چه کسی منشور کوروش را از ایران برد؟
اواخر شهریورماه سال ۱۳۸۹ بود که با رایزنی سازمان میراث فرهنگی و تعامل با موزه بریتانیا مردم ایران برای نخستین بار در موزه ملی کشورشان توانستند از نزدیک منشور مشهور کورش را ببینند، در آن زمان خیلی ها نوشتند و تیتر زدند منشور کورش به کشور بازگشت، جمله ای که این سوال را در ذهن متبادر می کرد این منشور را چه کسی از ایران خارج کرده است؟
داستان از این قرار است که منشور کورش اصلا از ایران بیرون نرفته بود که بخواهد روزی برگردد، اما آنقدر برای ایرانیان این تکه استوانه ای گِلی هویت بخش و دارای اهمیت بود که بسیاری از نمایش آن در ایران به عنوان بازگشت به وطن یاد کردند.
منشور کورش سالها قبل در عراق کشف و به انگلیس فرستاده شده بود، اما بسیاری امانتسپاری آن به ایران را به واسطه این که موطن کوروش ایران بوده است بازگشت به وطن پنداشتند.
تا اینجا پاسخ سوال اول که خیلی ها درباره آن اشتباه می کنند را خیلی راحت به شما تحویل داده ایم و در آن هیچ اختلاف نظری هم وجود ندارد اما پرسش دوم قدری شبهه ناک و دارای وجوه متفاوتی است، آیا منشور کورش واحد است؟
دو تکه اسرارآمیز
بگذاریم برای پاسخ دادن به این پرسش یک روایت خیلی ساده را برایتان تصویر کنم، اگر در خانه تان شبیه سازی شده منشور کورش را نداشته باشید و فقط از روی تصاویر با آن آشنا باشید احتمالا فکر می کنید این منشور یک استوانه کامل است اما این استوانه سفالی واقعا کامل نیست، بخشی از آن شکسته شده و هیچ کس هم از سرنوشت بخش شکسته شده آن خبر ندارد.
سرنوشتی مبهم و رازآلود که حدود ۸ سال پیش با کشف دو تکه جدید وارد یک فاز جدید دراماتیک شد و نظریههای مختلفی در مورد این منشور ارزشمند در ذهن باستانشناسان به وجود آمد.
به طور طبیعی مدیران موزه بریتانیا بدشان نمی آمد که به هر شکلی این دو تکه تازه کشف شده را به منشور کورش وصل کنند و جنس شان جور و کامل شود و بر ارزش و اهمیت موزه و اشیاء خاص خودشان بیافزایند. اما در میان باستانشناسان بزرگ مثل گروه باستان شناسی دانشگاه شیکاگو تردیدهای جدی در این رابطه مطرح شد.
از طرفی کم نبودند باستان شناسانی که باور داشتند با فرض درست بودن این ادعا، کشف تکههای جدید اطلاعات خاصی از این منشور به ما منتقل نمی کند.
این نظریه از یک منظر درست بود و از نگاهی دیگر نادرست. هنوز در ذهن بسیاری از مردم کشور خودمان و حتی دانشجویان و تحصیل کردگان این باور وجود دارد که منشور کورش درباره حقوق بشر است، در حالی که این منشور به موارد دیگری نیز اشاره کرده است که در واقع فرامین کوروش به شمار میرفته است.
به عنوان مثال هزینه های پرستشگاه اسگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) چقدر بوده است، یا آن که کوروش در بخشی از آن به تکمیل بازسازی دیوار حصار شهر بابل اشاره می کند یا حتی در انتهای منشور به تکمیل پلها و نقاط مختلف و استفاده از وسایل ساختمانی هم می پردازد.
یک نظریه جنجالی
جام جم آنلاین:در همان زمان رییس وقت سازمان میراث فرهنگی کشورمان نسبت به کشف تکه های جدید واکنش نشان داد و درست یک روز پس از رونمایی رسمی از منشور کوروش در موزه ملی ایران در نشستی خبری تاکید کرد تکههایی که موزه بریتانیا مدعی است اصلا متعلق به این منشور نیستند.
اما او حرف جنجالی را هم مطرح کرد و گفت این تکهها مرتبط به منشور دیگری هستند، چراکه منطق حکم میکند پس از صدور یک فرمان حکومتی و ارسال آن به بلاد مختلف، نباید تنها یک منشور تهیه شده باشد به همین دلیل احتمال وجود منشورهای دیگر وجود دارد.
این نکته در واقع برآیند و خروجی نظریه جمعی داخلی بود که بسیاری از باستانشناسان ایرانی بر آن پافشاری کردند. این گروه معتقد بودند که کوروش برای بیان جهانی نظریه خود در مورد آزادی و آزادگی چندین و چند منشور ساخته و به کشورهای مختلف ارسال کرده است.
نسخه چینی منشور
چند سال پیش هم یک نسخه چینی برای منشور کوروش پیدا شد که روی ۲ قطعه استخوان حکاکی شده بود و این نظریه را تقویت کرد.
این دو قطعه استخوان حکاکی شده در سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۴۰ توسط «خو شن وی» طبیب سنتی چین خریداری شدند. خو فکر میکرد این دو قطعه حاوی اسنادی به خط کهن چینی است. در سال ۱۹۶۶ طی انقلاب فرهنگی چین او این دو استخوان را برای جلوگیری از نابودیشان در خاک دفن کرد.
تا آن که در سال ۱۹۸۵ خو این دو استخوان را به شهر ممنوعه برد و به موزه کتیبههای چین اهدا کرد، اما یک متخصص زبانهای خاور نزدیک باستان در موزه شهر ممنوعه تشخیص داد که نوشته روی فسیل باستانی بخشی از اعلامیه حقوق بشر کوروش و متعلق به ایران است.