همایون شجریان در مسیری متفاوت
نگاهی به آلبوم «امشب کنار غزل های من بخواب» اثر تازه منتشر شده همایون شجریان و فردین خلعتبری
روزنامه خراسان – ندا حبیبی: همه چیز از موزیک ویدئوی «چرا رفتی» برای معرفی آلبوم «نه فرشته ام نه شیطان» آغاز شد! آواز ایرانی از حنجره یکی از فرزندان خلفش این بار در حال و هوای موسیقایی کمتر شنیده شده، فضایی نه شبیه به موسیقی دستگاهی نه حتی فرم موسیقی ارکسترال ایرانی بلکه تلفیقی از محتوای موسیقی ایرانی و ساز بندی غربی. در این ویدئو چهره هایی همچون سحردولتشاهی، ستاره پسیانی، نوید محمدزاده، باران کوثری و… این اثر جدید را با اغراق زیاد شنیدند و هدفون ها بر زمین کوبیدند و جامه ها دریدند! اگرچه استقبال تاریخی از همان موزیک ویدئو و بعدترها آلبوم های «رگ خواب»، «آرایش غلیظ»، «خداوندان اسرار» شد بزرگ ترین دستاویز برای برادران پورناظری که در تمامی مصاحبه های رسمی و غیررسمی، خود را نجات دهنده موسیقی ایرانی از شر فراموشی بخوانند؛ اما چند درصد از اهالی فن، موسیقی برادران پورناظری را موسیقی اصیل ایرانی می دانند؟ و از طرفی چه اصراری بر همه گیر شدن افراطی یک هنر متعالی و خاص پسند وجود دارد؟ پاسخ این سوال را با اندکی جزم اندیشی می توان هجوم سرمایه داری به هنر ایران و اغواگری عواملی همچون شهرت بی حد و حساب و صنعتی شدن موسیقی دانست. اما حالا چند سال پس از آن ویدئو و آن آلبوم و کنسرت هایی که در واقع تصمیم تاریخی همایون شجریان برای برداشتن گام های متفاوت است، آلبوم «امشب کنار غزل های من بخواب» که مدت طولانی مخاطبانش را چشم و گوش انتظار گذاشته بود، از راه رسیده است.
اما بهانه این نوشته بررسی سهم مثبت و منفی سه اسم بزرگ نقش آفرینِ «امشب کنار غزل های من بخواب» است: فردین خلعتبری، زنده یاد افشین یداللهی و همایون شجریان.
فردین خلعتبری و همان فرمول همیشگی
موسیقی دوستان، فردین خلعتبری را به واسطه تنظیم های مسحور کننده اش می شناسند. او جنس صدای سازها را با همه وجود درک کرده است و این درک بالا را به شنونده القا می کند. موسیقی سریال «شب دهم» یا فیلم «چ» را به یاد آورید: فضا سازی مناسب با استفاده به جا از ارکستر زهی، بهره گیری شیرین از سولوی ساز ایرانی و شکوه آواز ایرانی در دل خط ملودی اصلی. حالا چرا در آلبوم «امشب کنار غزل های من بخواب» همین فرمول چندان کارآمد از آب درنیامده است؟ در این آلبوم نیز خلعتبری همان فرمول های همیشگی را به کار برده است دقیق و حساب شده. پس علت این نبود جذابیت شنیداری چیست؟ چرا گویی چند نفر در محلی دور در حال نواختن هستند و در سویی دیگر همایون زمزمه ای همچون دکلمه شعر می خواند؟ هر دو کار زیباست اما باهم آمیخته نشده است. روح موسیقی ایرانی که آمیختگی شعر و ضرباهنگ است در این ۱۶ تصنیف! چندان به گوش نمی رسد. قرار گرفتن ۱۶ تصنیف با رنگ کم و بیش یکسان و کمترین تحریر و شور و حال آوازی، ریسک کمتر موفقی است که مخاطب جدی را راضی نمی کند. اما ضعف های این اثر تنها به خلعتبری محدود نمی شود.
زنده یاد افشین یداللهی را چگونه به یاد می آورید؟ تلویزیون؟ ترانه؟ احسان خواجه امیری؟ بله کاملا درست است. یداللهی استاندارد بالای ترانه سرایی را به مخاطبانش هدیه داد و برخی آثار شاخصش در مفهوم و فرم با شاعران بزرگ معاصر هم پا می شود. اما کدام آثارش در «امشب کنار غزل های من بخواب» انتخاب شده است؟ گویی وسواس چندانی در انتخاب بهترین ها نبوده است، بیشتر ترانه ها مفهوم یکسان و ضرباهنگ پایینی دارند و در نتیجه تلاش برای هم نشینی ملودی و کلام، نافرجام می نماید. البته «سکوت بین دو حرف این گل شب بو»، «اقرار پشت اقرار»، «آغوش خالی» نسبت به دیگر تصانیف وضعیت خوشایندتری دارد. با بررسی ترانه ها می شود پی برد اگر قرار بود این آثار برای یک خواننده پاپ تنظیم شود یا فرد دیگری آهنگ سازی کند، شاید سوز و گداز عاشقانه یا دیگر مفاهیم را می شد راحت تر به شنونده رساند.
همایون و سرنوشت وارونه
نویسنده به هیچ عنوان حق انتخاب شخصی همایون شجریان را نفی نمی کند و تجربه کردن در موسیقی را از مهم ترین عوامل پیشرفت آن می داند اما اگر موسیقی ایران با همین تجربه های پراکنده و نامنسجم به نسل بعد منتقل شود، سردرگمی را به آیندگان منتقل خواهد کرد. همایون شجریان چندی است دقیق و موشکافانه به آثارش نگاه نمی کند و شاید کمیت را به کیفیت ترجیح می دهد. او حالا همه جا و در همه حال رصد می شود و هواخواهان بی شماری دارد. اما سرنوشت هنرمندانی که بیش از حد در سلیقه عامه اثرپذیر شدند و اثر گذاری خود را بر هنر فراموش کردند، سرنوشت چندان جاودانه ای نبوده و نیست که مثال هایش در موسیقی ایران پرشمار است.