۱۲/۰۰۰/۰۰۰ نفر مجرد زیر ۴۰ سال در ایران داریم
حدود ۳ سال پیش بود که مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، شمار افراد مجرد در ایران را بیش از ۱۴.۵ میلیون نفر اعلام کرد و اظهار داشت که قریب به ۶ میلیون از آقایان ایرانی که در سن ۲۰ تا ۳۴ سالگی هستند، هرگز ازدواج نکرده اند و این به آن معناست که قریب به نیمی از آقایان که در سن ازدواج قرار دارند، تجربه ازدواج نداشته اند. همچنین بر اساس آمارهای سال ۱۳۹۳، حدود ۴۸ درصد بانوان ایرانی که در سن ازدواج قرار دارند، ازدواج نکرده اند. آمارها نشان می دهد که خانم ها تقریبا سه برابر بیشتر نسب به آقایان، در معرض خطر تجرد قطعی دارند.
این در حالی که بر اساس سرشماری سال ۹۵، حدود نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهد و حدود یک چهارم این تعداد، مجرد هستند. یعنی حدود ۵ میلیون دختر مجرد بوده و تا کنون ازدواج نکرده اند و این رقم برای پسران مجرد، به حدود ۶ میلیون نفر می رسد. رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران چند ماه پیش گفتته بود که به ازای هر ۱۰۰ پسر، ۸۲ دختر در سن ازدواج هستند، این در حالی است که میانگین سن ازدواج در حال افزایش و به حدود ۲۵ سال رسیده و عدم اشتیاق به ازدواج در میان تحصیل کردگان ایرانی به مراتب بیش تر از جمعیت عمومی کشور می باشد.
شاخص تجرد قطعی، افراد بالای ۴۰ سال هستند که طبق آمارها، ۵ درصد دختران ایرانی در معرض تجرد قطعی قرار دارند. مهر ماه سال گذشته، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور اعلام کرده بود که بیش از ۱۱ میلیون جوان مجرد ایرانی، در معرض تجرد قطعی قرار دارند و حد نرمال را رد کرده اند و به ازای ۵ میلیون دختر، ۶ میلیون پسر مجرد داریم.
افزایش ازدواج دهه هفتادی ها به نسبت دهه شصتی ها!
نگاهی به آمارهای بالا نشان می دهد که ایرانیان دهه شصتی، علاقه چندانی به ازدواج ندارند در حالی که میزان اشتیاق ایرانیان متولد دهه هفتاد به بعد به ازدواج روند صعودی دارد. در واقع متولدین دهه نخست انقلاب اسلامی که درصد قابل ملاحظه ای از هرم جمعیتی کشور را در اختیار دارند، تمایلی به ازدواج نداشته و در معرض تجرد قطعی قرار گرفته اند. علت چیست؟
معاونت زنان و امور خانواده ریاست جمهوری در گزارشی، بخشی از این علت را به تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی که در نیم قرن اخیر در ایران صورت گرفته مرتبط دانست و آن را سبب تغییر در الگوی زناشویی در میان دختران و جوان می داند که مصداق هایش، تاخیر در سن ازدواج، بالا رفتن آمار طلاق و کاهش ۱۰ درصدی در نسبت زنان دارای همسر در یک دهه اخیر به شمار می رود.
با توجه به اینکه در دهه هفتاد شمسی، سیاست های کنترل جمعیت باعث شد که دختران دهه هفتادی کمتر از پسران دهه شصتی شوند، این مساله سبب شد تا نرخ ازدواج در میان دختران دهه هفتادی، صعودی تر از دختران دهه شصت شود و آمارها مبین این واقعیت است که ازدواج در میان دختران زیر ۲۰ سال کشور افزایش یافته است و این به معنای پیشی گرفتن ازدواج دهه هفتادی ها به نسبت دهه شصتی ها است.
در میان مصرف کنندگان مواد مخدر، ۱۰ درصد شامل دختران مجرد است و عدم ازدواج میتواند سبب آسیب پذیر تر شدن شمار بیشتری از دختران جوان ایرانی در سال های آینده و افزایش شمار ناهنجاری های اجتماعی و امنیتی برای کشور شود.
ازدواج و طلاق هر دو صعودی
میزان ازدواج ها و طلاق های ثبت شده در سراسر کشور در چند سال اخیر صعودی بوده است. آمارهای اداره ثبت احوال در استان تهران نشان می دهد که در سال ۹۶، ۵ درصد از طلاق ها پس از ۲۹ سال زندگی و ۴۰ درصد طلاق در ۵ سال ابتدایی زندگی صورت می گیرد و به روند تجرد قطعی اضافه می کند. با این حال، تعداد طلاق های سال ۹۵ تهرانی ها به نسبت سال پیش از آن بیش از ۲۰ درصد افزایش نشان می دهد و این سیر به صورت سینوسی در سال های مختلف بالا و پایین می شود.
