نکاتی درمورد رویارویی بیماران لاعلاج با واقعیت!

همه ما درزندگی به امید نیاز داریم. بدون داشتن هدف و امید، زندگی معنایی نخواهد داشت اما نباید امیدواری بر اساس باورهای نادرست شکل بگیرد و به خوش بینی غیر واقعی تبدیل شود.این موضوع در همه عرصه ها به ویژه در زمینه درمان اهمیت بسزایی دارد.
دکتر بهمنی روان شناس و عضو تیم طب تسکینی بیمارستان فیروزگر بر اهمیت تفکیک بین امیدواری واقع بینانه و امیدواری غیرواقع بینانه به ویژه در مشاوره با بیماران لاعلاج تأکید می کند. او معتقد است قبل از هر چیزباید به ۳ نکته توجه کرد؛ هدف واقع بینانه، روش وابزار در دسترس که بر مبنای واقعیت باشد ومسیری که بتوان با این ابزار برای رسیدن به هدف در پیش گرفت.او در توضیح بیشتر شرایط بیماران در این مرحله از درمان چنین می گوید: ما انسان ها موجودات معناسازی هستیم و برای هر اتفاقی یک معنا می سازیم بنابراین وقتی به فردی گفته می شود که فرصت زیادی برای زندگی دراین دنیا ندارد، احساس عجیبی ازاتفاقات گنگ ومبهم آینده به سراغش می آید؛ احساس ترس، گناه، خسران و پشیمانی از فرصت های از دست رفته واحساس عمیق تنهایی ( مرگ رویدادی است که فرد با فکر کردن به آن به شدت احساس تنهایی می کند)، احساس تنها گذاشتن خانواده، احساس ناخوشایند از ناتمام ماندن برخی کارها و … از جمله این موارد است.این احساسات، در بعضی از افراد بی انگیزگی را به همراه می آورد واین موضوع آسیب زننده است چون آن ها انگیزه ای برای فعالیت و حتی ادامه درمان ندارند واز این بابت نزدیکان واطرافیان بسیارآزارمی بینند.
وظیفه ما برای کمک به بیماران بسیار سنگین وخطیر است. به گونه ای که اگر نمی توانیم او را از قبل امیدوارتر کنیم، نباید وی ناامید تر شود. همه ما به وجود خداوندی باور داریم که ارحم الراحمین ، غفار، بخشنده وپوشاننده خطاست .بنابراین می توان درهمین فرصت باقی مانده هم خیرجاریه ، باقیات صالحات بر جا گذاشت حتی باگفتن تجربه های زندگی شخصی وراهنمایی دیگران. برای انجام این کارنیازی به تمکن مالی هم نیست حتی یک توبه قلبی، رحمت خداوند را شامل حال ما می کند.