چند نقطه ترسناک ایران؛ سفر با طعم وحشت و هیجان
برای تجربه ترس و هیجان، حتما نیاز نیست که پای فیلمهای ترسناک بنشینید، با گوش دادن به قصهها، افسانهها و خرافههای محلی قدیمی و رفتن به مکانهای وهمآور و خوفناک نیز میتوانید سفری سرشار از هیجان و دلهره را داشته باشید. در این مطلب میخواهیم شما را به فضای وهمانگیز گورستانهای قدیمی، قلعههای متروکه و کلبههایی که قصهها و افسانهها از در و دیوارشان سرازیر میشوند، به جاهایی که برداشتن هر گام در جای جای آنها ترسناک و نفسگیر است، ببریم.
اگر روحیه کنجکاو و هیجانطلب دارید با ما همراه باشید تا یکی از جذابترین سفرهای عمرتان را تجربه کنید.
تالاب ارواح
دریاچهای در ۱۲ کیلومتری نوشهر در استان مازندران قرار گرفته که به دلیل گذشتههای دور، اسم عجیب و غریب و ترسناکی را به خود اختصاص داده است. ترکیب درختان مرده وسط دریاچه و مِهی که بیشتر اوقات روی دریاچه را گرفته با صدای حیوانات وحشی منطقه، همگی شما را یاد فیلمهای تخیلی و ترسناک میاندازد و این ویژگیها باعث شده تا این دریاچه لقب «تالاب ارواح» را به نام خود کند.
اهالی اطراف دریاچه، چیزی از ارواح ندیدهاند، اما بر این باورند که ساکنین گذشته حتما بنا بر اطلاعاتی این نام را برای این دریاچه برگزیدهاند.
اگر دلتان برای هیجان و ماجراجویی تنگ شده توصیه میکنیم بار و بندیل سفرتان را ببندید و راهی این دریاچه مرموز و سحرآمیز شوید.
قلعه جنی
در جزیره کیش در نزدیکی کشتی یونانی، قلعهای کوچک و مخروبه قرار گرفته که شاید کمتر کسی به آن نگاهی بکند، زیرا همه در عجله برای رسیدن به کشتی یونانی هستند. این قلعه به «قلعه جنی» در میان ساکنین منطقه شهرت دارد و اگر شب هنگام بخواهید به دیدن این قلعه بروید، هیچکس به شما کمک نخواهد کرد، زیرا اهالی منطقه، بر این باور هستند که جنها در این قلعه زندگی میکنند.
در ساعاتی که خورشید از جزیره دور میشود و تاریکی حکم فرما میشود، این قلعه به محیطی وهمانگیز تبدیل میشود. صداهای چاه آبی نزدیک به قلعه و وزش باد، بر ترسناکی این محیط افزوده است.
مثلث برمودای ایران
کویر به خودی خود سرشار از رمز و راز است. ریگزار ترسناک و خارقالعادهای به نام «ریگ جن» در منطقه کویری سمنان در ۱۷۰ کیلومتری تهران قرار گرفته که هر موجود زندهای که به آن سفر میکند را به کام مرگ میکشاند.
این منطقه که یکی از داغترین نقاط روی زمین است، پوشیده از تپههای شنی و باتلاقهای نمک است که آن را به یکی از صعبالعبورترین نواحی جهان تبدیل کرده است. در طول قرنها، هرگز کسی موفق به گذر از این ناحیه نشده و هیچ جانوری نیز در آن زندگی نمیکند. به دلیل وقوع اتفاقات بیپاسخ و بدونمنطق فراوان در این منطقه، عنوان «مثلث برمودای ایران» را به آن دادهاند.
قصهها و افسانههای زیادی از گذشته مانده که میگوید این ریگزار نفرین شده و محلی برای زندگی اجنه است و ارواح پلید و شیاطین در آن فرمانروایی میکنند و اجازه ورود هیچ جانداری را به آن نمیدهند. حتی برخی از اهالی منطقه میگویند، صدای صحبتکردن اجنه با یکدیگر را در این ناحیه شنیدهاند. برخی دیگر از محلیها نیز میگویند، هرکس قدم به این بیابان بگذارد، توسط زمین بلعیده میشود و دیگر باز نمیگردد.
با وجود این افسانهها و داستانها، اکنون این کویر شگفتانگیز و اسرارآمیز به نقطهای جذاب و مهیج برای گردشگران علاقهمند به هیجان و وحشت تبدیل شده است.