شهریور ماه ۹۶ بود که رییس سازمان بهزیستی کشور اعلام کرد که آمار طلاق در مناطق شمالی شهر تهران بیشتر است. مناطق شمالی شهر، معمولا در اختیار طیف ثروتمند و مرفه پایتخت نشینان است که نسبت به مناطق مرکزی و جنوبی شهر، امکانات مادی بیشتری برای ازدواج و زندگی در اختیار دارند. اما در سال های اخیر، روند طلاق در این بخش جامعه تهران به نسبت سایر قسمت ها روند صعودی پیدا کرده است و حتی این طلاق، سبب بروز جریان های عجیب و غریب به نام جشن طلاق و برگزاری مراسم پر زرق و برق جشن جدایی هم شده است که سر و صدای زیادی را به راه انداخته است . . .
چه باید کرد؟
افزایش سن ازدواج در میان جامعه جوان ایران و روند صعودی طلاق ها در کشور در کنار رسیدن بخشی از جامعه ایرانی به مرز تجرد قطعی، همه زنگ خطری برای توسعه پایدار و امنیت کشور از جنبه های گوناگون فرهنگی و راهبردی تلقی می شود. افزایش سن ازدواج، کاهش کارایی بخشی از جامعه را در عرصه های تولید و خدمات به همراه خواهد داشت و تنهایی و افسردگی و روی آوردن به ناهنجاری های مختلف از جمله تجاوزات، مصرف موادمخدر، خودکشی و . . . را به دنبال می اورد.
علاوه بر این، هزینه بهداشت و سلامت کشور با افزایش مردان و زنان مجرد افزایش می یابد و افزایش سن باروری، تولد کودکان ناقص و با مشکلات جسمانی را افزایش می دهد که در نهایت، برای نسل آینده ایرانیان، خبر خوبی نیست.
اینکه چرا نسل امروز ایرانیان، تمایل کمتری به ازدواج دارند، پرسشی است که صدها دلیل مستند و مستدل میتوان برایش ذکر کرد. اما به نظر می رسد بخشی از عدم اشتیاق جوانان به ازدواج را باید در سخت گرفتن این امر در میان نسل جوان ایران دانست که تصور می کنند با امکانات کامل می بایست به سمت فرآیند ازدواج بروند که نگاهی اشتباه است.
از طرفی، اموزش های پیش از ازدواج و مشاوره علمی و تخصصی، هنوز در ایران جایگاه لازم را پیدا نکرده و بخشی از جامعه جوان در شرف ازدواج ایران، همچنان از اطلاعات لازم در این حوزه برخوردار نیستند.
کمرنگ شدن الگوی ازدواج سنتی در همسر گزینی جوانان در کشور به دلیل تغییرات الگوی اجتماعی و فرهنگی و مدرنیزاسیون در دهه های اخیر، کمکی به افزایش روند ازدواج درمیان نسل جوان نکرده و به نظر می رسد که الگوهای سنتی برای کاربردی شدن در فضای امروز ایران و جهان، باید نقش فعال تری در سبک زندگی جوانان ایفا کنند.
طبق آمارها، هر اندازه سطح تحصیلات و امکانات مالی افراد کمتر باشد، رغبت به ازدواج در میان آنها افزایش یافته و به نظر می رسد که تمکن مالی خیلی خوب و مدارک عالیه ارشد و دکترا و حتی پسا دکترا، نه تنها شرط لازم برای ازدواج موفق نیست، بلکه شرط کافی روی آوردن به این امر نیز به نظر نمی رسد.
امیدواریم دولت تدبیر و امید در سال های باقیمانده از دولت دوازدهم، در حالی که نخستین سال از برنامه ۵ ساله ششم توسعه کشور را سپری میکنیم و در فصل بودجه ریزی برای سال ۹۷ هستیم، با همکاری مجلس، بتواند برنامه ای اجرایی برای تشویق کاربردی جوانان به امر ازدواج را در دستور کار قرار داده و از همه امکانات کشور برای ترغیب وتشویق جوانان به ازدواج و تحکیم روابط خانواده و همسر گزینی استفاده کند.
فراموش نکنیم که هرم سنی جامعه ایران به سمت پیری متمایل شده است و اگر فکری برای این چالش بزرگ نکنیم، ایران عصر ۱۴۰۰ با چالشی بد تر از بحران آب و محیط زیست مواجه می شود که تهدیدی جدی برای امنیت سلامت و بهداشت و توسعه پایدار کشور خواهد بود.