هموار ماندن جاده فرهنگ هنگام جا به جایی دولت ها
فرهنگ بر اساس هنجارهای موجود در جامعه و باورهای مردم در طول زمان شکل می گیرد و چنانچه خشت اول بنای فرهنگ به صورت اصولی گذارده شود، می تواند هویت و رفتارهای نسل های آینده را بسازد.
بایدها و نبایدهای فرهنگ در کشورمان طی این سال ها با تغییر دولت و مدیریت های فرهنگی دچار فراز و نشیب و تغییرات بسیاری شده. هر دولتی در بدو شروع به کار رویه ای برای اجرای سیاست های فرهنگی انتخاب کرده که گاهی در تناقض آشکار با رویه مدیریت پیشین بوده است.
یک مدیر جدا شدن فلان بخش را از یک رویداد فرهنگی ضروری می داند و دیگری این جدایی را مانعی برای رشد فرهنگی!
بعضی از کارشناسان معتقدند در فرآیند جابجایی دولت ها اگر نقشه راه و مهندسی فرهنگی درستی داشته باشیم و اصول دین مدیریت فرهنگی در طول زمان ثابت باشد، می توانیم به مرور شاهد نظم و ثبات در عرصه فرهنگ باشیم.
بخشی از سیاست گذاری ها برای تعیین نقشه راه به عهده دولت و بخش دیگر آن به عهده مردم است، اما سوال اینجاست که در این جا بجایی دولت ها و تغییر وزیران که به نوعی مجریان سیاست های فرهنگی هستند این تغییرات باید چه شاخصه هایی داشته باشد که با افت و خیزها دچار تزلزل نشود و اینکه باید دیدگاه حاکمیت نسبت به امور فرهنگی به چه نحوی باشد که دولت ها از چارچوب های نظام فرهنگی خارج نشوند؟…
نصرالله پژمان فر:
نیازمند ریل گذاری دقیق در عرصه فرهنگیم
نصرالله پژمان فر رئیس کمیسیون فرهنگی در پاسخ به این سوال که فرهنگ باید چه ویژگی ها و شاخصه هایی داشته باشد که با تغییر دولت ها و جناح های حاکم، مسیر رشد فرهنگی دچار تزلزل نشود، به بانی فیلم گفت: یکی از مسائلی که باید به دقت به آن توجه کرد این است که نباید اجازه دهیم مسیر واقعی جریانی از مسیر اصلی خود منحرف شود و به همین دلیل مسیر فرهنگی پیچیدگی های خاص خود را دارد. گاهی ورود افرادی که در این عرصه صاحب نظر نیستند یا با عینک های خاصی به موضوع نگاه می کنند، نه تنها به حل موضوع کمک نمی کند، بلکه آن را پیچیده تر می کنند. اگرچه؛ اگر این موضوع مدیریت شود و برنامه ریزی خاصی برای آن صورت گیرد، می تواند تبدیل به یک فرصت هم بشود، اما در صورت نداشتن برنامه مشخص، تبدیل به یک تهدید می شود. متأسفانه در فضاهای پیش رو، تلاش نکردیم از مسائل برای حل مباحث و فرصتی برای رشد آن موضوع استفاده کنیم. به عنوان مثال، در عرصه مسائل فرهنگی اگر نتوانیم از ظرفیت گفتمانی این عرصه استفاده کنیم، نتیجه آن این است که فضای عرصه فرهنگ به صورت بسته و غیرکارامد می شود. ضمن اینکه باید مراقب باشیم دیدگاه های دیگر باعث نشود از ریل فرهنگ خارج شویم، ورود جریان های دیگر مانند جریان های سیاسی در عرصه فرهنگ می تواند فرصتی برای رشد جریان های فرهنگی باشد.
