۵۰ سالگی کمدین کاریزماتیک!
مهران مدیری یک اسطوره است. نه، صبر کنید، موافقم، اغراق کردم. اما واقعاً راز ماندگاری او چه شباهتی با وجوه افسانه ای اساطیر دارد. مهران مدیری در حالی نیم قرن از عمر خود را پشت سر می گذارد که امروز در عرصه کمدی تلویزیونی یکه تاز است و با فاصله زیادی از سایر چهره های فعال در صدر قرار دارد. هم غالب جامعه دوستش دارند و هم در میان منتقدان و اهالی رسانه به قدر کفایت از محبوبیت برخوردار است. مدیری دیروز وارد پنجاه سالگی اش شد و همچنان در پس این سالها، مخالفانش درست روی ویژگیهایی از او دست می گذارند که اتفاقاً همان ها مطلوب طرفدارانش است. گاهی رفتارهایی از او سر می زند که علی القاعده می توانند نقطه پایانی بر عمر توفیق یک هنرمند باشند و داغی شهرت او را سرد کنند. ساخته هایش فراز و نشیب های فراوانی را تجربه می کنند و روند فعالیت هایش با اوج و فرودهای عجیبی همراه بوده است. با این وصف مدیری همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است و تفاوت های بسیارش با سایر کمدین ها از او چهره ای کاریزماتیک ساخته. عمده این تفاوت ها را نیز باید به پای هوشمندی او در نحوه زندگی هنری و اجتماعی اش نوشت و مرزی که میان این دو قائل شده. مدیری جلوی دوربین از جهاتی دقیقاً شبیه ماکس لندر فرانسوی است که از او به عنوان نخستین کمدین مهم تاریخ سینما یاد می شود. مدیری هم درست مثل لندر اغلب در قالب کاراکتر مرد خوش پوش، ساده و سمپاتی ظاهر می شود که مدام بد شانسی می آورد، رکب می خورد و یا به تور آدمهای ناتو می افتد. با این حال کم و بیش رندی های خاص خود را هم دارد و در ورای آن چهره ترحم برانگیز حیوانکی، حسابی زیرآبی می رود. خصوصیتی که در میان خیلی از کمدین های کلاسیک عمومیت داشت و مدیری با زیرکی نوع مورد علاقه و مختص به خودش را از آن عاریه گرفته است. خود او هم بارها گفته یکی از ویژه ترین نمادهای رفتاری در بازیهایش، یعنی زل زدن توی دوربین را از اولیور هاردی وام گرفته است. این یعنی در مانیفست کمدی سازی او، بنیانگذاران سرشناس و عامه پسند کمدی کلاسیک در سطح جهانی، جایگاه مهمی دارند. با این تفاوت که مدیری خارج از چهارچوب سینما یا تلویزیون، از خود شخصیتی معرفی کرده که در عین ذهنیت کمدی مردم از او و مواجهه ای که با همسلفانش صورت می گیرد، اشعه های جذبه و کاریزمای درخشانش چشمها را می زند و احترام و جدیت می طلبد. شما هر چقدر هم به جمله ها و واکنش های مدیری در تلویزیون و سینما خندیده باشید، تحت تأثیر امواج مه آلود و پر رمز و رازی که شاید در سایه انبوه شایعه پراکنی ها و خبرسازی ها درباره او شکل گرفته، در ارزیابی و شناختش کار دشواری خواهید داشت. او کم مصاحبه می کند. در مجالس عمومی و هنری اندک و دیر به دیر حاضر می شود. کاراکتر آشنای ساده لوح نمای نقش هایش ارتباطی به شخصیت خود او ندارد. در صورت تن دادن به بازی های کوتاه و آثار احیاناً کم اهمیت هم میزانسنی می چیند و شروطی می گذارد که بی برو برگرد، به موقعیتش خدشه ای وارد نشود و دست نیافتنی باقی بماند. اتخاذ چنین سیاست پیشگیرانه ای به مدیری کمک کرده حریمش از سوی مردم و طرفداران متعصبش رعایت شود و تخریبگری مخالفانش هم با تقلای زیاد در آسیب رساندن به او یا احتمالاً در حمایت از رقبایش، موجی گذرا و بی اثر باشد.