دریاچه گنج
دریاچه زیبا، مرموز و خطرناک به نام «تخت سلیمان» در تکاب در استان آذربایجانغربی جای گرفته که یکی از پررمز و رازترین نقاط گردشگری پرطرفدار ایران به شمار میرود. به باور مردم محلی این دریاچه با کوبیده شدن عصای «حضرت سلیمان» در زمین پدید آمده و گنجی باارزش و باستانی در عمق این دریاچه پنهان شده است.
گنجی که در دوران مختلف، افراد جسور و ماجراجوی زیادی را برای جست و جویش به دریاچه کشانده و دریاچه همه آنها را بلعیده و حتی جسد آنها نیز به خشکی بازنگشته است. افسانهها و باورهای محلی شنیدنی و جالب زیاد دیگری نیز درباره این دریاچه وجود دارد. عدهای دیگر از مردم نیز بر این باور هستند که این دریاچه محل تولد «زرتشت پیامبر» است.
افسانه تاریخی دیگری که درباره این دریاچه وجود دارد این است که «کوروش کبیر» پس از پیروزی بر «کروسوس» پادشاه «لیدیه» که ثروتی افسانهای داشته است، تمام خزانه و اشیای قیمتی او را بهعنوان نذر در این دریاچه ریخته است و پس از آن ساکنان این منطقه همیشه غنیمتهای جنگی و اموال ارزشمند خودر را نذر این دریاچه میکردند.
ستاره ها روی زمین
جزیره قشم سرزمین شگفتیها و طبیعت مسحورکننده است. درهای زیبا و سحرآمیز به نام «دره ستارگان» در این جزیره شگفتانگیز قرار دارد که علاوه بر طبیعت وصفنشدنیاش، حکایتها و افسانههای جذابی را برای ماجراجویان روایت میکند. بومیها معتقدند که احجام جادویی موجود در این دره، میلیونها سال قبل در اثر برخورد ستارهای به زمین یا توسط موجودات فرازمینی پدید آمده است.
همزمان با وزش باد و هجوم ماسه، نوایی وهمآور از دالانهای تو در توی این دره که در میان دیوارههای غولآسای تراشیده شده قرار گرفتهاند، در سکوت بیابان شنیده میشود. مردم محلی جزیره با تاریک شدن آسمان گذرشان به این دره نمیافتد و معمولا با لبخند مسافران غریبه را برای رفتن به این دره خوفناک در تاریکی منصرف میکنند، زیرا آنها معتقدند، شبها، ارواح، اجنه و موجودات فرازمینی در این دره رفت و آمد میکنند.
تنها با تماشای اشکال عجیب و غریبی که بر اثر فرسایش هزاران ساله از هر صخره دریا، مجسمهای حیرت آور و عظیم الجثه ساخته است، کاملا غافلگیر و حیرتزده خواهید شد.
قلعه آدم خوار
قلعه و منطقه باستانی بوینی یوغون واقع در روستای کور عباسلو اردبیل یکی دیگر از دست ساختههای متروک و مهجور مانده بشر، و محلی برای داستانسرایی و قصهپردازی است.
میگویند مردمانی که در قدیم به بازدید این قلعه باستانی میرفتند به طور مرموزی ناپدید میشدند گویی که قلعه زنده است و آنها را میبلعد.
کم کم با ناپدید شدن آدمها این قلعه به «قلعه آدمخوار» مشهور شد و داستانهای بیشماری از آن دهان به دهان در میان مردم پیچید.
باغ سنگی
راهی استان کرمان میشویم و به شهر سیرجان به باغی اسرارآمیز سفر میکنیم که خبری از سرسبزی در آن نیست. در نگاه اول شاید این باغ جالب و شگفتانگیز به نظر برسد ولی با قدم زدن در میان درختان خشک که میوههای آن از جنس سنگ هستند، وحشت در دل شما ایجاد میشود. این باغ سنگی «باغ درویش خان» نامیده میشود و سازنده آن مزرعهداری به نام «درویشخان اسفندیار پور» است که حدود ۴۰ سال پیش پس از خشک شدن مزرعهاش، حالت طبیعی خود را از دست داد و به نشانه اعتراض درختان باغش را که دیگر خشک شده بودند، در جای دیگر کاشت و سنگهایی را که از کوه های اطراف جمع کرده بود، بهعنوان میوه درختانش به آنها آویزان کرد.