پژمان فر ادامه داد: به نظرم ورود به عرصه های سیاسی در فرهنگ می تواند مثبت باشد، به شرط آنکه سیاست زدگی و تصمیم های سیاسی و غیر کارشناسانه به جای تصمیم های کارشناسانه قرار نگیرد که این آفت بزرگی است. متأسفانه گاهی این موضوع باعث تغییر فضا شده است و در دنیا برای حل این مسأله بعضی از بخش ها را فضای حاکمیتی اعلام کردند و اجازه نمی دهند بر اساس تغییر دولت ها این فضا تغییر پیدا کند. یکی از فضاهای حاکمیتی ریل های فرهنگی کشور است و ما نیز باید در خصوص این موضوع تلاش کنیم. نه تنها در عرصه فرهنگی بلکه در باقی مسائل نیز دستگاه های اجرایی که بر اساس انتخاب مردم کار را به دست می گیرند باید حسشان این باشد که براساس ریل هایی که قوه مقننه تعیین کرده، حرکت کنند و خود را به طور مطلق، صاحب اختیار در تمام امور ندانند. بخشی از این آسیب ها فرهنگی است و بخش دیگر آن به فقدان بلوغ فضاهای موجود باز می گردد و باید شرایط را به سمتی ببریم که این موضوع را نهادینه کنیم. تشکیل جریان های حزبی که گفتمان خاصی را در مبانی ارائه شده، تعقیب می کنند هم می تواند در حل این مسائل کمک کننده باشد.
رئیس کمیسیون فرهنگی در خصوص اینکه چه راهکاری را برای دوری از سلیقه ای برخورد کردن در زمینه مسائل فرهنگی پیشنهاد می دهید، عنوان کرد: این کار سختی است و احتیاج به برنامه ریزی دقیق و مدون دارد و برای دستیابی به آن، به زمان بسیاری احتیاج داریم اما امکان پذیر است. باید تا حدودی آسیب های این موضوع را تبیین کنیم و بر اساس آن مردم را به این سمت ببریم که اگر حرکتی را انجام می دهند، دچار آسیب نشوند. صداوسیما و رسانه ها و جراید در این زمینه خیلی می توانند مؤثر باشند و کمک کنند به نقطه مهمی برسیم.
وی در پاسخ به این پرسش که دیدگاه حاکمیت به عنوان نگاه غالب نسبت به امور فرهنگی چطور و چگونه باید باشد، گفت: روشن است که در هر نظامی با توجه به اهمیتی که برای همه بخش ها قائل هستند، تلاش می کنند اصول حاکم خود را تبیین کنند و بخشی از این موضوع به عهده شورای انقلاب فرهنگی است. شورای انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین مجموعه سیاستگذار باید به این مسائل ورود پیدا کند و ریل گذاری دقیق داشته باشد. به طبع شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس نیز باید قانون های مناسب برای مراقبت کردن از این موضوع را داشته باشد و تلاش کند قانون مناسبی در این زمینه وضع کند.
علیرضا رضاداد:
برای فرهنگ اصالت قائل شویم
علیرضا رضاداد دبیر سی امین جشنواره فیلم کودک و نوجوان و کارشناس هنری در پاسخ به این سوال که فرهنگ باید چه ویژگی ها و شاخصه هایی داشته باشد که با تغییر دولت ها و جناح های حاکم، مسیر رشد فرهنگی دچار تزلزل نشود، به بانی فیلم گفت: فرهنگ یک مفهوم منعطف با اصولی ثابت و فروعی متغیر است. اگر بخواهیم از این لحاظ به ثبات برسیم، در درجه اول باید تولید کنندگان فرهنگ به این باور برسند تا دولت ها نیز به ثبات معینی برسند و شاید مهم تر از دولت ها تولیدکنندگان آثار فرهنگی باشند که بتوانند با تولیدات خود مبانی و مفاهیم فرهنگی را در جامعه نهادینه کنند و از تغییر محفوظ نگه دارند، چون جامعه ما در وضعیتی قرار گرفته که تا حدودی این التهابات سیاسی اجتناب است. در این شرایط اگر تولیدکنندگان محصولات فرهنگی بتوانند از آنچه تولید می کنند، حفاظت کنند و فرهنگ سازی را در مرکز توجه قرار دهند، یکی از راه حل هایی است که می تواند از پیچ و خم هایی که در دولت ها در فرهنگ به وجود می آید، به سلامت عبور کنند.
رضاداد در خصوص برنامه ریزی و استراتژی برای تولید آثار نیز یادآوری کرد: شاید استراتژی یا برنامه ریزی به مفهومی که بخواهیم دستورالعمل خاصی برای تولید محصولات فرهنگی داشته باشیم، باتوجه به فروع متغیر فرهنگ امکانپذیر نباشد. حوزه فرهنگ مانند بعضی از حوزه های دیگر که بیانیه پذیر یا دستورپذیر باشند، نیست، اما می توان از این زاویه به مسأله نگاه کرد که دورنمای فرهنگی داشته باشیم تا کشور به تدریج با این اولویت ها پیش برود.
