۶ توصیه برای بزرگ کردن فرزندی با هوش هیجانی بالا
به گزارش تریتا نیوز ، منصوره مرادی ، به عنوان والدین این مسئولیت و وظیفه ی ما است تا به فرزندمان کمک کنیم تا هوش و استعدادش را شکوفا کند. این بدین معنی است که البته هوش تحصیلی تنها هوشی نیست که اهمیت دارد. هوش هیجانی عبارت است از توانایی بیان و مدیریت احساسات در حالی که به احساسات دیگران هم احترام می گذارید. هوش هیجانی شامل مجموعه ای از مهارتها است که کودکان در هر سنی می توانند آنها را یاد بگیرند.
فواید هوش هیجانی
در طی چند دهه ی اخیر، مطالعات نشان داده اند که هوش هیجانی فواید بسیاری زیادی دارد که فرزندتان در کل زندگی اش از آن بهره می برد. در اینجا روشهایی ارائه می شود که در آنها هوش هیجانی یک موهبت است:
- EQ بالا در ارتباط با IQ بالا است. کودکانی با هوش هیجانی بالا در تست های استاندارد شده عملکرد بهتری دارند. و معمولا نمره بالاتری را کسب می کنند .
- روابط بهتری دارند. مهارتهای هوش هیجانی به کودکان کمک می کند تا تعارضات را مدیریت کنند و روابط عمیقتری ایجاد کنند. بزرگسالانی با هوش هیجانی بالا نیز روابط شخصی و زندگی حرفه ای بهتری دارند.
- EQ دوران کودکی بیانگر موفقیت بیشتر و بالاتر در دوران بزرگسالی است. پژوهشی نشان می دهد که مهارتهای هیجانی و اجتماعب کودک در مهد کودک می تواند بازگو کننده ی موفقیت های او در طول زندگی اش باشد. کودکان ۵ ساله ای که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کنند، آنچه دارند را با دیگران تقسیم می کنند، مشارکت دارند و از دستورات پیروی می کنند به احتمال قوی درجات دانشگاهی بالایی کسب می کنند و نهایتا تا سن ۲۵ سالگی صاحب یک کار تمام وقت می شوند.
- باعث بهبود سلامت روانی می شود.افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند کمتر دچار بیماری های روانی و افسردگی می شوند.
فواید هوش هیجانی قابل لمس و محسوس است. کودکی که می تواند خودش را هنگام عصبانیت آرام کند به احتمال زیاد می تواند در شرایط سخت و دشوار هم عملکرد خوبی داشته باشد. و کودکی که می تواند هیجاناتش را به شیوه ای سالم بیان کند نسبت به کودکی که هنگام عصبانیت فریاد می زند و توهین می کند احتمالا روابط سالمتری خواهد داشت. خبر خوب این است که همه کودکان ظرفیت یادگیری مهارتهای هوش هیجانی را دارند. آنها فقط نیاز دارند که والدین شان در این راستا به آنها کمک کند و آموزش دهد.
- به هیجانات فرزندتان برچسب بزنید.
کودکان نیاز دارند که بدانند چطور می توانند بفهمند که چه احساسی دارند. شما می توانید به احساسات و هیجانات او نامی بدهید و اینگونه به او کمک کنید تا احساساتش را کاملا درک کند. زمانی که فرزندتان به خاطر شکست خوردن در یک مسابقه خشمگین است، می توانید به او بگویید،”ظاهرا الان خیلی احساس عصبانیت داری، درسته؟” یا اگر ناراحت است می توانید به او بگویید،” آیا از این که نتوانستیم برویم خونه پدربزرگ و مادربزرگت ناراحتی؟”
واژگان احساسی و هیجانی مانند”خشم”،”غم”، “شرم” و “درد و رنج” از جمله کلماتی است که برای بیان احساسات به کار می روند. یادتان نرود که کلمات لازم برای احساسات مثبت را هم به فرزندتان آموزش دهید مانند،” لذت”، “هیجان زده”، “امیدواری”، “خوشحالی” و غیره.
- ابراز همدردی کنید
زمانی که فرزندتان ناراحت است- خصوصا زمانی که احساساتش شاید جریحه دار شده است- سعی نکنید که احساسات او را نادیده و یا آن را بی اهمیت و ناچیز جلوه دهید. چرا که اگر پیام نادرستی به فرزندتان بدهید به او یاد می دهید که احساسش نادرست است.
راه درست این است که به احساسش احترام بگذارید و آن را تایید کنید و با او ابراز همدردی کنید- حتی اگر نتوانید درک کنید که چرا ناراحت و غمگین است. اگر فرزندتان گریه می کند چون شما به او گفته اید تا اتاقش را تمیز نکند نمی تواند به پارک برود، چیزی از این قبیل به او بگویید،”من هم وقتی نمی توانم کاری که دوست دارم انجام بدهم را انجام بدهم ناراحت می شوم. گاهی سخت است که کاری را خلاف میلم انجام دهم.”
زمانی که فرزندتان ببیند که شما احساس درونی او را می توانید درک کنید، بنابراین او اجبار کمتری دارد که بخواهد احساس درونی اش را با رفتارش به شما نشان دهد. بنابراین به جای فریاد زدن و گریه کردن برای نشان دادن ناراحتی و عصبانیتش، زمانی که بفهمد که شما واقعا احساسات او را عمیقا درک می کنید احساس بهتری خواهد داشت.
- الگوی مناسبی برای ابراز احساسات باشید
کودکان باید بدانند که چگونه احساسات و هیجانات شان را درست و به جا ابراز کنند. بنابراین زمانی که می گویند”احساسم جریحه دار شده”، یا نقاشی از یک چهره ی غمگین می کشند می تواند بسیار مفید باشد، آنها باید یادبگیرند که فریاد زدن و پرت کردن یا شکستن اصلا راه درست ابراز احساسات نیست.
