سینمای پلیسی از حاشیه سازی تا پرداخت واقعیت

بحث ساخت آثار سینمایی با موضوع سیاست و دیپلماسی که گاه به زیر ژانرها و یا ساب ژانرها هم تسری پیدا می کند که تم ضد جاسوسی و پلیسی هم شامل آن می شود، در سینمای اغلب کشورها کارکرد دارد. حال در یک روی سکه در لفافه این دست فیلمها یا برخوردهای اپوزیسیونی صورت می گیرد و فیلم به محملی برای انتقاد از حکومت بدل می شود که فیلمساز را شایسته عنوان «معترض» یا «دگر اندیشی» می سازد و یا روی دیگر این سکه که رویکرد تعریف و تمجیدی از حکومت در فیلم رابه نمایش می گذارد که با لفظ سفارشی از آن یاد می شود. در هر حال فیلم سیاسی همواره بستر پر هول و حذر و مملو از فراز و نشیبی بوده که واکنش های فرامتنی متعددی را موجب می شود. هر چند مقوله ای که یک فیلم سیاسی پای در میدان آن نهاده، بسته به میزان آزادی بیان و آستانه تحمل افراد، طبعاً کیفیت های متفاوتی دارد.
علیرام نورایی:
برخی سینما را ارث پدری شان می دانند!
علیرام نورایی، یکی از بازیگرانی است که در بسیاری از فیلم های سیاسی ایفای نقش کرده. او همچنان از حاشیه هایی که برای بازیگران اینگونه فیلم ها پیش می آید گلایه مند است و اعتقاد دارد بیشتر این حاشیه ها از سوی برخی همکاران ایجاد می شود که دوست دارند سینما را تک قطبی کنند.
علیرام نورایی، در خصوص حاشیه هایی که برای بازیگرانی که در فیلم های سیاسی بازی می کنند پیش می آید به بانی فیلم گفت: واقعا نمی دانم و باید این موضوع را از کسانی که حاشیه می سازند و تحمل ندارند باید پرسید. اتفاقا بیشتر این حاشیه ها از سمت خود همکارانمان است که دوست دارند سینما را تک قطبی کنند و سینما را ارث پدری شان می دانند و تحمل نظرات مخالف را ندارند. با این حال برای همه آنها آرزوی موفقیت دارم.
حسین سلطان محمدی:
نمی توانیم خودمان را با هالیوود مقایسه کنیم
حسین سلطان محمدی، معتقد است چون دسته بندی و کارکرد گرفتن از فیلم ها در هالیوود متفاوت است ما نمی توانیم خودمان را با آنها مقایسه کنیم، هر فیلمی در سینمای ما ساخته می شود بعد از اینکه روی پرده سینما آمد در قالب نمایش خانگی، یا نمایش در شبکه های استانی به خورد مردم داده می شود. آثارمان را تفکیک نمی کنیم و دسته بندی نداریم.
این منتقد سینما، در خصوص کارکرد فیلم های سیاسی در ایران به بانی فیلم گفت: چون به صورت کلی به این حوزه مشکوک نگاه می شود، تعداد اندکی از فیلمسازان ما به صراحت درگیر ژانر سیاسی می شوند. برای همین هم تعداد فیلم های شاخص و صریح و با اشارات دقیق که بتوان آنها را دسته بندی کرد را در سینمای ایران کمتر می بینیم. کسانی مثل ابراهیم حاتمی کیا و یا کمال تبریزی نیز جزو استثنائات خاص هستند. ممکن است کارگردانان دیگر همچون سامان مقدم- که فیلمش دو- سه سالی است که در نیامده – و کارگردانان دیگر در لفافه داستانهایی با اشارات روشن روایت کنند و گوشه کنایاتی به ژانر سیاسی زده باشند، اما به طور مشخص به دلیل همان نگاه مشکوک که به این قضیه وجود دارد نبوده است. همانطور که آقای هاشمی طبا به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات در مناظره سوم گفت اگر همان طور که اینجا راحت حرف می زنید یک فیلم ساخته شود و به خارج برود می گویند سیاه نمایی است. مثل فیلم های جعفر پناهی که در بسیاری از موارد محل بحث و جدل می شود که ممنوع است و نباید به خارج برود و دزدکی به خارج فرستاده اند و… و فیلم «تاکسی» او. اینها مواردی است که وجود دارد و فیلمسازان در ایران به راحتی درگیر فیلم سیاسی نمی شوند. شاید مدل و روش حاتمی کیا نیاز است. کما اینکه حاتمی کیا یک بار پیش روی رهبری گفت به ما هم ستاره بدهید تا ما هم مثل ژنرال ها راحت بتوانیم ابزار و وسایلمان را بطلبیم و بتوانیم فیلم هایمان را بسازیم.
