پولدارهایی که خانههای فقیرانه دارند!
محله کارگری «صفین» عجیبترین محلهای است که به چشم دیدهام. اینجا پولدارهای جزیره کیش، درخانههای فقیرانه زندگی میکنند.
درست کنار کارگرهایی که تنها یک متر و ٨٠سانتیمتر فضا برای زندگیکردن دراختیار دارند. اجارهبها درصفین ارزانتر ازبقیه مناطق است و همین مسأله کارگران مهاجر را به سمت محله آبا و اجدادی عربهای بومی کیش کشانده است. کارگرانی که دستهجمعی در اتاقهای کوچک و بدون خانواده سر میکنند. سه اتاق ٩متری که دو کنج حیاط چهارگوش کوچکی قرار گرفتهاند، تمام سهم ١٥ کارگر افغانی از جزیره لاکچریهاست. هرکدامشان حدود یکمتر و ٨٠سانتیمتر فضا اجاره کردهاند و از آشپزخانه، حمام و دستشویی مشترکشان که بگذری، بابت همان یکمتر و ٨٠سانتیمتر با احتساب پول ودیعه، ماهانه نفری ٣١٠هزار تومان اجاره میدهند. در واقع نزدیک به یکپنجم درآمد هر ماهشان، خرج حدود ٢متر جایی میشود که قرار است بعد از کار طاقتفرسای روزانه در آن دراز بکشند و بخوابند. وقتی با اجازه «عثمان» به خانه سرک میکشم، جلوی در هر اتاق دهها لنگه کفش پخش و پلا شده است. میگوید: آمدهاند که ١٠دقیقهای بین روز چرت بزنند و دوباره سرکار بروند. یک کاناپه پاره گوشه حیاط خودنمایی میکند. اتاقها آنقدر شلوغ است که کاناپه فقط جایشان را تنگتر کرده است و برای همین آن را به حیاط انداختهاند. همهشان میگویند، مهاجران «کار» هستند و برای یک لقمه نان بیشتر به جزیره آمدهاند. بیشترشان کارگر ماهیگیران هستند. تور به دریا میاندازند و صیدهای سنگین ۳۰۰ -٢٠٠ کیلوگرمی و حتی سنگینتر را به قایقها میکشند. بعضیهایشان لنگر کشتی میسازند و بعضی دیگر نظافتچی هستند، اما یک غریبه هرگز نمیتواند به راحتی خانه کارگرها را ازخانه پولدارهای صفین تشخیص بدهد. همه خانهها کوچک و ساده هستند با ظاهر شلخته و امکانات اولیه زندگی. کیشوندان میگویند؛ وقتی ساختوساز درجزیره رونق پیدا کرد، بومیهای صاحب زمین یکشبه پولدار شدند اما بیشتر آنها هرگز ازمحله آبا و اجدادیشان دست نکشیدند.
آنها درخانههای کوچک و سنتیشان ماندند و از زندگی پولداری به خودروهای اشرافی، پاساژ و مغازه، طلا و جواهرات و غذاهای رنگارنگ اکتفا کردند. با پولدارهای عجیب منطقه صفین نمیتوانم حرف بزنم. هرچه کارگرهای مهاجر با غریبهها راحت هستند، بومیها از رهگذران غریبه محله محبوبشان فاصله میگیرند. در را به رویت میبندند یا هرچه که میپرسی، با شرم و خجالت میگویند: «نمیدانم» آنقدر که فکر میکنی مزاحمشان شدهای. کارگرها میگویند، همین خانههای ارزان باعث شد میهمان ناخوانده منطقه پولدارها شوند، وگرنه بومیها هنوز هم «صفین» را بیچون و چرا از خود میدانند و به راحتی حاضر نمیشوند خانههایش را بفروشند. آنها تنها به مستأجری غریبهها رضایت دادهاند.