تنها مدیری است که می تواند در یکی از معدود گفت و گوهایش در پاسخ به این پرسش فانتزی که «اگر سوسمار بود چه کسی را می خورد؟!»، بگوید «علیرضا عصار» و بعدش از آن لبخندهای ملیح بزند که گونه ای بدجنسی دوست داشتنی و ناشناخته درش مستتر است و اظهارنظرش سطح پایین جلوه نکند. تنها مدیری می تواند آیتم هایی در هجو گردانندگان شبکه های ماهواره بسازد تا هم از آنان فحش بخورد و هم خیلی ها این کارش را دستاویزی برای طرح وابستگی های سیاسی اش قرار دهند و تقبیحش کنند، اما در نهایت با فروکش کردن تب و تابها، بارقه های دوست داشتنی بودنش باز هم سر بر آورند. تنها مدیری می تواند محصولات اسپانسر برنامه اش را با وقاحت مصرانه ای جلوی دوربین و حین پلاتو گفتن به مسخره ترین نحو ممکن تبلیغ کند! تنها مدیری می تواند در مقابل سرسختی های تلویزیون و ناملایمتی های مدیرانش از این رسانه بِکَند و با قُلدری شبکه نمایش خانگی را انتخاب کند و زمانی که نتیجه لازم را نمی گیرد، تازه با کلی پرستیژ و نازکشی فروتن بازی در بیاورد و جوری بگوید به خانه اش باز خواهد گشت که قند توی دل بینندگان علاقه مند او آب شود! فقط مدیری می تواند در یک نشست خبری رسمی تابوی «سیگار نکشید» را با خونسردی بشکند و زیاد نگران عواقبش نباشد.
فقط مدیری می تواند در اوج قدرت نمایی «خندوانه» و شکست ناپذیری نمایی اش، با یک برنامه کپی شده ـ که شاید از نظر برخی خیلی هم کیفیت چشمگیری نداشته باشد ـ به تلویزیون بر گردد و باز هم گُل کند و مردم را با تلویزیون آشتی دهد.
فقط و فقط مدیری است که می تواند دست به این کارها بزند و باز هم مدیری باشد و مردم با لحاظ بالا و پایین هایی همچنان دوستش داشته باشند. حالا اگر مخالفانش یکریز مخالف خوانی کنند،او را متفرعن بدانند، به کارگردانی اش خرده بگیرند و با توسل به در نیامدن بعضی کارهایش به او اتهام نابلدی بزنند، مدیری می داند چطور تاکتیکی برای احیای محبوبیتش پیاده کند که بلافاصله جواب بگیرد. برای او اُفت و نزول معنی ندارد. بدون توقف همیشگی، می تازد و پیش می رود. مدیری دیروز وارد پنجاه سالگی اش شد و بی شک بعد از پرویز صیاد و منوچهر نوذری، جزو صدرنشینان جدول کمدین های اسم و رسم دار و به یاد ماندنی باید نام او را نوشت. حتی اگر توفیق او را با خط کشی و ملاحظه کاری، به شدت متأثر از قلم پیمان قاسم خانی بدانیم، باز هم مدیری به مدد کاریزما و کاراکتر منحصر به فردش محبوب است. او به طرز ماهرانه ای از پس حفاظت از این محبوبیت هم بر آمده است. امسال به احتمال فراوان نخستین سینمایی او در جایگاه کارگردان هم رنگ پرده را خواهد دید و سرنوشت این فیلم می تواند ظرفیت های هنری و پتانسیل های مخاطب پسندی اش را افزایش دهد.
راستی آقای مدیری، تولدت مبارک! خنده آفرینی ها و شادی بخشی هایت مستدام!