وی افزود: به طور مشخص در این زمینه و به دلیل نگاههای خاصی که به اینگونه فیلم ها می شود و به آنها با دید مشکوک نگاه می شود، ما در حوزه کمتر ورود کرده ایم. اما همان میزانی هم که وجود دارد نسبت به روند یا جریانی در یک نقطه خاص اعلام نظر شده است و مانند فیلم «قلاده های طلا» در حد گزارش رویداد حرکت می کند اما گاهی مثل «آژانس شیشه ای» یا «به رنگ ارغوان» آقای حاتمی کیا، روند و جریانی را در قالب داستان عبور می دهد، ولی تعداد آنها زیاد نیست و همین تعدادی هم که وجود دارند، بسیار خوشبینانه از آنها عبور می کنیم که نگاه مثبت و منصفانه همه کارگردانان است. از نگاه کسانی مثل ابوالقاسم طالبی -که اخیراً با اظهارنظرش درباره آقای شجریان در محافل مطرح شد- گرفته تا نگاه آقای حاتمی کیا و کارگردانان دیگر طیف کلی را طیف معتقد به ملت، به کشور و معتقد به ایران و معتقد به آنچه که در تاریخ معاصر و گذشته بوده می گوییم، حتی آثار مسعود کیمیایی که بعضاً هم گفته می شود به تکرار روزمرگی افتاده است، ولی باز هم در نگاه او می توان رگه های سیاسی را جستجو کنیم. در مجموع می توان گفت که این نگاه، نگاه متعلق به داخل است حتی اگر مدل جعفر پناهی، «آشغال های دوست داشتنی» محسن امیریوسفی و مدل های دیگری که ساخته شده اند باشد، ما به آنها به دیده شک نگاه می کنیم و با ملاحظات اداری یا اصطلاحاً کمی با دید سخت گیرانه امنیتی آنها را در محدودیت نمایشی قرار دهیم. همین میزان محدود هم پذیرفتنی است و می توانیم برای آنها در دسته بندی های داخلی و ملی هم عنوان و جایگاه تعریف کنیم. لزوماً فیلم هایی از این دست در جهت تقابل با جریانات روزمره نظام ساخته نشده اند و نمی توانیم بگوییم این فیلم ها آگاهانه ساخته شده اند که کاری را انجام دهند. البته بگذریم حتی «گربه ها»ی آقای قبادی و یا «تهران من حراج» مقداری صریح تر و تندتر بودند و نگاه گزنده تری داشتند و می توان به صراحت واژه ضدیت را برای آنها تعریف کرد. اما اگر از همین تعداد محدود بگذریم، هر آنچه از کارگردان ایرانی داخل کشور ساخته شده را می توانیم کمی خوشبینانه تر نگاه کنیم و همه را آثاری ببینیم که در چارچوب اصول و اهداف و نگاه و دلسوزی ملی دسته بندی می شوند و بگوییم کارگردان با این ذهنیت وارد شده و نظر داده و اثری را ساخته و تحویل داده است.