وی اضافه کرد: در حقیقت دولت و کسانی که متولی حوزه فرهنگ هستند باید با شناخت دقیق از تعلقات و دلبستگی ها و ظرفیت های تولیدکنندگان آثار، نشست و برخاست فرهنگی با آنها داشته باشند و تولیدکنندگان را از نیازها، ضرورت ها و اولویت ها مطلع کنند و از آنها نیز نیازها و اولویت ها و ضرورتها را بشنوند، چون این فعالان و تولید کنندگان از لایه های پنهان و آشکار جامعه مطلعند و قطعا در این گفت و گوی فرهنگی، هر کدام از تولیدکنندگان کاری را انجام می دهند که با آرزوها و رویکردها و برداشت های خود بهتر بتوانند ارتباط برقرار کنند. اگر این فضای گفت و گوی دو جانبه بین مدیریت و تولیدکنندگان آثار فرهنگی به وجود بیاید و بتوانند نیازها را به سیاستمداران منتقل کنند و مدیران کشوری نیز برنامه های خود را بگویند، حاصل آن را در میان آثار فرهنگی می بینیم و هرکدام از تولیدکنندگان آثار فرهنگی بر اساس دیدگاه های خود به این اولویت ها نگاه می کنند و مسیر پیشرفت بر اساس مفاهمه فرهنگی ایجاد می شود.
رضاداد در پاسخ به این پرسش که نگاه حاکمیت به عنوان نگاه غالب، نسبت به امور فرهنگی باید به چه نحوی باشد که از چارچوب نظام فرهنگی خارج نشویم، گفت: فکر می کنم دولت هایی موفق می شوند که برای حوزه فرهنگ اصالت قائل شوند. فرهنگ بی ربط به حوزه سیاست و اقتصاد نیست و جامعه به صورت یک سیستم کاملا مرتبط به یکدیگر اداره می شود و پیش می رود. اگر در این تعامل برای فرهنگ اصالت قائل شویم و فرهنگ را از تب و تاب فشار سیاسی محفوظ نگه داریم و بدانیم که فرهنگ یک جریان ریشه دار است که اصل آن ثابت و ریشه های آن در آسمان شکل می گیرد، موفق می شویم. اصلی ترین وظیفه دولت این است که بتواند این اصالت را برای فرهنگ قائل شود. اگر دولت به جای استفاده از فرهنگ به عنوان یک عنصر سیاسی، در سیاست از شیوه ها و جریان های فرهنگی استفاده کند، بهترین راهکاری است که دولت ها به تناسب شرایط خود از آن بهره می برند.
رضاداد درباره اینکه چطور باید از بند تعریف حوزه ادبیات، سینما، تئاتر و موسیقی خارج شویم و در بند تعریف نباشیم، عنوان کرد: کار کردن در بعضی از حوزه های فرهنگی گاهی با پیچ و تاب ها و پرسش های متعددی رو به روست. به نظرم تعریف روشن برای همه حوزه ها وجود دارد، اما تعبیرهای متعدد و برداشت های متفاوت در نحوه اداره آن ها باعث می شود که این حوزه ها دچار التهابات متفاوتی شوند. گاهی التهاب در حوزه کتاب کمتر و در حوزه موسیقی و نمایش بیشتر است و به نظرم بخشی از این موضوع به آن پدیده فرهنگی یا جریان فرهنگی باز می گردد و اجتناب ناپذیر است. ما در آن مفاهمه ای که نیاز داریم باید بتوانیم از این جریان فرهنگی صیانت و حفاظت کنیم تا راه درست به تدریج تشخیص داده و باز شود.
این کارشناس هنری و فرهنگی خاطرنشان کرد: به نظرم هیچ کدام از تولیدکنندگان محصولات فرهنگی نباید تحت تأثیر شرایط قرار گیرند و هر کدام با راهکارهایی که پیدا می کنند، موقعیت خود را تثبیت خواهند کرد و آن حوزه را از ثبات فرهنگی برخوردار می کنند. این از ویژگی ها و ظرفیت های فرهنگ است که می تواند بدون از دست دادن بنیادهای خود راهکار متناسب با هر مشکل و وضعیتی را پیدا کند . فرهنگ درخت ریشه داری است که در برابر شرایط آب و هوائی گوناگون راه حفظ خود را بر اساس طبیعت و تجربه تاریخی پیدا می کند.
