نقدی کوتاه بر خجالت نکش
این روزها که بازار جشنواره فیلم فجر بسیار داغ است منتقدان سینمایی نیز روزهای شلوغی را پشت سر می گذارند. برای خجالت نکش رضا مقصودی نیز نظرات متفاوت و نقد های گوناگونی وجود دارد اما شاید یکی از منصفانه ترین این نقدها، بررسی مسعود رضوانی منتقد سینما و تلویزیون از این فیلم سینمایی باشد.
مسعودرضوانی در نقدی کوتاه پیرامون “خجالت نکش” نوشت: رضا مقصودی هرچقدر توانست به زیبایی طنز را وارد صحنه ی جنگ تحمیلی با “لیلی با من است” بگنجاند، اما نتوانست روح واقعی یک زندگی طنز گونه را به دل روستا بکشاند. این فیلم شاد در قامت یک فیلم عصر جمعه ای برای یک شبکه ی استانی باشد اما هرگز نمی تواند در قامت یک فیلم جشنواره ای مطرح شود.
مقصودی بسیار زیرکانه از تغییر سیاست های کلان کشور در امر کنترل جمعیت استفاده می کند و با استفاده از تکه هایی از سخنرانی های رییس جمهور سابق نشان می دهد هنوز همان نویسنده ی خلاق جنگی است که می تواند از یک سیاست به اصطلاح اشتباه، یک فیلم طنز سینمایی بسازد اما هرچه فیلم جلو می رود زوایای ضعیف این فیلم طنز مشخص تر می شود.
بازی احمد مهرانفر حتی در یک نقش رئال نیز می تواند برای مخاطب طنز گونه باشد حال در قالب یک کاراکتر طنز نیز قرار گرفته است و آنچه که در فیلم به وفور یافت شد وجود شخصیت های زائد بود.بچه های تهران رفته که انگاری از پدر و مادری دیگر و اصالتاً تهران زاده اند. شخصیت صنم که کاملاً بی شباهت به زنان روستایی و طی بیست سال بدون تغییر می ماند و در آخر کاراکتر بی رنگ و روح لیندا کیانی به عنوان خدمتکار خانه که گویا می بایست حتما در فیلم گنجانده می شد.
پایان شعاری فیلم بیانگر سبک خاص ایرانی گنجاندن مضنون در دل درام است تا جایی که کم مانده در پایان شخصیت های فیلم رو به دوربین از روی کاغذ پیام فیلم را قرائت کنند.