بهترین راه برای آموزش نحوه ی ابراز احساسات به کودک این است که خودتان الگوی مناسبی برای این مهارتها باشید. از واژگان احساسی و هیجانی در مکالمات هر روزه تان استفاده کنید و در مورد آنها صحبت کنید. چیزهایی از این قبیل بگویید،” من از رفتار اشتباه بچه ها در پارک ناراحت شدم”، یا ” من از اینکه دوستان مان برای شام به خانه ما آمدند خوشحال شدم.”
مطالعات نشان می دهد که والدین با هوش هیجانی بالا احتمالا فرزندانی با هوش هیجانی بالا تربیت می کنند. بنابراین عادت کنید تا مهارتهای تان را تقویت کنید اینگونه الگوی خوب و مناسبی برای فرزندان تان خواهید بود.
- مهارت های مقابله ای سالم را آموزش دهید
زمانی که کودکان درک درستی از احساسات و هیجانات شان داشته باشند، آنها باید یادبگیرند که چگونه به شیوه ای سالم با این هیجانات مواجه شوند. دانستن اینکه چگونه خودشان را آرام کنند، خودشان را شاد و خوشحال کنند، یا با ترس های شان مواجه شوند می تواند برای کودکان کوچکتر واقعا چالش بزرگی باشد.
مهارتهای خاص را آموزش دهید. برای مثال، فرزندتان می تواند یادبگیرد که با چند نفس عمیق می تواند آرامشش را هنگام عصبانیت کنترل کند. به او بگویید که از بینی نفس عمیق بکشد و از دهان نفسش را بیرون بدهد. شما همچنین می توانید به او کمک کنید تا یک جعبه ابزار جادویی بسازد تا برای احساساتش از آنها استفاده کند. یک دفتر نقاشی، یک کتاب جوک جالب، موسیقی آرام بخش، یا لوسیونی که بوی خوبی دارد برخی از ابزارهایی هستند که می تواند به کودک کمک کنند تا بتواند به موقع احساس و هیجانش را درست ابراز و کنترل کند.می توانید این ابزارها را در اختیار فرزندتان قرار دهید و از او بخواهید موقع ناراحتی و عصبانیت سراغ جعبه جادویی شان بروند و از آنها استفاده کنند تا بتوانند احساسات شان را مدیریت کنند.
- مهارتهای حل مسئله را آموزش دهید
بخشی از ساخت هوش هیجانی شامل یادگیری مهارت حل مسدله است. بعد از اینکه کودکان یادگرفتن احساسات شان را بشناسند و آنها را تصدیق و ابراز کنند حال زمان آن فرا می رسد که یاد بگیرند چطور خود مشکل را حل کنند. شاید فرزندتان عصبانی است چون خواهرش زمانی که داشته بازی می کرده او را اذیت کرده است و مانع بازی او شده. به او کمک کنید تا حداقل پنج راه حل برای حل این مشکل پیدا کند.به او راه حل ندهید، بگذارید خودش راه حل پیدا کند. هدف این است که او را به کشف راه حل هدایت کنید. زمانی که پنج راه حل را پیدا کرد حالا به او کمک کنید تا فواید و مضرات هر راه حل را ارزیابی و پیدا کند و بعد به او کمک کنید تا بهترین راه حل را انتخاب کند. زمانی که فرزندتان مرتکب اشتباهی شد به او کمک کنید تا بفهمد چطور می توانست به طور متفاوتی رفتار کند و چطور می تواند مشکلاتش را به بهترین شکل حل و فصل کند. بیشتر نقش یک مربی را ایفا کنید تا کسی که همه مشکلات را حل و فصل می کند. در صورت لزوم او را راهنمایی کنید اما نهایتا بگذارید خودش تصمیم بگیرد و مشکلاتش را حل و فصل کند.
- هوش هیجانی هدفی دائمی است
علی رغم میزان هوش هیجانی فرزندتان همیشه امکان بهبود و پیشرفت در آن وجود دارد. بنابراین فراز و فرودهای بسیاری در دوران کودکی و بزرگسالی همیشه وجود دارد. زمانی که کودکان بزرگتر می شوند، با موانع و مشکلاتی مواجه می شوند که مهارتهای آنها را به چالش می کشند. بنابراین هوش هیجانی را همچون هدفی در نظر بگیرید که هر روز باید روی آن کار کنید. زمانی که فرزندتان کوچک است هر روز درمورد احساسات با او صحبت کنید. می توانید درمورد احساسات شخصیتهای فیلم و کارتونها با هم صحبت کنید. می توانید درمورد راه حل هایی که شخصیتهای فیلم یا کارتون برای حل مشکلات شان استفاده کردند با هم بحث کنید و ببینید چه راه حل های دیگری می توانستند به کار بگیرند که انجام ندادند. زمانی که فرزندتان بزرگتر شد، درمورد موقعیتها و شرایط زندگی واقعی با هم صحبت کنید—خواه درمورد مسائل روزمره مدرسه و خانواده باشد یا مشکلاتی که در روزنامه ها و اخبار می خوانید و می شنوید. هر روز در این خصوص با هم حرف بزنید.
از اشتباهات فرزندتان استفاده کنید تا فرصتهای بهتری را برای او فراهم کنید. اگر او عصبانی شد و یا احساسات فردی را جریحه دار کرد با او صحبت کنید تا بفهمد که چطور می توانست عکس العمل متفاوت و بهتری از خود نشان دهد.با حمایت و راهنمایی شما، فرزندتان هوش هیجانی اش را تقویت و بهبود می بخشد و قدرت روانی او برای موفقیت در زندگی اش دو چندان خواهد بود.