لباسهایمان را در دریا میشوییم
میگویند؛ «صفین» فقیرانهترین خانههای جزیره را دارد و برای همین تبدیل به محله کارگرینشین شده است. گویا بعد از کارگران افغانی، کارگران بندرعباسی ساکنان عمده این منطقه هستند. برخی از افغانیهای صفین میگویند؛ از شیراز به کیش مهاجرت کردهاند، چون آنجا درآمدها به شدت پایین است. «عبدالقادر» میگوید: ٦- ٥سال است درآمد کارگری درشیراز ثابت مانده و به افغانیها بیشتر از روزی ٣٠ تا ٤٠هزارتومان مزد نمیدهند آنها اما، در کیش حدود دوبرابر یعنی روزانه ٦٠ تا ٧٠هزار تومان مزد میگیرند. «عبدالقادر» درشیراز بنا بوده و در کیش کشتیهای تفریحی را نظافت میکند. او از اینکه پولدارها به کیش رفتوآمد میکنند و گاهی انعامهای خوبی میدهند، راضی به نظر میرسد اما زندگی درجزیره سختیهای خودش را دارد.
«لباسهایمان را در دریا میشوییم تا پول آب کمتری بدهیم.» این جمله را «چمن» میگوید که سر کوچه «گرزه» نشسته و سیگار میکشد. چمن کارگر ساختمانی است و درحال حاضر مشغول ساخت یک هتل نیمهکاره است. میگوید، مصالح کم آمده و کار تا فردا خوابیده است. قرار است گچ، کاشی و سرامیک از دوبی بیاید و منتظر ترخیص بار کشتی هستند. چمن توضیح میدهد که قبلا با خاک جزیره بتن میساختند و حالا دیگر سازمان منطقه آزاد کیش این اجازه را نمیدهد. گویا خاک جزیره خلل و فرج زیادی دارد و برای بتنسازی چندان مناسب و استاندارد نیست. دوباره بحث را به آب گران میکشم. نه فقط کارگرها که اغلب ساکنان کیش از تعرفههای بالای آببها شکایت دارند. میگویند، یک خانواده ٥-٤نفره در یک دوره ٤٥روزه بین ١٥٠ تا ٢٥٠هزار تومان بابت آببهای شهری پول میدهد. شرکت آب و برق کیش خصوصی است و تعرفهها را هیأتمدیره تعیین میکند. البته هزینه تأمین آب آشامیدنی درکیش گران تمام میشود و شرکت آب منطقه ناچار است آب شور دریا را برای کیشوندها شیرین کند که هزینه سنگینی در بر دارد. به جز این، آب لولهکشی در کیش زیاد قطع میشود و اهالی میگویند، تقریبا بیشتر عصرها چند ساعتی دسترسی به آب لولهکشی غیرممکن میشود. کارگرها میگویند، وقتی خسته از کار روزانه به خانه میآیند، آب قطع است و برای فرونشاندن عطش تن به عرق نشستهشان درگرمای ٥٠ درجهای تابستان مجبورند به دریا بزنند.
اهالی کیش از آب لولهکشی شهری بهعنوان آب آشامیدنی استفاده نمیکنند و مصرف شربشان را با آب بستهبندی تأمین میکنند. ساکنان کیش میگویند، هرخانواده ماهانه حدود ٦ جعبه آب بستهبندی میخرد که هر بطریاش ١٠ لیتر است و هرجعبه بین ٦هزارو٧هزارو٥٠٠ تومان قیمت دارد. با این حساب، هزینه آب آشامیدنی هرخانواده به تنهایی نزدیک به ٤٠ تا ٤٥هزار تومان میشود. این قیمتها اما، برای کارگران نمیصرفد. آنها ازهمان آب لولهکشی برای آشامیدن استفاده میکنند و برای تشنهنماندن درساعاتی که آب قطع است، آب را درظرفهای پلاستیکی ذخیره میکنند. تانکرهای سیار فروش آب هم زیاد درشهر و البته در صفین میچرخد. هر مترمکعب آب با قیمت ١٥هزار تومان به فروش میرسد.
آنها گاز هم ندارند و مجبورند از کپسول گاز مایع استفاده کنند که هزینه تعویض آن ١٢هزار تومان است. البته نه فقط صفین، بلکه تمام جزیره شبکه گازرسانی شهری ندارد. برای کارگرها پختوپز با پیکنیک و کارکردن با کپسول گاز مایع چندان سخت نیست. آنها از این نظر تقریبا هیچوقت شرایط خیلی بهتری نداشتهاند و میگویند، آب گران بیشتر اذیتشان میکند، وگرنه گاز و برق برایشان دردسر چندانی نداشته است.
