۵ فیلم پرطرفدار که تابستان از راه میرسند
سینمادارها و استودیوها چشم به تابستان دارند تا با اکران فیلمهای پرطرفدار، بتوانند سالی پربار را ثبت کنند. شماری از فیلمهایی که در بازار فیلم آمریکای شمالی و بازار جهانی فیلم خیلیها منتظر اکرانشان هستند را با هم مرور میکنیم.
- «دزدان دریایی کاراییب: مردان مرده داستان نمیگویند»
این فیلم با بازی جانی دپ، خاویر باردم، برنتون تویتیس، توسط یوآخیم رونینگ و اسپن سنبرگ ساخته شده است. روز اکران این فیلم ۲۶ ماه مه است.
اکنون ۱۴ سال از زمانی که جانی دپ در نقش کاپیتان جک اسپارو ظاهر شده میگذرد و پنجمین فیلم از این مجموعه به زودی راهی سینماها میشود. به گفته یوآخیم رونینگ اولین فیلم از این مجموعه با توجه به کمدی و قلب تپنده آن بسیار الهامبخش وی برای ساخت این قسمت جدید بود و وی سعی کرد تا به ساختار آن فیلم دست یابد. وی افزود: این قصه درباره عاشق شدن است و در این میان جک اسپارو هم در حال رفت و آمد است و در واقع چیز زیادی تغییر نکرده است. جک همچنان برای گنج گم شده که متعلق به پوزایدون خدای دریاهاست، تحت تعقیب است و در همین حال یک دشمن خیلی خطرناک با بازی خاویر باردم در نقش سالازار که در جوانی اسپارو دفن شده، قصد گرفتن انتقام دارد و حالا وقت شکار اوست. اما در قسمت جدید ماجراهای جدید هم دیده میشود که هنری ترنر با بازی برنتون توایتز که پسر کنجکاو اورلاندو بلوم آهنگری است که به دزد دریایی بدل شده، از جمله آنهاست. برای توایتز ۲۷ ساله جک اسپارو هیچ همراه متوسطی محسوب نمیشود. وی در این باره میگوید: اولین سکانس من وقتی بود که هنری سعی دارد تا جک را متقاعد کند با او همراه شود و من به یاد میآورم که چقدر وحشت زده و متفکر بودم و با خودم میگفتم: چطور باید سه دقیقه در برابر جانی دپ بازیگری که با تماشای فیلمهای او بزرگ شدم حرف بزنم ؟ اصلا برایم غیرممکن بود.
- «مومیایی»
این فیلم با بازی تام کروز، سوفیا بوتلا، راسل کرو و به کارگردانی آلکس کورتسمن ساخته شده است. روز اکران این فیلم ۹ ژوئن است.
تماشای قهرمان و ضدقهرمان در فیلم «مومیایی» خیلی جالب است چرا که هر دوی آنها مردهاند! خب، در همین حال نیک مورتون با بازی تام کروز، پرنسس آهمانت با بازی سوفیا بوتلا را ملاقات میکند. او پس از سقوط هواپیما مرده و دوباره زنده شده و پرنسس نیز چند هزار سال است که در یک تابوت جای دارد. آلکس کورتسمان در این باره میگوید: این دو خلاصه با هم رودررو میشوند و میافزاید: او متوجه میشود که عمیقا و به شدت نفرین شده است.
مدتها پیش پدر آهمانت قول خودش را زیر پا گذاشته بود و مانع فرعون شدن دخترش شده بود. در حالی که بوریس کارلوف در فیلم «مومیایی» ۱۹۳۲ نقش اصلی را برعهده داشت اما در بازسازی این فیلم جایگزین جدیدی برای وی انتخاب شده و بوتلا که در «کینگزمن» بازی کرده بود با بررسی در اسطوره مصر و تاریخ شخصیت آهمانت را ارایه کرده است. او در این باره میگوید: این آدمها هرگز فریاد نمیزنند و برای قدرت زیادی که دارند، همواره آرام دیده میشوند.
با این حال همه چیز مدت زیادی در اطراف این شاهزاده آرام باقی نمیماند و در حالی که مورتون با او در لندن مدرن امروز روبه رو میشود، راسل کرو در نقش دکتر هنری جکیل در نقش یک هیولای کلاسیک ظاهر میشود. با این حال نباید در انتظار «انتقامجویان هویلا» بود. کورتسمن در این باره میگوید: این فیلم «مومیایی» نامیده شده اما به معنی دیده شدن ۱۲ هیولای دیگر نیست. اگر ما جهانی خلق کردهایم که جالب و ترسناک است، باید بتوانیم جهانی بزرگتر هم خلق کنیم. و این «مومیایی» چیزی فراتر از مجموعهای مرکب از خشم است. این شاهزاده زنی است که در جایی که جایگاه واقعیاش بوده قرار نگرفته و حالا چیزی بیشتر میطلبید.