امیر سمواتی:
آنارشیسم فرهنگی ناشی از فقدان مهندسی فرهنگی است
امیر سمواتی تهیه کننده فیلم های «ساکن طبقه وسط»، «پنج ستاره»، «دربند» در پاسخ به این سوال که فرهنگ باید چه ویژگی ها و شاخصه هایی داشته باشد که با تغییر دولت ها و جناح های حاکم، مسیر رشد فرهنگی دچار تزلزل نشود، به بانی فیلم گفت: در حال حاضر به نظرم سینما و حوزه فرهنگی ما زیرمجموعه شعاری به نام هوس، پول و جشنواره قرار گرفته است. به عبارتی؛ همه چیز در قالب این چارچوب در حال تعریف شدن است و عده ای هوس می کنند فیلمی بسازند، عده ای دنبال درآمد بیشتر هستند و عده ای نیز دنبال جشنواره هستند. ساختار سینمای ما چیزی جز این نیست و اینکه چرا فلان فیلم ساخته شده، از این سه مقوله خارج نمی شود، چون ما سال ها به شکل های مختلف این سه مولفه را تجربه کردیم. این وضعیت من را یاد شعارهای دهه ۷۰ می اندازد که هیپی ها در اروپا و آمریکا می دادند و نوعی آنارشیسم اجتماعی ایجاد می کردند. به عبارتی، روند هیپی گری نوعی بلبشو ایجاد می کرد که وقتی به آن نگاه می کردیم، نوعی لاابالی گری وحشتناک در سینما به وجود می آورد. احساس می کنم در حال حاضر در زمینه سینما و فرهنگ به این لاابالی گری رسیدیم؛ یعنی بر اثر این فرآیند که در فیلمسازی جلو رفتیم، هدف خاصی را دنبال نکردیم.
سمواتی ادامه داد: هرکس از ظن خود فیلم می سازد و ساخت این فیلم ها تعریف مشخصی در چارچوب فرهنگ ما ندارد. این هیپی گری در حوزه فرهنگ نشأت گرفته از فقدان مهندسی فرهنگی طی این سالهاست. متأسفانه در هیپی گری فرهنگی، نوعی آنارشیسم در تولیدات به وجود می آید. اولین اتفاقی که برای ما می افتد این است که به هیچ وجه در حوزه های فرهنگی ما تمرکز خاصی نمی بینید. در حوزه های دیگر بارقه هایی می بینید، اما در حوزه سینما به طور مطلق تمام تمرکز در تهران شکل گرفته است. گاهی درصد شهرستان ها با تهران برابر است و این نشان می دهد که چقدر مهندسی فرهنگی در این کشور دچار هرج و مرج است.
این تهیه کننده در پاسخ به این پرسش که دیدگاه حاکمیت باید نسبت به امور فرهنگی چطور باشد، عنوان کرد: واقعیت این است که هیپی گری فرهنگی نشأت گرفته از روند دولت های مختلف است؛ یعنی دولتی آمده و آقای ایکس را منصوب کرده و دولتی دیگر آمده یک نفر دیگر را بر سرکار گذاشته است که هرکدام خط مشی جداگانه ای دارند. طی این سال ها قائم به شخص عمل شده و به این شکل نبوده هرکسی که وارد می شود این قطار را هل بدهد. در این هیپی گری هر بار جماعتی رشد کردند و جذاب شده است. تمام این روندها اتفاقی است و بر اساس برنامه ریزی نیست. اولین مسأله این است که باید جاده مشخصی وجود داشته باشد که در آن جاده مشخص ممکن است چند نفر به جاده خاکی بروند. شورای انقلاب فرهنگی در این میان وظیفه تحقیق و رصد را به عهده دارد و اگر سازمانی مسیری را ادامه می دهند که هماهنگی لازم را نداشته، باید مانع شوند. در نظام جمهوری اسلامی باید کلیتی نسبت به این ماجرا وجود داشته باشد که به طور درست بیندیشد، خوب فکر کند و درعین حال برای حرکت در مسیر درست مواظبت کنند.
سمواتی درباره اینکه چه طور باید از بند تعریف حوزه ادبیات، سینما، تئاتر و موسیقی خارج شویم و در بند تعریف نباشیم، عنوان کرد: شاید محافظت درستی از این حوزه ها صورت نمی گیرد، اما در بنیان های سازمان ها این مسائل تعریف شده است و تعریف این حوزه ها به عهده شورای انقلاب فرهنگی است. نمی دانم ولی شاید شرایط اجتماعی و دیگر مسائل مانع تحقق این مسیرها شود.