عدهای دیگر بر این باورند که درویشخان شبی خواب ساختن این باغ را میبیند و فردای آن روز به هنگام چراندن گوسفندان در بیابان، شهاب سنگی را میبیند که از آسمان به زمین می افتد و آن را به خانه برده و با آن باغش را میسازد.
درویشخان به سنگ اکتفا نکرد و مدتی نیز سر گوسفندان که توسط گرگ دریده شده بودند را به درختان آویخت که با اعتراض مردم، دست از این کار برداشت. لوله اگزوز ماشین، چرخ دندههای فرسوده، لاستیکهای نخنمای پنچر شده، پیت نفت، قوطی حلبی، آینه شکسته، شناور کولر، نی قلیان شکسته و بسیاری ضایعات دیگر هم بر این درختان پدیدار شدند.
گفته میشود پس از مرگ درویش خان یکی از درختان فرو میریزد و چندین مرد از روستای اطراف برای مجددا آویزان کردن سنگها و استوار کردن درخت به زحمت تلاش میکنند. سوال اینجاست که این پیرمرد در آخرین سالهای زندگی خود چطور قادر به جابهجایی درختان و سنگها بوده است؟ امروزه این باغ سنگی یکی از جاذبههای گردشگری شهر سیرجان به شمار میرود.
خرابه های پر قصه
خرابهها و قلعههای وهمآور دستسازی که توسط آدمیزاد بنا شدهاند، دارای رمز و راز فراوانی است.
یکی از این قلعههای پر رمز و راز در ایران، «قلعه زاهدان کهنه» است که در ۲۷ کیلومتری شرق زابل سیستان و بلوچستان قرار گرفته که در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز ثبت شده است.
در دل این قلعه داستانها و قصههای ترسناک زیادی وجود دارد و گفته میشود ارواح و اجنه در این قلعه حکمفرمایی میکنند.
جهنم دره
در شهر خوی آذربایجانغربی منطقهای به نام «جهنمدره» در ناحیهای کوهستانی قرار گرفته است. جهنمدره به اندازهای برای بومیها حواشی دارد که کسی به هیچ عنوان برای گشت و گذار به این منطقه نمیرود.
علت نامگذاری این منطقه، کوههای بلندی هستند که این منطقه را در بر گرفتهاند و منطقهای صعبالعبور را به وجود آوردهاند.
جهنمدره هم از نظر وضعیت فیزیکی و هم از نظر روانی، منطقهای منفور و خطرناک برای بومیان این منطقه محسوب میشود. افرادی نیز برای رفتن به این دره تلاش کردهاند که متاسفانه سقوط کرده و در برخی موارد به علت صعبالعبور بودن دره، جنازه آنها نیز پیدا نشده است.
گورستانی برای جن ها
گورستانها پیشینهای طولانی در ترس دارند و همیشه در فیلمهای وحشتناک از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. گورستانی عجیب و غیرمتعارف در روستای «تیس» بندر چابهار با نام «گورستان جن» قرار دارد که محلیهای روستا بر طبق باوری قدیمی که از والدین خود شنیدهاند، میگویند که زیر سنگ قبرهای این گورستان، اجساد اجنه دفن شدهاند زیرا اندازه سنگ قبرهای این گورستان بسیار بزرگ و غیرطبیعی و روی آنها اشکال عجیبی به چشم میخورد.
افسانهها و قصههای عامیانه این منطقه میگویند که کسی تا به حال آدمیزادی ندیده که تیشه بردارد و برای دفن جسدش، سنگ سخت را بتراشد. جالب است بدانید که شبها صداهای عجیبی در این روستا شنیده میشوند. برخی از بومیهای روستا میگویند که این صداها، نالهها و گریههای اجنه بر سر قبر عزیزانشان است که تا صبح برای آنها عزاداری میکنند.
عدهای دیگر معتقدند که شاید حفرکنندگان، به خاطر حفظ مردگان از گزند جانوران و خورندگان زیرزمینی، رنج کندن سنگ را تحمل میکردند و گورهای این چنینی میساختند تا به درگذشتگانشان احترام بگذارند. غروب که میشود، کمتر کسی جرات دارد که از نزدیک این گورستان عبور کند.