این منتقد در مقایسه ژانر سیاسی در ایران و سینمای هالیوود و حاشیه هایی که برای آن ایجاد می شود، عنوان کرد: سینمای هالیوود دلایل جانبی قابل توجهی دارد. در آنجا ساختار عرضه، تعداد اثر تولیدی، دسته بندی های نمایشی، اینکه چه اثری را برای اکران سینمایی و یا اکران تلویزیونی و فیلم های ویدئویی، تلویزیونی و اینترنتی برای کشورهای دیگر در نظر گرفته شود متفاوت است. برای همین در این انبوه نمایی و شلوغ تولید کردن ها حساسیت زیادی وجود ندارد. در کلیت حتی وقتی اثری مثل سریال «خانه پوشالی» هم ساخته می شود، با اینکه به ظاهر به صراحت وضعیت روز سیاستمداران آمریکا می پردازد، اما باز هم آنها این موارد را طوری برای خودشان تعریف کرده اند که از همین نقطه منفی هم به عنوان قدرت نمایی خودشان بهره می گیرند. یعنی بیش از اینکه این فیلم در کشور خودشان اثرگذار باشد، برای کشورهای دیگر و تماشاگر فرامرزی و تماشاگرانی مثل ما ساخته می شود و ما فکر می کنیم افشاگری کرده اند. در صورتی که همان بازیگر، همان کارگردان با همان نگرش همان ساختار را می سازند، ادامه می دهند و آثار دیگری تولید می کنند، تا جایی که حتی ما می شنویم هر قسمت این سریال که پخش می شد رئیس جمهور وقت آمریکا، آقای اوباما نیز منتظر بود آن را ببیند. یعنی برای خودشان تعریف محدودیت و ضدیت از آثارشان نمی گیرند، چون دسته بندی و کارکرد گرفتن از فیلم ها در هالیوود متفاوت است بنابراین ما نمی توانیم خودمان را با آنها مقایسه کنیم. هر فیلمی در سینمای ما ساخته می شود در چرخه ای می خواهیم نشان بدهیم و بعد از اینکه روی پرده سینما آمد، در قالب نمایش خانگی به خورد مردم می دهیم و در شبکه های استانی نشان می دهیم و گاهی می بینیم که در ماهواره رویت شده است. چرخه عرضه ما متفاوت و خاص نیست. فکر می کنیم هر چه که ساخته ایم در این چند سال، می توانیم به مردم نشان دهیم. تفکیک نمی کنیم که این اثر اثری سیاسی است، یا تلویزیونی و نباید در قالب سینما بیاید، یا اثری مربوط به شبکه نمایش خانگی است. ما چنین دسته بندی ای نداریم. برای همین چون عرضه ها متفاوت است، هر اثری را در ایران در مقیاس کلی و ملی می بینیم و برای همین حساسیت روی اینکه شاخص ها، شاخه ها و یا نقطه هایی که در فیلم به آن اشاره می شود و جلوی اثر را می گیرد بالاست و همیشه با بدی با آن برخورد می کنیم. لذا ما بسیار به سینمای سیاسی مشکوکیم، اما در هالیوود اینگونه نیست. آنها با عناصر فرعی دیگر و دسته بندی متفاوت، این اجازه را نمی دهند که هر فیلمی در هر عرصه ای حضور داشته باشد.
وی در خصوص موفق بودن و یا نبودن این ژانر در ایران گفت: میزان محدودی فیلم سیاسی در ایران وجود دارد؛ با این حال اگر کسی منصفانه تحلیل کند، حتی در بسیاری از آثار اجتماعی مان می توان رگه های سیاسی را دید و می توانیم بگوییم نگاه به سیاست در سینمای ایران خوب و امیدوارانه است. امیدواریم باز هم این اعتماد بین سینماگر و مسئولان و ساختار رسمی بیشتر شود و نسبت به هم مناقشه نکنند. به طور کلی می توان این ژانر را رو به رشد تصور کرد.