چند نکته جالب در مورد زندگی جهان پهلوان تختی که شاید نمیدانستید

پنجم شهریورماه مصادف است با زادروز جهان پهلوان تختی. آیا کسی هم هست در ایران که نام غلامرضا تختی را نشنیده باشد؟ جهانپهلوانی که هنوز هم مرگ او رازی سربسته است و هیچکسی نمیداند نماد پهلوانی ایران آیا خودکشی کرد یا کشته شد!
برخی انگشت اتهام به سوی شهلا توکلی – همسر تختی – میگیرند و باور دارند که قهرمان ملی بدنبال مشکلات زیادی که با همسرش داشت اقدام به خودکشی کرد و برخی دیگر معتقدند دست ساواک در کار بود و زهر نامرئی این سازمان به کام غلامرضا تختی ریخته شد!
پس از گذشت بیش از ۵۰ سال هنوز صحت و سقم هیچیک از این باورها و بعضا اتهامات معلوم نیست. سوالات زیادی در مورد تختی در ذهن بسیاری از ما هنوز وجود دارد. سوالاتی مثل اینکه آیا زنی تحصیلکرده همچون شهلا توکلی که سبک کتابخوانی و نگرش جهان پهلوان به دنیای پیرامون را تغییر داده بود میتوانست آنقدر بد باشد که تختی به خاطر مشکلاتش با وی دست به خودکشی بزند؟ آن هم درست زمانی که تنها پسرش بابک، نوزادی ۴ ماهه بود! یا این پرسش که چگونه شخصی همچون تختی با آن مرام پهلوانی و دیدگاه خداپرستانه ممکن است به درجهای از ناامیدی برسد که فرصت نفس کشیدن را از خود بگیرد؟
آیا واقعا ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رساندهاست؟
هیچ یک از این سوالات پاسخ شفافی ندارند. اما موضوعاتی در مورد دوران زندگی جهان پهلوان وجود دارد که شاید بتوان با استناد به آنها فرضیههایی شبیه به واقعیت در این رابطه داشت.

کشتیگیر ایرانی، غلامرضا تختی مشهور به «جهانپهلوان»، فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود و در نهضت ملیشدن نفت در ایران فعالیت داشت. رفتوآمدهای غلامرضا تختی به جبهه ملی و عضویت در شورای مرکزی آن باعث شد تا از سوی ساواک به عنوان یک «ناراضی» شناخته شود. به همین خاطر، دستگاه ورزشی بنا به تصمیم سازمان امنیت و اطلاعات کشور، از تمرینهای تختی و از حضور او در مجامع ورزشی بینالمللی جلوگیری میکرد.

ساعت ۲ بعدازظهر روز ۱۸دی ماه، تیتر درشت روزنامه کیهان مردم ایران را غافلگیر کرد: «غلامرضا تختی خود را کشت!» تیتر اول روزنامه اطلاعات هم این بود: «پیش از ظهر امروز تختی خودکشی کرد».
با انتشار خبر مرگ غلامرضا تختی، هفت تن در شهرهای مختلف ایران خود را کشتند که از همه فجیعتر، قصابی در کرمانشاه بود که خود را به قناره آویخت. وی قبل از مرگ یادداشت بزرگی بر شیشه مغازهاش چسبانده بود که «جهان بی جهانپهلوان ماندنی نیست».

برگ هایی از دفترچه تلفن تختی به روزنامه ها داده شد که از اختلافات خانوادگی اش حکایت داشت، امری که هرگز باور نشد.
در همان زمان یک قهرمان بوکس از شهرری تحت تاثیر اطلاعاتی که در روزنامه ها چاپ شد به قصد قتل شهلا توکلی همسر تختی به خانه وی حمله برد که چون ناکام ماند و دریافت که تختی در وصیت نامه خود با محبت از وفاداری او یاد کرده و تنها یادگار خود را به او سپرده، همان شب در حمامی در شهرری خود را کشت. او که با یک روز تاخیر با تختی مرده بود، در چند قدمی غلامرضا تختی دفن شده است.

در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ زلزله مهیبی به قدرت ۷٫۲ ریشتر، به ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و روستاهای دشت قزوین انجامید. بر اثر زمینلرزه بوئینزهرا حدود بیست هزار نفر کشته و هزاران خانواده نیز بیخانمان شدند. به پیشنهاد کیهان ورزشی و روزنامه کیهان قرار شد جهان پهلوان برای زلزلهزدگان کمک جمع کند.
تختی قبول کرد و صندوق به گردن از پارک ساعی در خیابان پهلوی تا تالار کیهان در خیابان فردوسی را پیاده پیمود.

با بلندگو شخصاً از مردم میخواست تا به هموطنان زلزلهزدهشان هر چه در توان دارند، کمک کنند. زنان گوشواره و گردنبند و انگشتر و مردان پول اهدایی خود را به صندوق آویزان از گردن تختی میانداختند.
واکنشها چنان باورنکردنی بود که بلافاصله موج بزرگی از نیکوکاران به راه افتادند و دهها کامیون به وی سپرده شد.

غلامرضا تختی در دیماه ۴۶ در مصاحبه با کیهان ورزشی گفته بود: «… من بیشتر وقتها با کتابهای پلیسی و یادداشتهای فاتحین و مغلوبین جنگهای گذشته، خود را سرگرم میکردم و خواندن آنها همیشه اثر خوبی در روحیه من باقی میگذارد، بهخصوص اینکه هیتلر را با تمام حماقتش، دوست داشتم؛ اینکه میگویم دوست داشتم، نه اینکه خیال کنید او را آدمی لایق میدانم نه. من به او احترام میگذارم به واسطه اینکه او بزرگترین درس زندگی را به من یاد داد که چگونه باید با دشمنان ستیز کرد و در هر راه مشکلی به هدف رسید.»

کتابهای زیادی در وصف غلامرضا تختی تألیف شدهاست، فیلمی سینمایی در مورد وی ساخته شده. به افتخار او هر ساله به بهترین کشتیگیران ایران «جایزه غلامرضا تختی» اهدا میشود.

تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او دو روز قبل از مرگش یعنی ۱۵ دی، وصیتنامه اش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود.
جلال آلاحمد دربارهٔ مرگ او چنین نوشت: «از آن همه جماعت هیچکس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمیکرد.»

تختی اولین کشتیگیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدالهای جهانی و المپیک بشود: جهانی ۵۱ و المپیک ۵۲ (در ۷۹ کیلوگرم)، المپیک ۵۶، ۶۰، جهانی تهران و یوکوهاما (در ۸۷ کیلو) و جهانی ۶۲ تولیدو در ۹۷ کیلو.
تختی نخستین ورزشکار ایرانی بود که در سه المپیک مدال گرفت، دستآوردی که پس از او تنها محمد نصیری و هادی ساعی به دست آوردهاند.
تختی با ۷ مدال در رقابتهای المپیک و قهرمانی جهان رکورددار کسب بیشترین مدال جهانی در میان کشتیگیران ایرانی است.

به گفته «پرویز عرب» از دوستان تختی در گفتگوی تفصیلی با ایسنا، وی خودکشی کردهاست: «قرص آسپرین و تریاک را با هم مخلوط کرده بود و پس از ریختن در لیوان آب، آن را خورده بود. فجوری، رئیس پزشک قانونی وقت پس از معاینه تختی گفته بود بازوی راست تختی کبود بوده که دلیل آن هم این بود که او هنگام جان دادن با دندان بازوی خود را گاز گرفته بود»