- «من نفرتانگیز ۳»
این انیمیشن با صداپیشگی استیو کارل، کریستین ویگ و تری پارکر به کارگردانی کایل بالدا و پییر کافین ساخته شده است و زمان اکران آن ۳۰ ژوئن است.
اگر هوادار استیو کارل هستید باید از فیلم جدید «من نفرتانگیز» او هم خوشتان بیاید. او در این فیلم دو مسئولیت دارد: هم در نقش گرو صداپیشگی کرده و هم در نقش درو برادر دوقلوی او که مدتها بوده گم شده بود. در جدیدترین بیانیه بازیگر اصلی درباره این مجموعه سینمایی پرطرفدار آمده است: »همیشه از موضوعهایی که درباره دوقلوهاست و این که چگونه می توانی خودت را از طریق یک همتای بیولوژیکت کشف کنی لذت بردهام.»
در این انیمیشن گرو بار دیگر و این بار از طریق زیستشناسانه با یک ضدقهرمان اصلی و هر چیزی که تاکنون این انیمیشن به آن مرتبط بوده، متصل میشود. او با سه دخترش که به تازگی ازدواج کردهاند زندگی گرمی تشکیل میدهد و با همسرش لوسی با صدای کریستین ویگ که یک مامور مخفی است آرامش دارد و او میتواند در نقش مادر ناتنی دخترها با همکاری همسرش گامهای مثبتی بردارد. اما یک ماموریت نافرجام زندگی گرو را زیر و رو میکند و او در رویارویی با برادر دوقلویش دوباره وسوسه میشود تا به راه نادرستش بازگردد. این در حالی است که او در قسمت دوم که سال ۲۰۱۳ اکران شد، با همکاری لوسی از شخصیت نفرتانگیزی که در قسمت اول داشت فاصله گرفته بود. در حالی که قسمت دوم داستان کمدی و شیرین مبارزه دنیای خیر و شر را باری دیگر روایت میکرد و گرو پدر شده را از دنیای تبهکاری دور کرده بود، اما به نظر میرسد در قسمت سوم همه چیز دارد به جای اولش برمیگردد.
- «والرین و شهر هزار سیاره»
این فیلم با بازی دین دیهانو کارا دلوینی ساخته شده و کارگردان آن لوک بسون فرانسوی است. زمان اکران فیلم ۲۱ جولای است.
یک پلیس فضایی باید برای حل یک ماجرای اسرارآمیز وارد عمل شود و دین دیهان وکارا دلوینی در راس این گروه پرزرق وبرق که لوک بسون آن را خلق کرده، باید در دل این ماجرا جلو بروند. با این حال ستاره اصلی فیلم همانی است که در عنوان فیلم از آن یاد شده یعنی شهر زیبای هزار سیاره که اسمش «آلفا» است. این آلفا سال ۱۹۷۵ خلق شده است. این زمانی است که فضاپیماهای آمریکا و روسیه برای نخستین بار به هم رسیدند. بسون میگوید: ما در صحنههای ابتدایی فیلم والرین را میبینیم . بعد ایستگاه فضایی بینالمللی امروز را میبینیم و بعد بزرگتر و بزرگتر میشود وبه سال ۲۱۰۰ و ۲۲۰۰ میرویم و در نهایت به قرن ۲۸ میرسیم. به این ترتیب «هزار سیاره» به نوی ارجاعی به همه موجودات فرازمینی است که با آلفا مرتبط هستند.
دیهان درباره فیلم میگوید: اینجا همه چیز در یک سطح دیگر در جریان است. همه افراد بسیار متفاوت هستند اما همه برای رسیدن به سطحی بهتر تلاش میکنند. اینها شامل مسایل وابسته به انسان در غرب و روباتها در شرق و گازلند (برای بیگانگانی که با متان سروکار دارند) در شمال و آکوآلند در دریای مریخ است که در جنوب واقع است.
ساختمانهای بلند سیلندری نشان دهنده این است که محتوایی هنری در همسایگی در مسیر گازلند وجود دارد که شامل دفترها و منازل مسکونی است و یک کره نقرهای بزرگ هم پر از هوا برای فضاهای متفاوت تهیه دیده شده است.
