چرا برخی نوجوانان خودشان را میزنند؟
مختار ویسانی اظهار کرد: خون بازی اصطلاحی است که خود این نوجوانان به کار میبرند و به صورت تیغ انداختن و خط انداختن روی مچ دست، بازو، ران، گردن و گاهی اوقات سینه خودشان است.
این متخصص روانشناسی کودک و نوجوان، عنوان کرد: از جمله دلایلی که نوجوانان تصمیم به خودزنی میگیرند میتوان به دعواهای مکرر و بی پایان والدین، تنبیه های جسمانی و عاطفی شدید نوجوان از سوی والدین، روابط عاطفی با جنس مخالف و جلب توجه آنها، الگوبرداری، اختلالات روانی از جمله اختلال افسردگی، مرزی و دوقطبی اشاره کرد.
وی تصریح کرد: این پدیده که به عنوان یک رفتار نابههنجار و مرضی تلقی میشود تقریبا در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد دختران و ۲۰ تا ۳۰ درصد پسران ۱۴ تا ۱۷ ساله در کلانشهرها و به نسبت کمتری در دانش آموزان سایر شهرها دیده میشود.
ویسانی با اشاره به اینکه خودزنی در دختران نوجوان بیشتر است، بیان کرد: یکی از علل اصلی خودزنی دختران نوجوان نسبت به پسران این است که پسران معمولا خشم و پرخاشگری خود را برون ریزی میکنند مثلا به دیوار مشت میکوبند، دعوا میکنند یا سر مادر خود داد میزنند، در حالی که دختران خشم خود را درون ریزی میکنند و تن خود را هدف پرخاشگری قرار میدهند یا اینکه تبدیل به افسردگی یا اختلالات دیگر میشود.
وی ذکر کرد: این دختران و پسران نوجوان در مورد خون بازی خود میگویند وقتی شدت اندوه و ضربه روانی به حدی است که اشکهایم نمیتواند جاری شود و بغض گلویم را گرفته است با تیغ زدن بدن خودم و دیدن قطرات خون احساس آرامش میکنم و به عبارتی، درد ناشی از این زخم، درد عاطفیام را تحت شعاع قرار میدهد و برای چند لحظه زخم عاطفیام را فراموش میکنم.
متخصص روانشناسی کودک و نوجوان، در تحلیل روانشناختی خود بر خودزنی نوجوانان عنوان کرد: پدیده خودزنی همانند مسئله خودکشی، یک مسئله بیوسایکوسوشال است که عوامل زیستی، روانی و اجتماعی در ایجاد این مسئله دخیل هستند.
وی براساس مصاحبه های صورت گرفته با این نوجوانان، چنین گفت: روشها و انگیزه خودزنی در دختران و پسران تقریبا متفاوت است، مثلا خودزنی در دختران بیشتر با کاتر (تیزبر) صورت میگیرد اما در پسران نوجوان چاقو، سوزندان بدن با سیگار و همچنین کاتر شایعتر است.
ویسانی بیان کرد: خودزنی در بین نوجوانان متفاوت است، انگیزه پسران از خودزنی، قدرت طلبی است در حالی که انگیزه دختران بیشتر حمایت طلبی و جلب توجه جنس مخالف است.
وی خاطرنشان کرد: در مصاحبه میدانی با چندین نفر از دانش آموزان که صورت گرفته آنچه که این نوجوانان گفتهاند تقریبا بیانگر همان نظریه “استانلی هال” است که وی دوره نوجوانی را دوره طوفان و فشار روانی عنوان میکند، چرا که این نوجوانان به شدت تحت تأثیر طوفان ناشی از هیجانات و احساساتی هستند که معمولا مهارت لازم برای کنترل و مدیریت این هیجانات گذرا را هنوز کسب نکردهاند و در نتیجه گاهی اوقات رفتارهایی از این نوجوانان سر میزند که ممکن است مطابق با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه نباشد.
وی افزود: در چنین شرایطی نقش والدین به عنوان مربیان این نوجوانان میتواند بسیار اثرگذار باشد که در صورت مشاهده این چنین رفتارهایی در نوجوانان خود، چگونه با آن برخورد کنند.