر روابط خاص فردی از جمله مهارت های وی نیست. بازگشت او به عرصه یک فیلم دیگر مرتبط با سوژه های جنگ جهانی دوم نیز به سبب تکراری بودن این تم برای او ملال آور است و وی پیشتر در فیلم هایی مثل «لعنتی های بی آبرو» و «فیوری» نیز این تم را تجربه کرده بود و در اولی یک چهره منفی بود و در دومی یک قهرمان جنگی. در «متحد»، براد پیت یک مامور مخفی از کانادا است که با نیروهای ویژه امنیتی بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم به قصد عقب راندن نازی ها همکاری می کند و به واقع عضوی فعال از لشکر عظیم موسوم به متفقین است. با این حال پیت در این رل درخششی ندارد و طوری بازی می کند که انگار به این فیلم دل نداده است.
دور از منظور رسانی لازم
اما همان طور که قبلاً آمد، ایراد و کاستی بزرگ این فیلم سناریویی است که استیون نایت برای آن نوشته و این در حالی روی داده که او در تجربیات قبلی اش یک فیلمنامه نویس توانا نشان داده بود. نحوه کاراکترسازی او و تشریح قصه مورد نظرش در فیلم «چیزهای قشنگ زشت» و همچنین «قول های شرقی» از نقاط قوت آن فیلم ها بود و در فیلم «لاک» نیز که کارگردانی اش را هم برعهده داشت، در افزایش تدریجی تنش و ترسیم یک فضای مینی مالیستی ماهر جلوه کرده بود. با این حال هم دیالوگ ها و هم صحنه های اکشن در این فیلم تازه به سبب ناکامی استیون نایت در کارش موفق نشان نمی دهد و کارگردان در منظور رسانی از طریق حرکت و ریتم اتفاقات هم مشکل دارد. درام پیش روی ما از یک رویداد حقیقی نشات گرفته اما زمه کیس به جای تکیه بر همین عنصر مفید و تقویت سناریویی که با شدت و حدت موضوع همسو نیست، در پی افسانه سازی های هالیوودی است و کاملاً بدیهی می نماید که در این ارتباط یک فیلم الگو شده و ماندگار همچون «کازابلانکا» شاهکار سال ۱۹۴۱ مایکل کورتیز را در ذهن داشته باشد که آن نیز برگرفته از جنگ جهانی دوم بود.
به یاد رستوران همفری بوگارت
در شروع «متحد»، کاراکتر مکس واتان (براد پیت) را در حالی مشاهده می کنیم که با چتر نجات در صحرای مراکش که زیر سیطره فرانسوی ها بود و داستان فیلم «کازابلانکا» هم در همین کشور شکل می گیرد، فرود می آید. او با کمک یک «واسطه» به باشگاهی تفریحی در شهر کازابلانکا (طبعاً به یاد و احترام رستوران کاراکتر ریک، با بازی همفری بوگارت در فیلم «کازابلانکا») هدایت می شود و این مکانی است که باید در آن با یک مامور پنهانی دیگر که مثل خود او بر علیه نازی ها فعالیت می کند و نامش ماریان بوسژور (ماریون کوتیلار) است، ملاقات و گفت و گو کند. قرار است بوسژور خودش را به عنوان همسر واتان معرفی کند و هدف مشترکشان راهیابی به مجلس است که در آن سفیر آلمان در مراکش نیز حضور دارد و مصم اند که وی را در آنجا ترور و از این طریق ضربه ای سنگین به آلمان نازی و ماشین جنگی و ساختار سیاسی آن وارد کنند. برای رسیدن به چنین مقصودی این دو نفر تدارکات خود را شروع می کنند و سختی کارشان به این خاطر است که در منطقه و محیطی فعالیت می کنند که از در و دیوار آن ماموران آشکار و نهان آلمانی می بارند. موفقیت آنها در این ماموریت مشترک واتان را وا می دارد که از بوسژور بخواهد در انگلیس و در ماموریت بعدی نیز او را همراهی و کارش را کامل کند و با اینکه از این نقطه به بعد نقش و سهم سناریوی استیون نایت برای ترسیم این ارتباط شغلی و فراز و فرودهای عاطفی آن بیشتر می شود، قلم او پاسخگوی این نیاز نیست و زمه کیس هم در مقام کارگردان نمی تواند قصه پردازی ناقص نایت را کامل و حفره های ماجرا را پر کند.
نگران تندبادها
اینجا حتی نحوه بازی و نوع حضور پیت و کوتیلار هم به کمک فیلم نمی آید و موجب رفع مشکل فوق نمی شود. در نمایی از فیلم که واتان و بوسژور را در گوشه ای از صحرای احاطه کننده کازابلانکا نشان می دهد و توفان شن در حال در نوردیدن منطقه است، زمه کیس در شرایطی بر چهره و دیالوگ این دو کاراکتر تمرکز و آن را تصویرسازی می کند که تماشاگر بیشتر درگیر و نگران تندبادی است که از دور می رسد و موجودیت کل منطقه را به خطر می اندازد. سوال در جواب های این دو کاراکتر از یکدیگر نیز ایرادات قصه را رفع نمی کند و از آن قبیل است پرسش های مکس واتان از ماریان بوسژور درباره دلایل عقب نشینی نهضت مقاومت در فرانسه و سبب های لو رفتن شاخه ای از آنکه وی در ارتباط با آن فعالیت می کرد و سبب ساز گریز او به پاریس و مقدمه ای بر سفرش به مراکش شد. شاید در این لحظات خاص کوتیلار حرف های جالب تر و مهمتری برای گفتن در قیاس با سکانس های قبلی داشته باشد اما تفاوت های کار با لحظات قبلی و بعدی اندک است و به همین سبب است که سفر نوستالژیک رابرت زمه کیس به سرزمین افسانه ای و خاطره انگیز کازابلانکا برای تکرار افسانه ارائه شده توسط کورتیز و متکی بر بازی های احساسی همفری بوگارت و اینگرید برگمن، بیشتر یک سفر ناقص نشان می دهد و به جدیدترین نمونه از شکست های پرشمار فیلم ها و هنرمندانی تبدیل می شود که قصد تکرار غنا و توفیق «کازابلانکا» را داشته اند اما سرشان هر چه سخت تر به سنگ های کم شمار ولی سخت صحرایی آنجا برخورد کرده است.
مشخصات فیلم
۳عنوان: «متحد»
۳محصول: کمپانی های پارامونت و جی کی فیلمز
۳تهیه کنندگان: گراهام کینگ، استیو استارکی، پاتریک مک کورمیک و دنیس اوسالیوان
۳سناریست: استیون نایت
۳کارگردان: رابرت زمه کیس
۳مدیرفیلمبرداری: دان برگس
۳تدوینگران: جره میا اودریسکول و میک ادزلی
۳موسیقی متن: الن سیلوستری
۳طول مدت: ۱۲۴ دقیقه
۳بازیگران: براد پیت، ماریون کوتیلار، جارد هریس، سایمون مک برنی، لیزی کاپلان، دانیل بتز، متیو گود، کامیل کوتن، اگوست میل و تیه ری فره مونت.