بسون به حباب گازی اشاره میکند و میگوید: اوه این درست شبیه حضور ترایبکا در پایین شهر منهتن است. یا وال استریت. در منطقه کوچکی بیگانگان زندگی میکنند.
این کارگردان برای ساخت این فیلم چندین هنرمند گرافیست را به کار گرفت تا از عناصر سمبولیک مکانهایی چون سنگاپور، فرانسه و آمریکا استفاده کنند تا بتوانند به مفهوم مورد نظر او برای شکل دادن به آلفا برسند. این کارگردان میگوید: همه آنها حسابی دیوانه بودند و من عاشق همین ویژگی آنها بودم. او با خنده میافزاید: بعضی وقتها که نظراتشان را میشنیدم دلم میخواست پلیس خبر کنم و بگویم از این مرد چشم برندارید.
بن مائورو طراح مفهومی که هشت سال برای ساخته شدن والرین کار کرده میگوید: هیچچیزی روی زمین وجود ندارد که شبیه این فیلم باشد. همه با هم منسجم هستند و یک ترکیب جا افتاده را به وجود آوردهاند چون لوک همیشه به دنبال چیزهای منحصر به فرد و جذاب است و همه چیز همان قدر که لوک میخواست بزرگ و در واقع عظیم طراحی شده است. در هر حال آدم باهوش هرگز با رییسش حالا چه یک کارگردان باشد چه یک رییس جمهوری درباره ادعاهایی که دارد نباید دربیفتد.
- «بیگانه: میثاق»
این فیلم با بازی کاترین واتراستون و مایکل فاسبندر ساخته شده و ریدلی اسکات کارگردانی آن را برعهده داشته است. این فیلم ۱۹ ماه مه اکران میشود.
آخرین فصل از این ادامه عمیقا فضایی که در واقع ادامهای بر فیلم «پرومتئوس» محصول ۲۰۱۲ است، به کارگردانی ریدلی اسکات در حال ادامه دادن همه آن چیزهایی است که این کارگردان بیش از همه دوست دارد: این که قلب مخاطبان را وحشتزده در سینه آنها به طپش درآورد. اما «بیگانه: میثاق» بیش از یک فیلم ترسناک صرف یا فیلم فضایی است. این فیلم بر اسرار یک پازل مغزی متمرکز است که بر طبیعت بشری استوار است.
مایکل فاسبندر درباره فیلم میگوید: این فیلم نمودی از ریدلی اسکات در بالاترین حالت آن است. در راس هر چیز اکشن و طنز و شخصیتهایی که به سرمایه فیلم بدل میشوند، سوالهایی بسیار واقعی درباره زندگی واقعی را طرح میکنند، این که آیا زندگی واقعی وجود دارد؟
فاسبندر در این فیلم در نقش دیوید بازی میکند: یک موجود اندروییدی شبیه انسان که به نظر میرسد پر از غرور و جاهطلبی است. در این صحنه او در لبه سفینه فضاپیما و همانجایی ایستاده که ما آخرین بار دکتر الیزابت شاو با بازی نومی راپیس را در لحظه نهایی فیلم «پرومتئوس» دیده بودیم. رویدادهای «میثاق» یک دهه بعد اتفاق میافتد و۲۰ سال پیش از این که اولین فیلم ریدلی اسکات یعنی «بیگانه» رقم بخورد. آنچه میتوان از این فیلم آشکار کرد این است که فاسبندر همچنین نقش یک مدل تازه از اندرویید به نام والتر را هم بازی میکند که از خدمه این کشتی فضایی استعماری است. فاسبندر در این باره میگوید: دلم میخواست والتر بیشتر شبیه اسپاک باشد و از شخصیتانسانی یا محتوای حسی که در دیوید برنامهریزی شده، فاصله داشته باشد. دلم می ×واست او بیشتر شبیه یک بوم سفید باشد که بتواند هر پروژهای را رویش اجرا کرد.
کاترین واتراستون که در ادامه سنت «بیگانه» یک قهرمان زن قوی است میگوید: این رباتهای فاسبندری خیلی خوب درآمدهاند و او واقعا متقاعدکننده و باورپذیر است. انگار واقعا در زمان به آینده سفر کرده باشی.
ریدلی اسکات نیز قول میدهد این فیلم بتواند در عین حال که به فیلم سال ۱۹۷۹ مرتبط است، حق مطلب را ادا کند. وی میگوید: «پرومتئوس» دری را باز کرد وحالا ما داریم وارد کریدور می شویم.
اما فاسبندر نیز اذعان میکند که همه پاسخهایش را دریافت نکرده و میگوید وقتی موقعش بشود ریدلی خودش همه جوابها را میدهد.