زندگی کارگری بدون خانواده
در کوچه پس کوچههای صفین پسربچههای سیهچرده با موهای مجعد گل کوچک بازی میکنند. یاسر که تعمیرکار دوچرخه است، میگوید: بیشتر اهالی این منطقه کارگران مهاجر بندرعباسی هستند و اضافه میکند: البته بعد از افغانیها…
میگوید: ورود افغانیها به کیش ممنوع است اما نمیداند آن همه کارگر افغانی آنجا چه میکنند؟
عثمان اما میگوید: پاسپورت دارند و برای تمدید آن هر سهماه یکبار ٨٠٠هزار تومان به سازمان منطقه آزاد کیش میدهند. او توضیح میدهد که ورود اتباع عراقی به کیش ممنوع است و افغانیها مشکلی ندارند.
یاسر میگوید: بیشتر کارگران بندرعباسی رفتگر و کارگران خدماتی هستند و در کیش تولید چندانی انجام نمیشود. کارگران خدماتی که حقوق خیلیهایشان به دومیلیون تومان نمیرسد و اگر بخواهند با خانوادههایشان در کیش زندگی کنند، با آن هزینه بالای زندگی خانوادگی درجزیره، کار و مهاجرت توجیه اقتصادیاش را از دست میدهد. او توضیح میدهد، تشخیص اینکه پسربچههای سیهچرده بندرعباسی هستند یا بومیهای عرب منطقه صفین، در نگاه اول دشوار است اما بیشتر فرض را بر این بگذارم که عرب بومی هستند، زیرا کارگران بندرعباسی بدون خانوادههایشان میآیند و درآمدشان را به شهرشان میفرستند که هزینهها کمتر است.
پولدارهایی که خانههای فقیرانه دارند!
تنها قصابی محله صفین روبهروی مسجد سنیهاست. مرغ کیلویی ٨هزارو٥٠٠ تومان و گوشت گوساله کیلویی ٣٧هزار تومان است. همان زمان قیمت مرغ درتهران کیلویی ٧هزارو٣٠٠ تومان است و قیمت گوشت گوساله ٣٣هزار تومان. میوه درکیش کمی گرانتر از تهران است. میوهفروشی کنار بازار عربها هر کیلوگرم سیب معمولی را ٧هزار تومان و هر کیلوگرم پرتقال را ٧هزارو٥٠٠ تومان برچسب قیمت زده است. دربازار تهران و مناطق میانی شهر، سیب و پرتقال معمولی را میتوان با قیمت ٣ تا ٥هزار تومان خریداری کرد. قیمتها برای منطقه کارگری صفین زیاد به نظر میرسد اما میوهفروشی محله توضیح میدهد که بیشتر مشتریانش بومیهای منطقه هستند. میپرسم مگر وضعشان بهتر است؟ و جواب میدهد: برای اینکه متوجه شوی شب به محله بیا و خودروهای گرانقیمتشان را جلوی خانهها ببین یا با زنهایشان دوستی بینداز تا طلا و جواهرات آویختهشان را ببینی.
میگویم: پس چرا وضع ظاهری خانههایشان این موضوع را نشان نمیدهد؟ جواب میدهد: آنها هیچ علاقهای به خانه مجلل ندارند و دوست دارند درخانههایی به سبک گذشتهشان و به شیوه سنتی زندگی کنند.
شاگرد میوهفروش میگوید: آنها عاشقانه محله و خانههای قدیمیشان را دوست دارند!
باور این ادعا برایم کمی دشوار است به هرکسی که در کیش میرسم، این موضوع را میپرسم و تقریبا همه جواب میوهفروش را تأیید میکنند. میگویند، بومیها بیشترشان بازاریهای بزرگ هستند یا ملاکان و زمینداران منطقه. بعد از آنکه ساختوساز درمنطقه آزاد رونق گرفت، قیمت زمین یکشبه ره صد ساله پیمود و بومیها پولدار شدند. میگویند، صاحبخانه بیشتر کارگران صفین بومیها هستند و اجارهها هم یکی دیگر از منابع دیگر درآمدی بومیهاست.
به درهای زنگزده، کاناپههای پاره و صندلیهای قراضه جلوی درخانهها نگاه میکنم، به طنابهای رختآویزان درکوچهها و جلوی نمای خانهها، گربههای لمداده زیر انبوه وسایل کهنهای که کنار هر خانه تلنبار شده است و… به بومیهای عجیب منطقه صفین فکر میکنم. پولدارهایی که خانههای فقیرانه دارند!